روانشناسی داعش

روانشناسی داعش

تحلیل پدیده داعش از منظر روانشناسی – سیاسی
به گزارش ایرنا بیست و ششمین نشست شنبه های روانشناسی  با عنوان «تحلیل پدیده داعش از منظر روانشناسی سیاسی» در 9 آبان 1394 هجری خورشیدی در تهران و با همکاری گروه روانشناسی و علوم تربیتی و گروه علوم سیاسی خانه اندیشمندان علوم انسانی، برگزار شد.

«داعش» که یک گروه دهشت افکن (تروریستی) فعال در عراق و سوریه است و در زمان حاضر بخش هایی از این 2 کشور را در اختیار و اشغال خود دارد، چند سالی است که به رهبری فردی به نام «ابوبکر البغدادی» از تروریست های سلفیِ جدا شده از شبکه القاعده، فعالیت می کند و علیه دولت های عراق و سوریه و گروه های حامی این 2 دولت وارد جنگ شده است.
این گروه تروریستی که برخاسته از رقابت های منطقه ای، دخالت های خارجی، بی ثباتی امنیتی و افراط گرایی مذهبی است، پس از آغاز بحران سوریه به خشن ترین گروه دهشت افکن منطقه ای تبدیل شد که به دلیل شدت خشونت این گروه، حتی دوستانش در القاعده را نیز از دست داد و خود اکنون گرفتار تشتت و نزاع داخلی شده است.
داعش با اعلام تشکیل به اصطلاح «خلافت اسلامی» در عراق توانست در جغرافیای منطقه، قلمرو خود را گسترش دهد، منطقه ای را در جنوب شرق سوریه نیز به دست بگیرد و سپس مناطقی را در مرکز عراق و نزدیک مرزهای اردن به اشغال خود درآورد تا منطقه ی خاورمیانه را در یک «بهت راهبردی» قرار دهد.
به دلیل اهمیت این موضوع، نشستی با حضور استادان، دانشجویان و متخصصان حوزه های روانشناسی برپا شد، «جواد قدسی» استادیار علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی و «سعید عبدالملکی» عضو هیات علمی دانشگاه پیام نور و مدرس دانشگاه علامه طباطبایی، به تحلیل و بررسی پدیده داعش از منظر روانشناسی سیاسی پرداختند.

شکل گیری داعش چگونه بود؟
جواد قدسی به عنوان نخستین سخنران با مطرح کردن پرسش هایی مبنی براینکه داعش چیست؟ از کجا آمده و چرا آمده است؟ گفت: شکل گیری داعش یا همان دولت اسلامی عراق و شام از سال 2013 میلادی بوده است. فردی که بخواهد به شناخت گروه داعش بپردازد، باید از گروه های دیگر تروریستی مانند شباب، النصرت و… که در سطح بین المللی تعداد آنها بسیار زیاد است، شناخت حاصل کند. با دیدگاهی تاریخی می توان از چند زاویه به بررسی داعش پرداخت. داعش سازمانی شورشی و جهادی که در بخش هایی از لیبی، افغانستان، ترکیه و عراق فعالیت می کند. رهبر این گروه ابوبکر البغدادی دانسته می شود که از مجاهدین سلفی است.
وی در ادامه سخنانش یادآور شد: با آغاز جنگ های داخلی سوریه از هشتم آوریل 2013 میلادی دولت اسلامی عراق و شام نامش را به داعش تغییر داد و از 2014 میلادی این گروه اعلام موجودیت کرد. آنها اعلام کردند که به دنبال خلافتی جهانی هستند که می خواهند دنیا را تصرف کنند. اگر کشورهای دیگر در اندیشه مبارزه با این گروه نباشند، این احتمال وجود دارد که رشدشان بیشتر شود. در نشست وین اعلامیه 6 ماده ای را سران کشورها مطرح کردند و تنها در ماده 6 اشاره کوتاهی به داعش شده است در این بند کوتاه داعش و دیگر گروه های تروریستی برپایه نظر شورای امنیت سازمان ملل و توافق شرکت کنندگان وین باید منکوب شوند. باید از خود پرسید واژه ی منکوب شدن چیست؟ سرکوبی یا در حاشیه قرار دادن این گروه است؟
استادیار علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی، نخستین بنیانگذار اندیشه تشکیل داعش را فردی به نام ابو مُصعَب الزرقاوی تروریست بنیادگرای اردنی الاصل دانست و تصریح کرد: این فرد در 1999 میلادی اقدام به تشکیل گروهی به نام جماعت توحید و جهاد کرد. این گروه در 2004 میلادی به شبکه القاعده پیوست و پس از آن که به عراق رفت، نام القاعده عراق را برای خود برگزید و در 2006 میلادی با چند گروه به ظاهر اسلامی ائتلاف کرد. درواقع آنان اسلام راستین را مدنظر نداشتند و تنها به ظاهر اسلام بسنده کرده بودند. این گروه شورای مجلس مجاهدین را در همین سال ایجاد کرد و این مجلس با چند گروه شورشی دیگر دولت اسلامی عراق را تشکیل داد که به ترتیب ابوایوب مصری و عمر بغدادی رهبری این گروه را برعهده گرفتند تا آنکه پس از مدتی به وسیله ارتش آمریکا کشته شدند.
باورها و اندیشه های داعش چیست و از کجا آمده است؟
وی در ادامه افزود: اقدام هایی که داعش انجام می دهد، هیچ کدام با روح اسلام در ارتباط نیستند. یکی از نشریه های خارجی نوشته بود که اندیشه داعش شباهت بسیار زیادی با ایدئولوژی القاعده دارد و این گروه ها از یک ریشه هستند. منبع درآمد این گروه ها چند کانال است؟ آنها بخشی از درآمدشان را از فروش ذخایر نفتی کسب می کنند. پرسش اینجاست که چه کشورهایی نفت را از آنها خریداری می کنند؟ بخش دیگری از درآمد این گروه ها به وسیله سازمان های غیردولتی تامین می شوند، این سازمان ها از کجا آمده اند و کجا هستند؟ چرا علیه آنها اقدامی نمی شود؟ بنابراین باید نتیجه گرفت که اگر پشتیبان داعش قدرتمندان جهان نباشند، به یقین این گروه نمی تواند در مدت زمان کوتاهی دوام بیاورد. آیا داعش معلول سیاست خارجی قدرت های بزرگ به شمار می رود؟ در اینجا لازم است تا از دیدگاه روانشناسی این موضوع مورد بررسی قرار داده شود.
استادیار علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی بیان داشت: اگر چنین گروه هایی در جهان شکل می گیرند به این دلیل است که فضای مورد نظر برای آنها مهیا شده است. یکی از نشریه های آمریکایی درباره داعش نوشته است که این گروه در نخستین مرحله وامدار کج کارکردی دولت ها محسوب می شود، دولت هایی که این گروه در آن شکل گرفته است. کج کارکردی به چه معنا به کار می رود؟ کج کارکردی همان است که در حوزه روانشناسی سیاسی باید به آن دست یابیم. از دیدگاه روانشناسی سیاسی هر عملی که در یک جامعه سر می زند باید آن را از دیدگاه های مختلف سیاسی، اقتصادی و… مورد بررسی قرار داد. اکنون این پرسش مطرح می شود که چرا داعش در برخی از کشورهای اروپایی قدرت نگرفته است؟ آیا داعش می تواند در کشورهای اروپایی نیز همانند سوریه و عراق عمل کند و در آنجا هم رشد پیدا کند؟ در باور من این امر ممکن نیست در کشورهایی چون سوریه و عراق شرایط نابسامان سیاسی حاکم است و دولتمردان قدرتمندی در این کشورها حضور ندارند.
