تابو بودن صحبت در مورد مسائل جنسی، ناآگاهی والدین از چگونگی صحبت در اینباره، ناتوانی آنها از پاسخ به برخی سؤالات کنجکاوانه کودکان، عدم وجود منابع آموزش غیررسمی (کتاب، سیدی، مجله و برنامههای تلویزیونی) برای والدین و کودکان، همگی منجر به برهوت آگاهی در کودکان و نوجوان در زمینه مسائل جنسی شده است.
این برهوت آگاهی، خود زمینهساز ایجاد علاقه و انگیزه دو چندان در این قشر میشود تا به بلعیدن هر آنچه در منابع در دسترسشان مانند ماهواره و اینترنت به عنوان اطلاعات جنسی وجود دارد، بپردازند. آنهایی هم که به هر دلیل از این منابع اطلاعاتی دورند یا در دسترسشان نیست، در میان یافتهها و اطلاعات همکلاسیها و دوستان خود به جستوجوی پاسخ سؤالات خویش برآیند.
پرواضح است که بخش زیادی از اطلاعات موجود در اینترنت و آنچه در ماهواره به عنوان آگاهیهای جنسی و تبلیغات جنسی عنوان میشود، نادرست و نامطلوب حتی برای بزرگسالان است و کودکان از آن جهت که توان تشخیص خوب از بد را در مسألهای که هیچ آگاهی هم از آن ندارند، نداشته و قادر به تفکیک اطلاعات درست از نادرست نیستند، بیش از بزرگسالان در معرض آسیبهای ناشی از این اطلاعات هستند. ضمن آنکه حتی آن بخش از اطلاعاتی که به درستی به بیان واقعیتهای موجود در زمینه مسائل جنسی پرداختهاند، درواقع خطاب به بزرگسالان نوشته و ارائه شده و باز هم برای مناسب کودکان نیست.
همه این مسائل در کنار هم همراه با پیامدهای آنها که امروزه به شکل بلوغ جنسی زودرس و مشکلات و برانگیختگیهای جنسی، عاطفی و احساسی در کودکان و نوجوانان مشاهده میکنیم، زمینهساز این گزارش شدند تا از این طریق سراغ کارشناسان و متخصصان حوزه علوم رفتاری و جنسی برویم و رویکردهای مختلف را در مورد بایدها و نبایدهای آموزش مسائل جنسی به کودکان جویا شویم.
آموزش مسائل جنسی از چه سنی باید شروع شود؟
بحث مربوط به آموزش مسائل جنسی به کودکان از آن جهت که امر نوینی در آموزش کودکان محسوب میشود، مورد مناقشه بسیاری از روانشناسان و متخصصان علوم رفتاری و جنسی است. باید تأکید شود این آموزش شامل سن شروع یادگیری، مسؤولیت آموزش آن، محدوده اطلاعات دادهشده و چگونگی اطلاعرسانی به کودکان است که در مورد آنها نظریات مختلفی میان کارشناسان وجود دارد.
دکتر سید علی آذین، متخصص پزشکی اجتماعی و فلوشیپ سلامت جنسی در اینباره معتقد است: صرف نظر از متغیرهای ژنتیک و متعاقب آن هورمونی که باعث میشوند یک نوزاد با جنسیت مؤنث یا مذکر به دنیا بیاید، آدمی از همان بدو تولد با مناسبات مرتبط با جنسیت مواجه است و این مواجهه تا زمان مرگ نیز ادامه دارد. بنابراین آموزش جنسی نیز از همان سالهای نخست زندگی آغاز میشود. یعنی حتی وقتی اطرافیان کودک خود متوجه نیستند، بهطور مستقیم و غیرمستقیم در حال تأثیرگذاری بر مفاهیمی همچون هویت جنسی و نقش جنسی کودک هستند. طبیعی است که هرچه سن کودک بیشتر میشود، ملاحظات تربیتی او نیز پیچیدهتر میشود و همانطور که بسیاری از ابعاد یادگیری مثل زبان یا بسیاری از مهارتهای حرکتی محدوده ایدهآل خاص خود را دارند، آموزش جنسی نیز متناسب با سن کودک و سپس در دوران نوجوانی ملاحظات ویژه خود را میطلبد.
او میافزاید: اما والدین اگر اصولاً در این خصوص دغدغهای داشته باشند، اغلب دچار سردرگمی هستند. عدم آشنایی آنها با مفاهیم جنسی و محدود دانستن این امور در روابط جنسی بین زن و مرد، باعث میشود نتوانند در این مورد با کودکان خود صحبت کنند. خود آنها نیز اغلب در سن مناسب و به شکل مناسب با این مقوله آشنا نشدهاند. بدتر آنکه بسیاری از آنها تصور میکنند که صحبت در این رابطه ممکن است به ترغیب کودکان برای تفحص بیشتر و حتی تجربههای نامطلوب منجر شود. این تصوری اشتباه است که متأسفانه حتی بسیاری از همکاران در بخش سلامت و همچنین نظام آموزشی کشور بر آن پافشاری دارند. این در حالی است که مطالعات متعدد، چه در کشورهای توسعهیافته و چه در کشورهای در حال توسعه، نشان دادهاند که آموزش مناسب در سن مقتضی، نه تنها باعث تشویق رفتار پرخطر نشده است، بلکه فرزندانی که از نظر جنسی بهدرستی آموزش دیدهاند حتی در نوجوانی و جوانی فعالیت جنسی را به مراتب دیرتر شروع کردهاند. تأکید میکنم همانطور که هر سنی محتوای آموزشی خاص خود را دارد، در آموزش جنسی نیز لازم نیست برخی موارد به شکل زودرس برای کودکان توضیح داده شود و البته در مقابل، طبیعی است که دادن اطلاعات لازم به شکل دیرهنگام، با افزایش شانس آسیب به سلامت جسمی، روانی و اجتماعی فرد همراه خواهد بود.
در حالیکه این متخصص پزشکی اجتماعی بر ضرورت آموزش جنسی کودکان و نوجوانان به دلیل در معرض آگاهی و رفتارهای پرخطر بودن این قشر تأکید میکند، اما برخی از کارشناسان معتقدند آموزش جنسی زودرس و زودهنگام به کودکان، به نوعی موجب بلوغ جنسی زودرس و مشکلات روانی و رفتاری در کودکان میشود و به تعویق انداختن آن را ترجیح میدهند.
هنوز به آن حد نرسیدهایم که بتوانیم از سنین نوجوانی اطلاعات باز جنسی را در اختیار نوجوانان قرار دهیم
پروین داعیپور، روانشناس در زمینه آموزش مسائل جنسی به کودکان اینگونه عنوان میکند: به عنوان یک روانشناس بالینی که با کودک و نوجوان کار میکنم، از ارتباطاتم با این گروه سنی به این نتیجه رسیدهام که علیرغم اینکه خانوادههای ما خیلی دقت میکنند و فضای فرهنگی ما به ظاهر بری از اطلاعات جنسی است، ولی درواقع این مسائل در لایههای پایین و پنهانتر در جریان است؛ در بچهها کنجکاوی و ماجراجوییهای زیادی وجود دارد، به دنبال به دست آوردن اطلاعات هستند و همیشه محرکها و پچپچهایی در بینشان هست. در این میان گاهی هم اطلاعات ناسالم و غلطی بین آنها رد و بدل میشود که میتواند بعدها گرفتاریهایی برایشان ایجاد کند، ممکن است اشتغال ذهنیای بهوجود آورد که تبعات منفی مانند تصویرسازی به همراه داشته باشد و تصویرسازی مشکلات دیگری برای بچهها ایجاد میکند.
او میافزاید: امروزه به علت تغییراتی که در فضای فرهنگی بهوجود آمده، علیرغم تمام کنترلهایی که صورت میگیرد، جریان آزاد اطلاعات کار خود را میکند و اثرات مثبت و منفی خود را به همراه دارد؛ مثلاً اینکه از طریق اینترنت بچهها میتوانند به اطلاعت نادرستی دست پیدا کنند و یا میشنویم که سیدیهای نامناسب و مبتذل به دست نوجوانان میرسد. اما بهطور کلی به نظر من، ما در فضای جامعهمان هنوز به آن حد نرسیدهایم که بتوانیم از سنین نوجوانی اطلاعات باز جنسی را در اختیار نوجوانان قرار دهیم.
آموزش جنسی کودک بر اساس سن او و مرحله به مرحله
در واقع آنچه میان روانشناسان در اینگونه مسائل اساساً بر آن تأکید میشود، آموزش جنسی کودک بر اساس سن او و مرحله به مرحله است. دکتر لیلا حیدرینسب، روانشناس و مشاور اختلالات جنسی در این زمینه میگوید: آموزش جنسی فرزندان به صورت ناگهانی شروع نمیشود، بلکه والدین بایستی از دوران کودکی، این آموزش را آغاز کنند و بدانند که چگونه به تناسب سن فرزند خود به سؤالات جنسی او پاسخ دهند و این آگاهیبخشی و آموزش فرزند در هر سنی متفاوت است. اگر والدین با برنامهریزی درست و بلندمدت اطلاعاتی در خصوص بلوغ و مسائل جنسی در اختیار فرزندان خود قرار دهند و آرام آرام و به تناسب سنشان این اطلاعات را در اختیار او قرار دهند، از بروز بسیاری از مشکلات رفتاری و اختلالات جنسی در فرزندانشان جلوگیری خواهند کرد.
او ادامه میدهد: به عنوان مثال ممکن است والدین، کودک ۲ یا ۳ سالهای داشته باشند که مراقبتهای خاص خود را لازم دارد. کودک در این سن متوجه بدن خود و تفاوتهای جنسیتی میشود و این توجه باعث میشود که راجع به بدن خود کنجکاویهایی داشته باشد. والدین بایستی مراقب کنجکاویهای بیش از حد او باشند. گاهی کودک سؤالاتی درباره نحوه متولد شدن خود میپرسد که پاسخ والدین نباید بیشتر از نیاز کودک و آنچه که میداند باشد و برای پاسخدهی به سؤال او، ابتدا باید دانست که این سؤال چرا و چگونه در ذهن کودک شکل گرفته است و کودک چه اطلاعاتی در این زمینه دارد، سپس براساس دانستههای کودک به او جواب میدهیم.
مسؤولیت آموزش جنسی به کودکان با چه کسانی است؟
با توجه به اینکه کودکان، امروزه با انواع رسانههای اطلاعاتی و ارتباطاتی محاصره شدهاند، خواه ناخواه در معرض آگاهیهای جنسی و تبلیغات نامناسب وسایل جنسی در گوشه و کنار فضای مجازی یا در شبکههای ماهوارهای هستند. همچنین با ورود آنها به مدرسه و یا پیش از آن، مهدکودک و پیشدبستانی، در معرض اطلاعات همکلاسیهای خود قرار گرفته و حتی در صورتی که کنجکاو هم نباشند، چیزهایی میشنوند که کنجکاویشان تحریک میشود. گروهی وجود یک سیستم آموزشی یکپارچه و همگانی در سطح آموزش و پرورش را بهترین گزینه برای بهعهده گرفتن مسؤولیت آموزش مسائل جنسی میدانند، اما در عین حال رویکرد دیگری در این راستا معتقد به پررنگتر کردن نقش والدین در خصوص آموزش و اطلاعرسانی جنسی به فرزندان است. در این رویکرد نگاه به آموزش مسائل جنسی برای کودکان متکثر و براساس نیاز فرزندان و فرهنگ خانوادهها متنوع است.
داعیپور، روانشناس و مشاور خانواده در این رابطه تصریح میکند: من ضرورت آموزش جنسی را به آن معنایی که در برخی کشورها مرسوم است، در آموزش و پرورش خودمان حس نمیکنم. ولی نوع دیگری از آموزش را ضروری میدانم و آن اینکه مادر و پدر باید آماده شوند که چهطور بتوانند مسائل فرزند نوجوانشان را حل کنند و پاسخگوی سؤالات و درخواستهایشان باشند. از یک طرف کنجکاوی نوجوانان و از سوی دیگر جریان اطلاعات، فضا را مخدوش کرده است؛ لذا به عقیده من خانواده باید یاد بگیرد که چگونه رفتار کند. در حالیکه اغلب خانوادهها نمیدانند و رفتار غلطشان دوباره گرفتاریهایی را در ذهن بچهها بهوجود میآورد. به نظر من خانواده دیگر نمیتواند با تغافل یا سادهانگاری از کنار این مسائل عبور کند؛ باید تا حدودی بر فضای فرهنگی بچهها مسلط شود و بتواند پاسخهای لازم را داشته باشد.
مسؤولیت اصلی بر دوش آموزش و پرورش است؟
به اعتقاد آذین، صحبت در مورد مسائل جنسی با نوجوانان باعث مشروعیتبخشیدن به رفتار جنسی آنها نخواهد شد. بهعلاوه کنجکاوی آنها را تحریک نخواهد کرد و در مقابل احتمال تصمیمگیری مسؤولانه را در آنها بیشتر میکند.
درواقع بسیاری از والدین به دلایل متعددی از جمله نداشتن آگاهی، احساس شرم و ناراحتی، نگرش منفی به امور جنسی، قبیح دانستن بیان مسائل مربوط به امور جنسی، هراس از پیامدهای منفی این اطلاعات، انداختن بار این مسؤولیت بر دوش مدرسه، داشتن باورهای غلط همچون کودک خودش روزی بزرگ میشود و به این مسائل پی میبرد و یا اینکه اگر پدر و مادر درباره مسائل جنسی با کودک خود حرف بزنند، حرمت بین آنها شکسته میشود و… نه میخواهند و نه میتوانند در مورد مسائل جنسی با کودک و نوجوان خود به گفتوگو بپردازند. در صورتیکه اگر کودک یا نوجوان در بیرون از منزل به وسیله منابع مختلفی همچون دوستان و اینترنت و..، به طور نامناسبی با مسائل جنسی آشنا شود، کار و تلاش والدین در زمینه آموزش جنسی دو برابر خواهد شد. زیرا در وهله اول باید افکار نامناسب و آموختههای نادرست فرد در زمینه امور جنسی تغییر یابد و سپس آموزش مناسب و صحیح آغاز شود. و از سوی دیگر پرداختن به این موضوع در یک سیستم یکپارچه آموزش و پرورش ممکن است اطلاعاتی را در اختیار کودکان و نوجوانانی قرار دهد که اصلاً با این موضوع درگیر نباشند.
محتوای پاسخ به سؤالات کودک چگونه و تا چه حدی باید باشد؟
چالش اصلی دیگر در زمینه آموزش مسائل جنسی به کودکان چگونگی پاسخ به سؤالات آنهاست و اینکه اساساً در هر زمینهای چه نوع اطلاعاتی باید در اختیار کودکان و نوجوانان قرار بگیرد. دکتر حیدرینسب، مشاور و عضو گروه خانواده و سلامت جنسی کلینیک سلامت خانواده در این زمینه معتقد است: مسأله چگونگی پاسخدهی به سؤالات کودکان و آگاه کردن آنها در زمینه مسائل جنسی، قضیه فرهنگی است و بسته به فرهنگ هر جامعه و خانواده نحوه پاسخدهی و آشنایی کودک و نوجوان با مسائل جنسی متفاوت است.
او ادامه میدهد: نکته بسیار مهم در این میان آن است که والدین و معلمان باید گام به گام با بچهها بزرگ شوند. اطلاعاتی که در خصوص مسائل جنسی در اختیار کودک ۳ ساله قرار داده میشود، بسیار متفاوت با دختر ۱۳ ساله است. از طرفی عدم آگاهی دادن و طفره رفتن از پاسخ به مسائل بلوغ و سؤالات جنسی، باعث میشود به کنجکاویهای نوجوان تازه بالغشده دامن زده شود، بنابراین خانواده مهمترین موقعیتی است که بایستی اطلاعات لازم و کافی را به نوجوانش بدهد و آرام آرام به راهنمایی او بپردازد. جوان زمانی که میخواهد مسائلی در این خصوص را با والدینش در میان بگذارد، بایستی احساس امنیت کند. از طرفی خانواده باید با او صحبت کرده و به او بگویند اگر احساساتی وجود دارد، برای من هم در زمان نوجوانی وجود داشته و نباید ذهن خودت را زیاد درگیر این مسأله کنی. ازطرفی اطلاعاتی که در اختیار نوجوان خود قرار میدهد، نباید بهگونهای باشد که باعث کنجکاویهای شدید او شود؛ تا جاییکه تحریک شده و به سمت تجربهکردن و فهمیدن مسائل بیانشده روی آورد.
همچنین دکتر آذین، متخصص پزشکی اجتماعی در پاسخ به این سؤال که محتوای آموزش مسائل جنسی به کودکان چگونه باید باشد، عنوان میکند: آموزش جنسی در کودکان آنطور که عدهای تصور میکنند الزاماً به روابط جنسی بین انسانها نمیپردازد. مثلاً یک کودک پیشدبستانی باید بداند که چه کسی و تا چه حدی میتواند به بدن او دست بزند؛ مثلاً اعضای تناسلی او از جمله قسمتهایی است که جز والدین و پزشک کسی حق مشاهده یا لمس آن را ندارد. بهتدریج باید در مورد ارزشهای خانواده و اینکه از هر جنسی چه رفتارهایی پذیرفته است یا مسائلی مثل مفهوم حریم خصوصی، با کودکان صحبت کرد و البته باید توجه داشت که بچهها بهطور همزمان از تمام دنیای اطراف (از جمله دوست و آشنا، سایر کودکان و انواع رسانهها) در حال دریافت اطلاعات هستند.
او ادامه میدهد: هرچه سن کودک بالاتر میرود، اثرگذاری دنیای اطراف و بهویژه دوستان او بیشتر میشود و البته پدر و مادر باید بتوانند به درستی و با عبارات قابل فهم برای او به سؤالات او پاسخ دهند. حتی وقتی والدین احساس میکنند که کودک نگرانیهایی دارد ولی نمیتواند در این خصوص سر صحبت را باز کند، گاه لازم است خودشان به بهانهای آغازکننده بحث باشند. بخش عمده ای از این محتوای آموزشی نیز به خود والدین برمیگردد. آنها باید اطلاعات صحیح داشته باشند و بهعلاوه باید بدانند در مواجهه با سؤالات کودکان و یا موقعیتهایی مثل کنجکاویهای جنسی آنها (مثلاً به بهانه دکتربازی) یا حتی خودارضایی در این دوران باید چه عکسالعملی نشان دهند. واکنشهای نادرست و شتابزده میتوانند تأثیرات عمیق بر تربیت و رشد روانی اجتماعی کودکان برجای گذارند.
سخن پایانی
در تحقیقی که در زمینه منابع کسب اطلاعات جنسی در میان نوجوانان اول دبیرستان انجام شده است، آمارها نشان میدهد، ۴۴ درصد دوستان، ۲۰ درصد کتاب، ۱۳ درصد والدین، ۱۱ درصد معلمان و ۹ درصد رسانههای مختلف مانند ماهواره و اینترنت را منبع کسب اطلاعات جنسی معرفی کردهاند.
این آمارها و آنچه در میان دانش آموزان در مدارس دیده میشود، همگی زنگ خطری برای مسؤولان و هشداری برای خانوادهها و والدین است تا به اهمیت و شیوه آموزش مسائل جنسی بیاندیشند و همگام با تغییرات فرهنگی و رسانهای و تفاوت هوش و کنجکاوی کودکان امروزی، به تغییر در شیوههای آموزشی خود بپردازند. پاسخ به سؤالات جنسی کودکان و ارائه اطلاعات جنسی به آنها بهتر است متناسب با سن کودک و به صورت تدریجی و دائمی از ۳-۴ سالگی شروع شود و در این زمینه اصل صداقت و مختصر و مفید صحبت کردن همواره در نظر گرفته شود.
دادن اطلاعات غلط و بیربط، برخوردهای تحقیرکننده و خشونتآمیز در جواب سؤالات جنسی کودکان، تمسخر و سرزنش کودک همگی از جمله رفتاری است که نه تنها اعتماد به نفس کودکان را تخریب میکند و آسیبهای جدی به شخصیت آنها در بزرگسالی میزند، بلکه روابط کودک را با خانواده برای کل زندگی اش تیره و تار کرده و حس اعتماد و اطمینان او به والدین برای همیشه سلب میشود.
همچنین ضرورت دیگر این اطلاعرسانی بهجا و مناسب، آگاهی کودک از حد و مرزهای بدنش در مواجهه با افراد آشنا و غریبه است و میتواند مانعی در برابر تعرض به کودک و سکوت او در صورت احتمال وقوع چنین اتفاقی ایجاد کند. ضمن آنکه باعث جلوگیری از بلوغ زودرس در کودکان میشود و آنها را نسبت به آگاهیها و اطلاعات نامناسب و غلط واکسینه میکند. بنابراین، لازم است والدین کودکان و خصوصاً مادران ابتدا خود اطلاعات مناسب برای آموزش کودکان و پاسخ به سؤالاتشان را کسب کرده و سپس در نهایت احترام و جدیت به ایجاد رابطه صمیمانه و معتمدانه با کودکان در زمینه مسائل جنسی بپردازند تا بدین ترتیب خطرپذیری و احتمال کسب اطلاعات غلط و نامناسب جنسی را برای فرزندانشان به حداقل برسانند و در نهایت پرسش جدی این است که این مادران آموزشهای لازم را از کجا باید کسب کنند؟
منبع : سایت مهرخانه