شرایط پاندمی کرونا طی ۱۰۰ سال اخیر امری بیسابقه بوده و مردم در سراسر دنیا در حسرت روال عادی زندگی سابق، روزها را سپری میکنند. برخی ممکن است در سوگ از دست دادن عزیزان خود به دلیل کرونا باشند، از دست دادن، اندوه و سوگواری برای همه دشوار و پیچیده است؛ به خصوص برای کودکان که برای اولین بار در طول زندگی با چنین مسئلهای روبرو میشوند.
به گزارش سایک نیوز و به نقل از ایسنا، از دست دادن و سوگ تجربیات روانشناسی قدرتمندی هستند که کودکان و بزرگسالان را دچار اختلال و غالباً درگیر احساس غم شدید میکند، البته واژه از دست دادن را در مورد چیزهایی به کار میبریم که جبران پذیر و قابل برگشتند، ازقبیل ریتم و روال زندگی قبل از شیوع این همهگیری. اما سوگ ماندگارتر است، به عنوان مثال مرگ عزیزان و همینجاست که کار روانشناسی هم متفاوت میشود، زیرا علاوه بر پذیرفتن این که آن شخص از دست رفته و فوت شده، قسمت سخت ماجرا پذیرفتن این است که او دیگر بر نمیگردد.
احساسات کودکان در مورد سوگ و از دست دادن چقدر با بزرگسالان متفاوت است؟
این موضوع تا حد زیادی بستگی به سن کودک دارد. کودکان در سنین خیلی کم ممکن است از اتفاقی که افتاده هم در مورد از دست دادن و هم سوگ، گیج شوند. کودکان زیر پنج سال ممکن است نفهمند چرا به مدرسه نمیروند و چرا والدینشان در خانه هستند. در مورد مرگ، ممکن است واقعاً نفهمند که مفهوم مرگ چیست یا از دست دادن، اتفاقی دائمی است. ما باید بدانیم که کودکان خردسال نه تنها با تغییرات بزرگی در زندگی خود روبرو شدهاند، بلکه قدرت درک کاملی از این تغییرات و این که چرا این اتفاقات افتاده و چه عواملی باعث آن بوده را ندارند.
درمورد کودکان گروه سنی ۶ تا ۱۱ سال، داستان متفاوت است. در این سنین کودکان اغلب برای شنیدن توضیحات خیلی مشتاق هستند. این کودکان آمادگی درک آنچه باعث اختلال به این بزرگی در زندگی روزمرهشان شده یا مسبب مرگ عزیزانشان بوده را دارند. گاهی اوقات میتوانیم پاسخ سوالاتی که میپرسند را بدهیم و گاهی خودمان هم پاسخ را نمیدانیم که این موضوع برای کودکان بسیار سخت است.
درمورد نوجوانان، این روند سختتر است، زیرا احساسات در بزرگسالان قدرتمندتر است. در بعضی مواقع ممکن است نیاز به اطمینان خاطر داشته باشند که شدت غم و اندوهشان یا حتی برای لحظاتی فراموش کردن و فکر نکردن به مرگ یکی از افراد خانواده، طبیعی و قابل انتظار است، چرا که نوجوانان ممکن است نگران باشند که در اینگونه موارد عکسالعمل صحیحی از خود نشان ندهند.
چطور میتوانم به کودکم کمک کنم و احساساتش را درست هدایت کنم؟
با کودکان در هر سنی همدلی کنید و صادق باشید، ولی در مورد کودکان کوچکتر بهخصوص توجه کنید که شفافتر برخورد کنید. کودکان زیر پنج سال نیاز به توضیحات واضح و شفاف و بسیار ساده دارند که همراه با الفاظ نیکو و مناسب باشد. ما نمیتوانیم به کودکان بگوییم که کسی را از دست دادهایم، زیرا ممکن است واقعاً مفهوم چیزی که میگوییم را درک نکنند. بهتر است که بزرگسالان با نرمی و با آرامش بگویند: «باید خبر ناراحتکنندهای را بهت بگویم. پدربزرگت فوت شده. یعنی این که بدنش دیگر از کار افتاده و ما دیگر نمیتوانیم او را ببینیم.» البته چنین گفت و گویی برای والدین سخت است، ولی نکته مهم این است که شفاف و صادق باشید. کنار آمدن با مرگ به اندازه کافی مشکل است، چه برسد به این که احساس سردرگمی از آنچه واقعاً رخ داده نیز به آن افزوده شود.
