در دانشکده روانشناسی دانشگاه تهران چه گذشت؟

در دانشکده روانشناسی دانشگاه تهران چه گذشت؟

به گزارش سایک نیوز، امروز یعنی ۲۹ آذر ماه تجمع اعتراضی دانشجویان و اساتید روانشناسی نسبت به واگذاری رشته های مرتبط با سلامت من جمله گرایش های بالینی و سلامت، طبق فراخوان های قبلی، ساعت ۱۳٫۳۰ در دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران برگزار گردید.  مراسم با قرائت بیانه ای از سوی نماینده دانشجویان اغاز شد و وی ضمن برشمردن مضرات این انتقال از سوی جامعه دانشجویی از مسئولین خواست تا با مشورت با صاحب نظران این حوزه، امید از دست رفته جامعه روانشناسان را به آنها بازگردانیده و از هرگونه پشیمانی و خسران در آینده جلوگیری نمایند.

در ادامه دکتر عباس رحیمی نژاد مدیر گروه روانشناسی دانشگاه تهران ضمن اشاره بر نارضایتی دانشجویان و متخصصان نسبت به انتقال گرایش های مختلف روانشناسی به وزارتی جز وزارت علوم  اظهار کرد: این موضوع مراحلی را طی کرده است و تا نهایی نشده است افراد می بایست اعتراضات بحق خود را مطرح نمایند. وی تاکید کرد این اعتراضات در محیطی دانشگاهی، آکادمیک، صنفی و رشته ای در حال انجام است.

وی ادامه داد: متاسفانه گاهی اوقات تصمیم های بزرگ با دوراندیشی های اندک گرفته می شود، تصمیم هایی که ظاهرا ساده هست اما اگر درست توجه کنیم خواهیم دید که موضوع مطرح شده اساسا فاقد تبیین علمی، صنفی و بیشتر براساس یک احساس ضرورت وزارتخانه ای بدان توجه شده است.

 

 
دکتر رحیمی نزاد افزود: بنده به چند نکته اشاره میکنم ، اگر نگاه کوتاهی به تاریخ علم و طبقه بندی علوم داشته باشیم، روانشناسی هیچگاه جزء علوم پزشکی نبوده است. این نوعی سطحی نگری است که صرف اینکه در روانشناسی بالینی به کار تشخیص و درمان می پردازیم پس باید متولی آن وزارت بهداشت باشد. البته برای این جابجایی ها باید نگاه های بودجه ای و موارد این چنینی دخیل باشد. اما اگر ما کمی دقت کنیم خواهیم دید که تجربه جهان امروز، روانشناسی را به عنوان علمی می داند که با بیش از ۴۰ گرایش به رسمیت شناخته شده و بسیاری از این گرایش ها دارای کاربرد هستند. اگر قرار باشد صرفا بحث کاربرد مطرح شود از روانشناسی چیزی نخواهد ماند و اگر این استدلال پذیرفته شود که چون درمان به وزارت بهداشت مربوط می شود پس روانشناسی بالینی هم به وزارت بهداشت برود، بنابراین هرشاخه ای از علم که دارای کاربردی خاص است می بایست به وزارتخانه مربوطه خود بازگرداند و اساسا فاتحه علم را باید خواند و توسعه علمی دیگر معنایی نخواهد داشت.

وی تاکید کرد: در این صورت علم تبدیل به ابزاری در دست وزارتخانه ها می شود و مشخص است که به چه سمت و سویی خواهد رفت. بریدن یک شاخه تنومند از درخت روانشناسی به نام شاخه روانشناسی بالینی نه توجیه علمی دارد، نه توجیه منطقی و نه هیچ سازگاری با طبقه بندی علوم دارد.

دکتر رحیمی نزاد افزود: بنده به عنوان یکی از اعضای هیئت علمی روانشناسی و سایر همکارانم هیچ کدام موافق این انتقال نیستیم و تصمیم گیری های شتاب زده و عجولانه باعث می شود که بعدها اتفاقاتی بیفتد که ما در گذشته هم کم و بیش شاهد آن بودیم.

وی خاطر نشان کرد: خواهش بنده این است که این مسئله مورد بررسی جامع و کامل قرار بگیرد، تجربیات سایر کشورها را ببینیم، از دانشجویان و اساتید نظرسنجی شود و تصمیم به این بزرگی را صرفا با یک دغدغه وزارتخانه ای انجام ندهیم. در این خصوص علمی رفتار کنیم و نه سلیقه ای.

مدیر گروه روانشناسی دانشگاه تهران در جایی دیگر اظهار داشت: اساسا واژه بالینی در روانشناسی بالینی به معنای بالین و تخت نیست، اکثر خدماتی که روانشناسان بالینی ارائه می دهند در فضای غیر بیمارستانی است و ما در بحث درمان ها، رویکردهای مختلفی داریم که یکی از آنها مداخله طبی یا مداخله های جسمی مانند درمان های دارویی یا استفاده از انواع شوک الکترونیکی و … است که هیچ کدام از اینها به طور مستقیم با روان در ارتباط نیستند و تنها با جسم انسان در ارتباطند.

وی افزود: چیزی که در خصوص این انتقال بدیهی است این است که این موضوع نه قابل دفاع علمی است و نه شکافی که به وجود خواهد آمد شکافیست که به درد علم می خورد . بنده نمی دانم براساس کدام آسیب شناسی و تحلیل این اتفاق قرار است بیفتد؟ واقعیت امر این است که بحث جابجایی بر اساس یک سنجش درست از وزارت علوم مطرح نشده است. آیا این تصمیم با یک تحلیل درست گرفته شده است؟ آیا شدنی و عملی است؟ آیا دنیا به ما نخواهد خندید؟ حداقل چیزی که در این بحث مطرح است این است که علوم انسانی، پزشکی نیست. چرا و چطور می خواهید تکه ای از علوم انسانی را جدا کرده و به علوم پزشکی وصل کنید؟ این موضوع هیچ رقم قابل توجیح نیست!

وی در پایان گفت: در حال حاضر روانشناسی استقلال دارد اما اگر این انتقال صورت گیرد روانشناسی استقلال خود را ازدست خواهد داد و روانشناسان دستیاران پزشکان خواهند بود.

پس از سخنان دکتر رحیمی نزاد یکی از دانشجویان به جایگاه امد و در خصوص موضوع انتقال اظهار داشت: متاسفانه امروزه تفکرات سیاسی، چرخ های علم را می گردانند. اگر دغدغه های وزارتخانه ای را تفکرات سیاسی و دغدغه های اساتید و دانشجویان را دغدغه علمی ترجمه کنیم. عده ای با داشتن قدرت سیاسی آمده اند و می خواهند برای مرزهای علم تعیین تکلیف کنند.

وی در ادامه خواستار رسیدگی وزارت علوم در مقابل چنین جریاناتی شد و از سازمان نظام روانشناسی نیز درخواست کرد تا در دفاع از استقلال روانشناسی بایستد.

دکتر رضا رستمی عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، به عنوان سخنران دوم این برنامه صحبت های  خود را با یک اشاره تاریخی آغاز نمود و بیان کرد: بگذارید کمی به عقب برگردیم و ببینیم اصلا چرا پزشکی در گذشته از وزارت علوم جدا شد؟ آیا واقعا امروزه همان ضرورت وجود دارد؟ بعد از انقلاب به دلیل مشکلات کمبود پزشک و از طرفی عدم همکاری بیمارستان ها در زمینه آموزش، برای حل این مشکلات، رشته های پزشکی از وزارت علوم به وزارت بهداشت منتقل گردید، این موضوع عملا جریانی خلاف عرف بین الملل و دانشگاه های دنیا بود و حتی بعدها ادعا شد که اگر مشکل نیروی انسانی در این رشته حل شود، پزشکی به وزارت علوم باز خواهد گشت.

 


دکتر رستمی ادامه داد: موضوعی که در خصوص انتقال روانشناسی بالینی یک چالش جدی است این است که وزارت بهداشت مانند نهادی چون وزارت صنعت و معدن مسئول ارائه خدمات در کشور است. مطمئنا موضوع آموزش و پژوهش ابزار و ساختارهای خاص خود را می طلبد، هرچند وزارت بهداشت در طی سال های اخیر تلاش کرده است که ساختار آموزشی و پژوهشی را که عملا در آنها صفر بود را تا حدودی ایجاد نیامد اما انتقال روانشناسی به وزارت بهداشت تنها اگر از بابت تربیت نیروی کار و استفاده از مزیت های بیمارستانی و درمانی برای اموزش باشد، می تواند جنبه های مثبتی داشته باشد. واقعیت این است که ما با علم روانشناسی طرفیم، و وابسته به پژوهش و آموزش با ساختاری علمی هستیم و نداشتن ساختار علمی لازم در وزارت بهداشت می تواند آسیب جدی به تربیت روانشناس بزند علی الخصوص در حیطه پزوهش و نوآوری و حرکتی که در بستر وزارت علوم خوشبختانه تاکنون موفق عمل کرده است.

دکتر رستمی در پایان خاطر نشان کرد: به اعتقاد بنده وزارت بهداشت از نظر ساختاری شبیه یک پادگان است. یعنی یک تعداد سرلشگر دارد، یک تعداد سرتیپ و همینطور تا درجات پایین تر. واقعیت اینجاست که  قطعا روانشناسی بالینی در ساختار وزارت بهداشت به شهروند درجه چندم تبدیل خواهد شد! در حالیکه در حال حاضر رتبه های برتر ما وارد گرایش بالینی می شوند و این به صلاح جامعه نخواهد بود.

 

در ادامه یکی از دانشجویان پرسشی در خصوص شایعه ای مبنی بر اینکه با ورود روانشناسی بالینی به وزارت بهداشت روانشناسان اجازه تجویز دارو را خواهند داشت، مطرح نمود که دکتر محمدعلی بشارت عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و از اعضای شورای مرکزی سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور اینطور پاسخ دادند : کاملا اشتباه است. دارو درمانی یک اقدام پزشکی است . ما در بیش از ۷۵ تا ۸۰ درصد موارد اختلالات روانشناختی نیازی به دارو نداریم.

دکتر بشارت در خصوص بحث انتقال ادامه داد: متاسفانه وزارت بهداشت با یک اشتباه محاسباتی سلامت روانی را به سلامت روانپزشکی تقلیل داد. با تمام نکاتی که سایر اساتید مطرح نمودند بنده نیز موافقم اما در حال حاضر در فاز دیگری هستیم یعنی آن چیزی که بنده از گفته های اینچنین قبول ندارم این است که این گفته ها تا دیروز جواب می دادند اما از امروز می بایست حرفمان چیز دیگری باشد.

 



وی افزود: سال های قبل، ایران پر از پزشک های پاکستانی و بنگلادشی بود و به دلیل یک سری محدودیت ها و تنگناها که دکتر رستمی اشاره کردند، وزارت بهداشت مجوز گرفت تا بخش آموزش پزشکی را هم عهده دار شود.در همان زمان هم اکثریت پزشکان مخالف این انتقال بودند زیرا که نه منطقی بود و نه صحیح . اما چه شد که رای اقلیت پذیرفته شد؟ از آن زمان هم این اشکال راهبردی احساس می شد.

دکتر بشارت ادامه داد: زمانی که که یک سازمان همزمان متولی امر آموزش و ارائه خدمات بهداشتی و سلامت بشود اشکالاتی زیادی به وجود خواهد امد. اولین مشکل ، ضربه ای است که ممکن است به کیفیت اموزش وارد شود، زیرا فرد دیگری، برای نظارت وجود نخواهد داشت و قطعا ناظر باید از دستگاه دیگری باشد.

وی با اشاره به ماجرای انتقال پزشکی تاکید کرد: باز می گردیم به سوال اول که چرا این اتفاق افتاد؟ چرا نظر اکثریت شنیده نشد؟ ساده است، مانند اکثر مسائل آن تعداد اقلیت موافق، وصل به بدنه قدرت ان زمان بودند. همان قدرتی که امروز نمی تواند صدای مخالفت علمی و کارشناسی شده اکثریت را بشنود. اساسا اهل قدرت این چنین هستند، معمولا صداها را نمی شنوند. از چند ماه پیش یعنی از خرداد ماه که ریاست محترم جمهور حکم اولیه انتقال رشته های بالینی و روان درمانی محور روانشناسی را به وزارت بهداشت امضا کردند، همه اساتید و صاحب نظران این حوزه جلسات مختلف گذاشتند، نامه ها نوشتند، سازمان ها، انجمن ها، افراد سرشناس اما هیچ کدام از این صداها شنیده نشده است. حالا هم شنیده نخواهد شد.

 

دکتر بشارت ادامه داد:  ۳ خطای اساسی شکل گرفته است که ما امروز اینجا هستیم. خطای اول این بود که تولیت سلامت که در واقع یک پدیده چند ساحتی و چند بعدیست به یک وزارتخانه تک بعدی و پزشکی محور سپرده شد. اما توجهی نشد که سلامت تنها یک بعد جسمانی ندارد بلکه جنبه های مختلف دارد. با اینحال و متاسفانه در قدم اول براساس این اشتباه راهبردی، سلامت به یک وزارتخانه محول شد.

وی تاکید کرد: وزارت بهداشت برای مصادره کل موضوع سلامت، طرح سلامت و در ذیل آن طرح سلامت روان را ارائه کرد که در آنجا مشخص گردید خطای اول تا چه حد بزرگ بوده است. زیرا در این طرح سلامت روان به سلامت روانپزشکی تقلیل یافت و جنبه های دیگر آن نادیده گرفته شد. این خطای دوم بود و خطای سوم هم امضای جناب رئیس جمهور مبنی بر انتقال این رشته ها بود.

عضو شورای مرکزی سازمان نظام افزود: هر ۳ خطا از بدنه قدرت برآمده نه از بطن دانشگاه و وزارت متولی. لذا هر آنچه گفته شد، صدای هیچکس به هیچ جا نرسید.

وی در خصوص ادامه اعتراضات گفت: اعتراضات به قدر کافی شده است. کار کارشناسی زیادی صورت گرفته است،  جلسات متعددی هم گذاشته شده است. برای مثال هفته پیش جلسه ای در سازمان نظام بود و همین حرف ها زده شد. اما نتیجه چه شد؟ اینکه این تصمیم اشتباه است؟ اینکه این تصمیم کارشناسی نشده است؟ ما همه اینها را بارها گفته ایم و همه این حرف ها زده شده است! در حال حاضر ما در مرحله دیگری هستیم.

 


دکتر بشارت ادامه داد: این تصمیم گرفته شده است. این تصمیم نیز مانند بسیاری از تصمیم های متعدد اشتباه کارشناسی نشده دیگری است که گرفته شده است. در همین آموزش و پرورش ما چند نوبت شاهد تغییر سیاست های آموزشی بوده ایم. هرکدام هم بعد تست شدن، باطل شدند و نسخه بعدی آمده است. بعضی از این تصمیم ها حتی به ماه هم نکشیده است. اما تاوان این ها را چه کسانی داده اند؟ بچه های ما. با همه اینها چه کسی تا به حال صدایش درامده است؟ حتی در پیوند دو نهاد پزشکی یک شبه تصمیم گرفته شد علوم پزشکی ایران ملحق شود به علوم پزشکی تهران و بعد مجدد گفتند برگردید. چه کسی را باید مواخذه کرد؟ اینها برای علم، برای کشور و برای سلامت هزینه دارد.

آنچه که ما می بایست مطالبه کنیم این است که نتیجه کدام نشست ها و جلسات انتقال این رشته ها و گرایش ها به وزارت بهداشت بوده است؟ باید دید پشت اسناد چه کسی چه گفته است و چرا؟ ما امروز انجا ایستاده ایم و در شرایطی نیستیم که خواهش کنیم و بگوییم صبر کنید و کارشناسی کنید. مگر فرصت برای شنیدن کم بوده است؟ اکنون زمان فریاد کشیدن است، دیگر زمان خواهش و تمنا کردن نیست.

تصمیمات گرفته شده و بناست که انتقالی صورت گیرد. در جامعه روانشناسی همه با استنباط های مختلف و صریح مخالف این انتقال هستند. چرا صدا نباید به رئیس جمهور برسد و چرا تا الان نرسیده است؟ شاید خوب فریاد نکشیده ایم.

وی در پایان یاداور شد: ما به جایی رسیده ایم که باید با صدای فریاد خودمان رئیس جمهور را از خواب بیدار کنیم تا ایشان بدانند که فردای این انتقال نه دانشجویان روانشناسی و نه اساتید از پا نمی نشینند تا این تصمیم را بازگردانند. جامعه روانشناسی و مشاوره کشور با تجمعات این چنینی صدای خود را برسانند تا مسئولین به این خواسته بحق ما تن دهند. ما باید ادامه دهیم زیرا که اقایان تصمیم خود را در رابطه با انتقال گرفته اند.

 

متن بیانیه دکتر محمدعلی بشارت