این دولتمردان از بالا به پایین نگاه می کنند، در زمینه سیاسی هنگامی که یک حزب مورد بررسی قرار می گیرد، موفقیت آن در گرو نگرش از پایین به بالا دانسته می شود. هنگامی که گروه یا حزبی از بالا به پایین به رویدادهای کشورش می نگرد، اقتصاد کشور در دست 2 گروه قرار می گیرد، گروه حاکم و دیگری گروهی که زیرمجموعه این گروه را تشکیل می دهد. بنابراین جامعه دوقطبی می شود، یعنی تعدادی حاکم و محکوم می شوند که محکومان را توده های مردم تشکیل می دهند که خودشان میدانی برای فعالیت سیاسی ندارند. به ظاهر از دموکراسی سخن گفته می شود اما این امر در آن مشاهده نمی شود.
قدسی در پایان با مطرح کردن این پرسش که چرا جوان ها به این گروه ها جذب می شوند، گفت: نخستین دلیل نداشتن تامین مالی و دیگر آن که به آنها میدان داده نمی شود. از دیدگاه روانشناسی سیاسی آن دولتی موفق است که بتواند امکانات را در اختیار همه افراد بگذارد. هرگاه کشوری بخواهد به پویایی دست یابد، می بایست فرهنگ مشارکت سیاسی در آن وجود داشته باشد. مشارکت سیاسی مشارکتی محسوب می شود که مردم و شهروندان از بودن خود در آنجا احساس آرامش می کنند زیرا دولتمردان به آنها میدان می دهند و سیاست را در اختیار آنها می گذارند.
اگر اکنون کشورهای اروپایی سخن از وجود مشارکت سیاسی می کنند به این علت است که تا میزانی به جوانان اختیارهای تصمیم گیری می دهند، به آنها از نظر مالی کمک می کنند و شهروند آن کشور خود را بیگانه احساس نمی کنند. اگر خواهان آن باشیم که داعش ها در بسیاری از کشورها رشد نکنند باید در درجه نخست، مشارکت سیاسی را در این کشورها جاری کنیم و در درجه دوم باید جوانان را یاری دهیم و آنان را به درستی درک کنیم. جوان هایی که جویای نام و نان هستند و هرکدام از این 2 مورد کم شود، جوان به کشور دیگر مهاجرت می کند و تن به هر کاری می دهد و امروزه این امر در بسیاری از کشورها چون سوریه، عراق، افغانستان و… روی داده است.
سعید عبدالملکی نیز به عنوان سخنران دوم، بر پایه تحقیقات علمی صورت گرفته و کتابی که در زمینه تحلیل پدیده داعش از منظر روانشناسی سیاسی به چاپ رسانده است، به بررسی کاربردی این علم در شناخت گروه داعش پرداخت.
داعش از دیدگاه روانشناسی
عبدالملکی درباره مبحث های روانشناسی یادآور شد: روانشناسی در ایران روی مباحث روانشناسی عمومی و اجتماعی قرار می گیرد و موضوع روانشناسی سیاسی در کشور مساله ای نوین محسوب می شود. این نوع از روانشناسی به رفتار سیاسی می پردازد، رفتار به عنوان یک مفهوم روانشناختی و سیاسی معنا می دهد و در این مبحث نخست رفتار سیاسی تاکید می شود زیرا داعش یک پدیده سیاسی و بعد روانشناختی به شمار می رود. از این دیدگاه داعش یک موضوع سیاسی با هدف آشوب به گفته آنان آشوبی سازنده طراحی شده است. روانشناسی سیاسی باید نقطه عزیمت و مقصد این آشوب سازنده را روشن کند. این پدیده در چارچوب 2 الگو که در روانشناسی سیاسی وجود دارد، شکل گرفته است؛ الگو وضعیت گرا و فرد گرا. الگوی وضعیت گرا به عامل هایی گفته می شود که رفتار سیاسی را شکل می دهند، در واقع شرایط حاکم بر فرد سبب بروز یک رفتار سیاسی می شود. مدل فردگرا به گونه ای است که باورهای فرد، رفتار سیاسی او را ایجاد می کند. داعش متولد شده این 2 الگو است. یعنی شرایط حاکم بر جهان، خاورمیانه، کشورهای عربی و غربی با شیوه نگرش و دیدگاه های آنان نسبت به پدیده های جهانی محسوب می شود. بنابراین در این مدل عواملی وجود دارند که پدیده داعش را ایجاد کرده اند.
وی، توماس فریدمن را یکی از از روزنامه نگاران توانا دانست که به استبداد سیاسی در جهان به ویژه جهان عرب پرداخته است و در ادامه گفت: فریدمن عنوان می کند که پس از جنگ جهانی دوم، قاره آسیا زیر حاکمیت حاکمانی قرار گرفت که آنها به مردم خویش می گفتند ما آزادی شما را می ستانیم و این آموزش ها و زیرساخت ها را به شما خواهیم داد و در پایان شما طبقه متوسط بزرگی را خلق می کنید و آزادیتان را پس می گیرید. اما در این هنگامه حاکمان عرب می گفتند ما آزادی شما را خواهیم ستاند و مناقشه اعراب و رژیم صهیونیستی را ارزانی شما خواهیم کرد که اینک پس از گذشت 6 سال هنوز راه حلی برای این مناقشه پیدا نشده است. بنابراین خود حاکمان عرب ضعف مدیریت خود را فرافکنی می کنند. در 2002 میلادی گروهی از نخبگان عرب گزارشی را برای سازمان ملل تهیه کردند که دنیای عرب در زمینه آزادی، دانش و توانمندی زنان دچار کمبود است و اگر در مسیر بهبود شرایط حرکت نکند با نتیجه وخیمی رو به رو خواهد شد اما اتحادیه عرب به این امر توجهی نکرد تا اینکه مردم به پا خواستند و بیداری اسلامی شکل گرفت اما آن بیداری نیز در همان نطفه خاموش شد و فروپاشی دولت ها و… به وقوع پیوست و در کشورهای عربی سبب شکل گیری گروه داعش شد.
عضو هیات علمی دانشگاه پیام نور و مدرس دانشگاه علامه طباطبایی دومین عامل را در دنیای عرب چون دیگ جوشانی دانست که به دلیل قبیله گرا بودن خشونت و تعارض تولید می کند، تصریح کرد: به گفته فرید زکریا روزنامه نگار بزرگ آمریکا، جهان عرب حاکمان میانه رو ندارد، یعنی حاکمانی که برای ملت خود یک چارچوب مشخص بدون تعارض و سرکوب مشخص کنند و به همین دلیل افرادی انتقام جو را تولید می کنند که یکی از این پدیده ها داعش است.
خشونت سیاسی در خاورمیانه
عبدالملکی عنوان کرد: خاورمیانه درگیر خشونتی سیاسی است. برای فهم اقدام داعش باید از مکانیزم فرآیند شکل گیری، طراحی، اجرا و تفسیر خشونت سیاسی داعش آگاه شد. در کنار آن، خشونت رسانه ای هم می تواند با توجه به فعالیت های این گروه در شبکه های اجتماعی، وجود داشته باشد. این گروه به وسیله اینترنت و نشریه ای که خود در محدوده فعالیت خویش انتشار می دهد، بیان می کند که فعالیت های ما جهاد است و این گونه به اقدام های خود مشروعیت می بخشد و گروه های دیگر را به وحشت و جنایت تهدید و خونریزی می کند. قدرت داعش از زمانی که صدام به وسیله آمریکایی ها از قدرت برکنار شد، تاکنون که در سوریه، بازتابی از فروپاشی درونی سیاسی در بیشتر نقاط خاورمیانه محسوب می شود.
نقش غرب در ایجاد پدیده داعش
وی نقش غرب را در ایجاد پدیده داعش اینچنین توصیف و بیان کرد: بیشتر افرادی که در داعش حضور دارند از کشورهای اروپایی هستند. پیتر نیومان پژوهشگر مرکز بین الملل رادیکالیسم 10 تا 15 درصد افرادی که به سوریه سفر می کنند زن دانست و گفته است که آنها به دلیل وجود مشکل بحران خانواده در غرب به عضویت داعش در می آیند.
بازیابی هویت در کشورهای غربی
عضو هیات علمی دانشگاه پیام نور و مدرس دانشگاه علامه طباطبایی درباره بازیابی هویت در کشورهای غربی یادآور شد: مسلمان هایی وجود دارند که هویت هایشان در کشورهای غربی لکه دار شده است. غرب با ترویج دموکراسی و ارزش های غربی سبب شده تا مسلمانان احساس هویت نکنند بنابراین این امر به ظهور پدیده افراط گرایی در کشورهای غربی منجر می شود. آنها نیازمند تولد دوباره ای هستند و این امر در پدیده داعش بروز پیدا می کند، روزنه امیدی که در این گروه هماهنگ با نفرت از جامعه غرب رخ می دهد.
دینداری در ظاهر خشونت
عبدالملکی نقش دین را به عنوان یک امر انتزاعی در شکل دهی داعش این چنین عنوان کرد و افزود: دین به همان اندازه که می تواند سعادت را برای بشر به ارمغان بیاورد سبب ایجاد پدیده داعش نیز می شود. تحقیقاتی صورت گرفته که همانطوری که دین می تواند خوش بینی را افزایش دهد و التزام اخلاقی را تقویت کند و محرک رشد بشر باشد می تواند تفکر و رفتار اختلال آمیز را فعال کند یعنی مثل شمشیر دولبه است. در حقیقت دین با کمک به مفاهیم وسواس مذهبی و احساس گناه، فرد را مجبور به اقدام های نادرست می کند.
شخصیت شناسی رهبری داعش
وی درباره پارادایم فردگرایی تصریح کرد: در این پارادایم ویژگی های فردی چیست و چرا به گروه داعش می پیوندند. اگر بخواهیم ابوبکر البغدادی را از نظر پارادیم فردگرایی بررسی کنیم باید ابتدا زندگی وی را مورد توجه قرار داد. ابوبکر البغدادی فرزند مردی صاحب مسلک بود که در مسجد محل قرآن آموزش می داد.
ابوبکر در نوجوانی گوشه گیر و خجالتی بود که همسایه ها از همان دوره به او لقب «مومن» داده بودند. وی پس از مدرسه به مسجد محل می رفت و به امر معروف می پرداخت. در 1996 میلادی از دانشگاه بغداد در رشته علوم دینی مدرک لیسانس دریافت کرد و پس از آن برای گرفتن مدرک کارشناسی ارشد در زمینه حفظ علوم قرآنی به دانشگاه مطالعات اسلامی که به وسیله صدام حسین تاسیس شده بود، رفت. او پس از به پایان بردن این دوره در 2007 میلادی با کسب نمره ی خوب دانش آموخته مطالعات علوم قرآنی در دوره دکترا می شود.
پس از آن عموی او ابوبکر البغدادی را به پیوستن در گروه اخوان المسلمین تشویق می کند اما او که شیفته جنبش هایی است که خواهان جهاد هستند، از عضویت در این گروه سرباز می زند. البته او پیش از آن در 2003 میلادی که آمریکا به عراق حمله می کند، گروه جیش اهل سنه و الجماعه را پایه گذاری کرد و در مرکز عراق با سربازان آمریکایی جنگید و در 2004 میلادی بازداشت شد و او را به کمپ بوکار در جنوب عراق فرستادند و وی به مدت 10 ماه در آن زندان به سر برد و هویت واقعی خودش را از همگان مخفی کرد. ابوبکر البغدادی در زندان آموزه های دینی را آموزش داد. در واقع وی پایه های گروه داعش را با آموزش 24 هزار زندانی که از اعراب سنی مذهب و بعثی های اطراف صدام حسین هستند، پایه ریزی و اینگونه آنها را آماده جهاد کرد.
پس از کشته شدن زرقاوی رهبر القاعده در 2006 میلادی، ابوایوب مصری جانشین وی می شود و دولت القاعده را منحل و تاسیس دولت اسلامی را اعلام می کند و بغدادی به عنوان ناظر و عضو کمیته شریعت در شورای 11 نفره دولت اسلامی منصوب و پس از مرگ رهبر این گروه، ابوبکر البغدادی را به عنوان امیر جدید دولت اسلامی که 39 سال داشت، منصوب می شود. وی تا مدت ها مشغول ترمیم و سازماندهی دولت اسلامی بود تا اینکه در 2011 میلادی و همزمان با بالا گرفتن ناآرامی ها در سوریه قیام می کند و با ایجاد رعب و وحشت تمامی مخالفینش را از میان بر می دارد و تا به امروز این جریان ادامه دارد. شرح حال بغدادی نشان می دهد که وی فردی با یک فرامن قوی است، در روانشناسی فرامن، فردی بخش آرمان گرایانه یا اصل مذهب وی بسیار رشد کرده باشد، معنی می دهد و این شخصیت یک بعدی وی و غرق شدن او در ارزش های ایدئولوژیک از او یک رهبر بنیادگرا و رادیکال می سازد که با روش ترس و وحشت به جان بشریت می افتد.
روانشناسی اعضای داعش
عضو هیات علمی دانشگاه پیام نور و مدرس دانشگاه علامه طباطبایی در روانشناسی اعضای داعش تفکر سیاه و سفید را مطرح کرد و گفت: این تفکر عنوان می کند که یا با ما یا علیه ما. این شخصیت ها که به این شکل و این تفکر شکل می گیرند، دارای تفکر سیاه و سفید هستند و در این تفکر همواره باید یک دشمنی علیه آنها باشد و با آنان بجنگد. این امر زمانی برای ما نمایان می شود که پزشکان زیادی را اعدام کردند، چون آن پزشکان حاضر به همراهی با گروه داعش نبودند. رنگ پرچم این گروه بیانگر این امر است که آنها ترکیبی از سیاه و سفید را می بینند. این تفکر در ذات خودش، یک نگاه پارانوییدی است، یعنی همواره همه را دشمن خود می بینی و باید آنان را نابود کنی.
عامل دیگر در روانشناسی اعضای داعش نقاب هایی است که این گروه بر چهره دارند. کارل گوستاو یونگ روانشناس سوئیسی بیان می کند که فرد برای تاثیر بر دیگران و پنهان کردن ماهیت حقیقی خود آن نقاب را بر صورت می زند.
وی عامل دیگر را خودشیفتگی توصیف کرد و افزود: آنان با اعتماد به نفس کامل مدعی اسلام واقعی می شوند. اعضای داعش از طغیان عقده ادیپ برخوردارند، یعنی تعارض هایی که در دوره کودکی حل نشده است. آنان همچون حاکمان عرب خودشان را پدرسالار می دانند یعنی جان و ناموس دیگران را به اسم خود سند زده و می گویند بایستی بر این شرایط حاکم شوند. بحران شخصیت اعضا یکی دیگر از این ویزگی ها محسوب می شود. آنها دارای هویت منفی هستند که از میان رفته و در بحران به سر می برد و می خواهد در فعالیت های گروه داعش هویتش را کسب کند.
عبدالملکی در پایان سخنانش از 2 تاکتیک روانشناختی که داعش از آن استفاده می کند نام می برد و تصریح کرد: جنگ روانی نخستین روشی است. گروهی که 10 هزار تن باشد چگونه می تواند لرزه بر جان بشر بیاندازد. و به راحتی عنوان کند که باورهای دیگران اشتباه است او برای این جنگ روانی به تبلیغات سیاه و ایجاد سردرگمی در جوامع مسلمان می پردازد. مورد دیگر شستشوی مغزی است که این امر به وسیله اینترنت با وعده های فریبنده ای چون واگذاری 60 حوری بهشتی به مجاهدی که در راه خدا جهاد کند و به شهادت برسد، ساخته شدن قصری در بهشت برای مجاهدان داعشی و ثواب بی شمار برای جهاد نکاح زنان و راهیابی آنان به بهشت صورت می پذیرد.


telegram2 files