در شرایطی که فرد، پدر یا مادر خود را ازدست داده و در حال سوگواری است، چگونه میتواند همچنان از کودک خود نیز حمایت کند؟
این که کودکان شاهد سوگواری بزرگسالان باشند لزوماً چیز بدی نیست. وقتی از مرگ کسی که دوستش داریم غمگین هستیم، در واقع در حال نشان دادن عکسالعمل درست در زمان درست هستیم و مهم است که ما الگوی مناسبی برای کودکان باشیم تا با احساس ناراحتی کنار بیایند، حتی اگر بسیار دردناک باشد.
چنانچه احساس اندوه شما بیش از حد زیاد است، مهم است که نگذارید کودکتان بترسد. باید راحت باشید و ناراحتی خود را جلوی فرزندتان نشان دهید، ولی اگر احساس غم و اندوهتان خارج از کنترل است، سعی کنید به دور از فرزندان این احساسات را مدیریت کنید یا کمک حرفهای بگیرید تا آنها از این احساسات شما نترسند یا به آنها منتقل نشود.
وقتی فرزندم در حال سوگواری برای مرگ عزیزی است، چه رفتارهایی قابل انتظار است؟
اصلاً غیرمعمول نیست که کودکان شش تا ۱۱ سال و نوجوانان دورههایی از ناباوری یا شوک در برابر از دست دادن کسی که به آنها نزدیک بوده را تجربه کنند، یا حتی لحظاتی فراموش کنند که چه اتفاقی افتاده که این هم دفاعی کاملاً طبیعی و سالم است که ذهن استراحتی کوتاه در مقابل اخبار خیلی دردناک دارد. حالات تدافعی گذرا هستند (میآیند و میروند) و ممکن است با امواجی از احساسات شدید همراه باشند. در طول زمانی که نوجوانان سعی میکنند در ذهن خود مرگ کسی که دوستش داشتند را تجزیه و تحلیل کنند، به همدلی و شکیبایی زیاد نیاز دارندد.
کودکان کوچکتر گاهی ممکن است بهانهگیر و بسیار وابسته شوند یا در برخی نقاط عطف مراحل رشد خود دچار اختلال شوند (به عنوان مثال در برنامه خواب یا دستشویی رفتن مشکل پیدا کنند). این کودکان تلاش میکنند مرگ کسی که بخش مهمی از زندگیشان بوده را درک کنند و در عین حال با اختلالات خانوادگی ناشی از آن مرگ نیز روبرو هستند. هرچه بیشتر بتوانیم شرایط را در وضعیت ثبات نگه داریم، بیشتر به کودکان کمک میشود تا مساله را درک کرده و به مرور زمان با عواقب آن کنار بیایند.
من نگران هستم که کودکم دچار افسردگی شود. افسردگی چه نشانههایی دارد؟
از دست دادن و سوگواری هر دو تجربیاتی دردناک هستند. مهم است که بدانید آیا کودک بهصورت مناسب واکنش نشان میدهد یا وضعیت نگران کننده است. در مورد کودکان در هر سنی و همینطور در مورد بزرگسالان، زمانی باید نگران شد که احساسات دردناک با مکانیسمهای مقابله منفی از قبیل نشان ندادن احساسات، گوشهگیری طولانی مدت، سوءمصرف مواد، عدم مراقبت از خود یا رفتارهای غیر عادی مدیریت شوند.
در خصوص نگرانی برای موضوعاتی مثل افسردگی، والدین باید توجه کنند که آیا روحیه فرزندشان روزهای متمادی پایین یا بسیار تحریکپذیر بوده یا خیر. حتی درمورد سوگواری انتظارمان این است که احساس غم بیاید و برود، گاهی اوقات شدید و گاهی فروکش کند. زمانی باید از بروز افسردگی نگران شد که روحیه کودک یا نوجوان همواره خراب است یا مدام بداخلاق است. اگر کودکی به نظر افسرده میرسد، والدین باید از متخصص کودکان، پزشک خانواده یا متخصص سلامت روان کمک بگیرند. با اینحال، درک این نکته مهم است که بدانیم مرحله سوگواری برای از دست دادن کسی که دوستش داریم، به سرعت طی نمیشود.
شرایط فعلی زندگی در روزهای کرونایی اثر بدی روی کودک دارد. در این مورد به او چه بگوییم؟
کودکان کاملاً حق دارند تا از خللی که بیماری کرونا در زندگی روزمرهشان بهوجود آورده، ناراحت باشند. کودکان این حس از دست دادن را بیشتر از بزرگسالان احساس میکنند، زیرا درصد زیادی از زمان کوتاه زندگیشان را دربرگرفته، ولی برای ما بزرگسالان به این شدت نیست، زیرا این معضل را با تجربیات خود و طول عمر خود میسنجیم. به عنوان بزرگسال باید به کودکان اجازه دهیم ناراحت باشند و ناراحتی خود را بروز دهند و با آنها همدلی کنیم، زیرا بسیاری از مواردی که لغو شده، رویدادهایی بوده که شاید فقط یکبار در زندگیشان دیدهاند و حتی اگر ما به عنوان بزرگسال فکر نمیکنیم که چندان مشکل بزرگی باشد، باید درنظر بگیریم که کودکان ماهها منتظر این رویدادها بودهاند. علاوه بر همدلی و بعد از ابراز همدلی، میتوانیم به آنها کمک کنیم تا وضعیت را قبول کنند.
برای کودکم سخت است بفهمد که چرا تمام مدت در خانه هستیم. چگونه به وی توضیح بدهم؟
به کودکان خردسال با اشاره به اوضاع سابق، در مورد وضعیت حال توضیح دهید. خوب است که بگویید: یادت هست که وقتی سرما میخوردی، تو را در خانه نگه میداشتیم و به مدرسه نمیفرستادیم تا بقیه هم مریض نشوند؟ خب حالا هم همینطور هست، ولی این ویروس خطرناکتر از سرماخوردگی است و برای همین ما در خانه میمانیم تا مطمئن شویم که ویروسی نشویم و کسانی هم که ویروسی شدهاند در خانههایشان میمانند تا مطمئن شوند که ویروسشان را به کسی منتقل نمیکنند.
دلتنگی برای دوستان برای همه کودکان در هر سنی سخت است. درحالی که نوجوانان ممکن است بهتر درک کنند که چرا در حال حاضر نمیتوانند با دوستان خود معاشرت کنند، برای بچههای کوچکتر درک این موضوع سختتر است. والدین میتوانند بگویند: میدانم که واقعاً دلت میخواهد دوستانت را از نزدیک ببینی، ولی تا آن زمان، دوست داری یک نامه برایش بنویسی؟
به گزارش روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، در این شرایط عبارت “روتینهای جدید” کاملاً مفید است، زیرا به ما یادآور میشود که در حال تلاش برای از نوساختن چیزهایی هستیم که قبلاً داشتهایم. الان وقت آن است که خلاق باشیم و الگویی جدید برای زندگیمان بسازیم که در آن کودکان زمانی برای تفریح دارند، مراقبت از خود در بالاترین سطح اولویت قرار دارد و در عین حال فرصتهایی برای رشد و آموزش فراهم است و تمامی این کارها در حیطه محدودیتهایی باشد که بیماری کرونا به ما تحمیل کرده است.
بیشتر بخوانید: