به گزارش سایک نیوز به نقل از ایسنا، حمید شکری خانقاه جامعه شناس ارتباطات اظهار داشت: من در تحقیقی که در حال انجام آن هستم متوجه شدم ما در شبکههای اجتماعی به شدت با افرادی که دارای اختلال روانی هستند روبهرو هستیم، افرادی که تاکنون هیچ امکاناتی نداشته اند و اکنون ابزار تکنولوژی ارتباطی را در دست دارند و به راحتی قادر به حریمشکنی هستند.
وی در مورد افرادی که بدون در نظر گرفتن شرایطی که در آن قرار دارند اقدام به فیلمبرداری یا گرفتن عکس سلفی میکنند، بیان کرد: امروزه موضوع جدیدی در نظریههای روانشناسی ارتباطی مطرح است که به بررسی میزان خودشیفتگی افراد در سلفی گرفتن میپردازد. بر این اساس نتایج اولیه برخی تحقیقات نشان میدهند زمانی که فردی در یک مراسم مثلا عزاداری سعی در سلفی گرفتن دارد با نوعی اختلال روانی مواجه است که اختلال خودشیفتگی فراگیرترین آنهاست. در اغلب موارد هم از نظر روانشناسی بحث اختلالات روانی فراگیرتری نیز مطرح میشود.
او افزود: انسان امروزی در عصری زندگی میکند که از صفحه موبایل خودش دنیای بزرگ واقعیتها را میبیند. تکنولوژیهای نوین ارتباطی، ارتباطات انسانها را بر اساس آنچه که در اختیارش است شکل میدهند. هر فردی بسته به سطح دانش و علاقمندی خود در دهها گروه و کانال به عضویت درآمده و از این دریچه به رویدادهای پیرامون خود مینگرد. رسانههای نوین تعاملی علیرغم مزایای بسیار زیادی که دارند، افراد را از نظر جامعهشناسی به یک انسان تک بُعدی تبدیل میکنند. وقتی یک فرد گروههای خاصی را انتخاب میکند، نسبت به دیگر رویدادها در محیطهای پیرامون بیتفاوت میشود.
این مدرس ادامه داد: نظریات دیگری هم مانند رابطهی بین پروفایل و تغییر عکسهای آن با خودشیفتگی آدمها مطرح است. وقتی فردی با اسمهای غریب و مجهول از عکسهای عجیب برای پروفایل شخصیاش انتخاب میکند نشان میدهد که برای خودش هویت جعلی میسازد. کسی که خودش و هویتش را پنهان میکند یعنی هنوز مجوز ورود به شبکههای اجتماعی را از بُعد سواد رسانهای و بهداشت روانی پیدا نکرده است. افرادی که اختلالات روانی دارند با عکسها و اسمهای عجیب و غریبی که با آن خودشان را معرفی میکنند! هنوز آماده ورود به شبکههای اجتماعی و تعاملی نیستند. افراد کمی که در محیط کارشان به مشکل برمیخورند و مجبورند از اسم و عکسهای دیگری استفاده کنند از این قاعده مستثنی هستند، البته این افراد تعداد کمی را در جامعه تشکیل میدهند.
وی با اشاره به اینکه خیلی از افرادی که از سواد رسانهای برخوردار نیستند و در شبکههای اجتماعی فعالیت میکنند دچار نوعی ترس هستند، گفت: عدهای هستند به دلیل عدم اعتماد به نفس با دیگران عکس میگیرند و به این شکل ترس خودشان را نشان میدهند.
او درباره اینکه این افراد چه خطری میتوانند برای جامعه داشته باشند، اظهار کرد: خطری که جامعه را تهدید میکند این است که افراد دارای اختلالات روانی به تکنولوژیهای هوشمند ارتباطات دسترسی دارند و از همین ابزار استفاده میکنند، با عکسها و اسامی جعلی در هر ساعتی که شما آنلاین هستید وارد صفحه و حریم شخصیتان میشوند. افرادی هم که به راحتی با آنها ارتباط میگیرند فریب شرایط جعلیشان را میخورند که در آینده متوجه آسیب آن میشوند.
استفاده بی هدف از تکنولوژی
در جامعه، روانشناسی فریب، ریا و تحریف این افراد را هدایت میکند. در واقع ما در جامعه با موضوع ریاکاری، دروغگویی و تحریف واقعیتها دست به گریبان و با آدمهایی که به شدت اختلالات دو قطبی دارند مواجه میشویم.
آلوین تافلر در کتاب «موج سوم» معتقد است در این موج تمام حریمهای شخصی شکسته میشود، یعنی افراد کمظرفیت و بیظرفیت این امکان را پیدا میکنند که وارد حریم شخصی زندگی دیگران شوند. کسی که دارای بهداشت روانی سالم است و این ابزار را در اختیار دارد به هیچ وجه وارد پروفایل شخصی افراد نخواهد شد.
ما در موج سوم ارتباطات هستیم، در موج اول که انسان کشاورزی میکرد چنین امکاناتی وجود نداشت. در موج دوم نیز که به قول آلوین تافلر عصر تکنولوژی ارتباطات بود چنین امکاناتی وجود نداشت و ابزار و امکانات مربوط به آن تنها در اختیار خبرگزاریها، ماهوارهها، صدا و سیما و مطبوعات بود و مردم به صورت منفعل در مسیر موج رسانهها قرار میگرفتند. در موج سوم تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات، امکانات استفاده از تکنولوژیهای ارتباطی به راحتی در اختیار مردم قرار گرفت که البته این سهولت دسترسی مزایا و معایبی نیز دارد.
در واقع بسیاری از مردم به صورت تفننی از تکنولوژیهای هوشمند ارتباطی موبایل و تبلت استفاده میکنند بدون آنکه به فکر کاربرد موثر آن باشند. باید افرادی را که موبایل یا دوربین به دست میگیرد به دو گروه طبقهبندی کرد که آیا این افراد سواد رسانهای دارند یا صرفا از تکنولوژی که در دستشان قرار گرفته است بیاختیار و بیهدف بهرهبرداری میکنند. شکری معتقد است این کار برای عموم افراد در گام اول نقش تفننی و پوشش دادن نیازهای تحمیلی آنها را به همراه دارد و همین امر سردرگمیهایی را هم برای آنها به وجود میآورد. از سوی دیگر اقلیتی از افرادی خاص هم هستند که میتوان اسم آنها را مخاطبان فعال گذاشت که از این ابزار با توجه به کاربردشان استفاده میکنند.
این تکنولوژی که مزایای بسیاری دارد اغلب در اختیار افرادی قرار گرفته است که در واقع برای آنها سردرگمی ایجاد کرده است. موبایلها با امکانات و قیمتهای بالا میتواند در اختیار تمام افراد از رییس جمهور یک کشور گرفته تا شهروندی که در یک روستای دور دست زندگی میکند قرار بگیرد. یک تکنولوژی با حجم زیادی از امکانات در اختیار بسیاری از مردم قرار گرفته است که به نسبت افراد کاربریهای متفاوتی پیدا میکند. در این میان عدهای هستند که نسبت به امکانات تلفن همراهشان بیتفاوت هستند. ما در این باره به موضوع سواد رسانهای برمیخوریم که چگونه بتوانیم حجم وحشتناک و گسترش یافته اطلاعات را انتخاب و از آن در زندگی اجتماعیمان استفاده کنیم.
فرهنگها و ذائقه ما در حال تغییر هستند
در حال حاضر بسیاری از مردم سواد رسانهای ندارند، قطعا هر وسیلهای که وارد جامعهای میشود فرهنگ خودش را هم به همراه میآورد. در حال حاضر موبایل وابستگی و اعتیاد بالایی را برای ما به همراه آورده است که نوعی سرگرمی محسوب میشود. دوربین موبایلها امکانات بسیاری دارند که وسوسهآفرین است و فرد هر جا که احساس نیاز میکند عکس یا فیلم میگیرد.
در واقع با ورود تکنولوژی جدید نوعی نیاز آفرینی و اغلب نیاز کاذب ایجاد شده است یعنی فرهنگها و ذائقه ما در نحوه کیفیت زندگی در حال تغییر هستند. ما در کشورهای جهان سوم که در سواد رسانهای از کشورهای دیگر عقبترهستیم به بخش تفننی این ابزارها نسبت به شکل کاربردی آنها بیشتر معتاد میشویم. زمانی که کامپیوتر وارد کشور ما شد، بیشترین کاربری آن تایپ بود و تایپیست را به عنوان یک شغل ایجاد کرد در حالی که همان زمان در کشورهای دیگر از کامپیوتر در جهت کارهای مهندسی استفاده میشد. سالها طول کشید تا به این مرحله رسیدیم که از کامپیوتر در جهت طرحهای مهندسی استفاده کنیم. موبایل هم همین حالت را دارد و سالها طول میکشد تا به نقطهای برسیم که از امکانات فراگیر آن به عنوان یک وسیله هوشمند استفاده کنیم.
امروزه در کشورهای دیگر در حال طبقه بندی کودکان هستند که از چه سنی باید از کامپیوتر استفاده کنند. برای مثال بچههای ۲ تا ۶ سال حق استفاده از شبکههای اجتماعی را ندارند. بچههای ۶ تا ۱۲ سال تنها دو ساعت حق استفاده از این شبکهها را دارند. در کشورهای دیگر برای حق استفاده از موبایل برای بچهها برنامه ریزی میکنند در حالی که در کشور ما چنین برنامه ریزی وجود ندارد.
بسیاری از سرگرمیها به صورت فلهای وارد کشور ما شده است که هرگز برای آن حتی به صورت کپی برداری هم قادر به برنامه ریزی نبودهایم، مشکل این است که ما نظام سازمان دهی و تکنولوژی ارتباطات نداریم. ما تنها نگاه کنترلی داریم. کدام خانه است که ماهواره نداشته باشد؟ ما قادر به کنترل ماهواره نبودیم وهر زمانی که درباره آن صحبت میکنیم به فکر جمع کردن آن هستیم. فرض کنید دولت در برخی جاها بحث مدیریت شبکههای اجتماعی را پیش میکشد کاربران متوجه میشوند که منظور از مدیریت بحث کنترل است، زیرا نگاه دولت به جای آنکه هدایت کننده باشد کنترل گرانه است.
در جامعه آموزش سواد رسانهای کم داریم
واقعیت این است دستگاههای نظارتی ما قادر به مدیریت محتوای رسانههای ما نشدند. ما در جامعه آموزش سواد رسانهای کم داریم. قبل از اینکه این آموزش در مدارس و دبیرستانها ایجاد شود ما نگاه کنترلی به آن میکنیم لذا نگاه دولتی برای ما جذابیت ایجاد نمیکند. در این مرحله که هیچ مدیریتی وجود ندارد مخاطب فعال ایجاد میشود یعنی خودش دست به گزینش، انتخاب و انتشار میزند. در واقع فرآیند اطلاعیابی و اطلاعرسانی را از دریچه فکرش انجام میدهد. برای مثال مردم در شبکههای اجتماعی پیش از آنکه صدا و سیما آخرین اطلاعات را به آنها بدهد، خودشان این اطلاعات را از شبکههای اجتماعی میگیرند. در چنین شرایطی مردم خودشان فعال میشوند. منظور از کنترل این است که حجم وسیعی از اطلاعات مورد نیاز مردم را در اختیارشان بگذاریم تا آنها کمتر به شبکههای اجتماعی وابسته باشند.
یکی از فرمولهای شکلگیری شایعه، کمبود اطلاعات و شدت ابهام است، این موضوع میتواند پیامدهای بسیار شدیدی داشته باشد که یکی از بزرگترین پیامدهای آن بیاعتمادی شدید به سیستم اداره کشور خواهد بود. زمانی هم که مردم به دستگاهی بیاعتماد شوند بزرگترین آسیبها متوجه دولت خواهد بود و برنامههایی که نیاز به حمایت مردمی دارند ناکارآمد میشود و شکست خواهد خورد.
شکری خانقاه می گوید: مسئولین ما باید متوجه قدرت شبکههای اجتماعی شوند. تفکرات نظام مدیریت رسانهای ما تفکرات دهه ۳۰ و ۴۰ است که همه معتقد بودند انحصار اخبار و اطلاعات دست رسانهها، رادیو، تلویزیون و مطبوعات است و اگر اخباری از تلویزیون پخش نشود مردم در بیخبری میمانند در حالی که در جامعه ما اصلا چنین تفکراتی وجود ندارد و مردم دیگر اطلاعاتشان را از رسانههای حاکمیتی نمیگیرند و خودشان دست به تولید و انتشار و گزینش میزنند.
مردم با استفاده از این تعاملات شبکهای و تولید محتوا و بازبینی و بازآفرینی در شبکههای اجتماعی میتوانند افکار و دغدغهها و صحبتهایشان را در آن واحد به گوش چند هزار نفر دیگر برسانند و از پایین به بالا برای دولتمردان برنامهریزی معکوس انجام دهند.
بیشتر بخوانید: