دانشمندان برای پاسخ این پرسش آزمایشی ترتیب دادند که در جریان آن، افراد به سه دسته تقسیم شدند؛ افرادی که پیشنهادپذیری بالایی داشتند و به آسانی هیپنوتیزم میشدند، افرادی که پیشنهادپذیری متوسطی داشتند و افرادی که پیشنهادپذیری پایینی داشتند و به آسانی هیپنوتیزم نمیشدند. هر سه گروه هیپنوتیزم شدند. از آنها خواسته شد تکلیفی انجام دهند و همزمان فعالیت مغزی آنها با دستگاه الکتروانسفالوگرافی (EEG) ضبط شد.
در طول آزمایش، افراد بعد از هیپنوتیزم شدن جلوی نمایشگری نشسته بودند و تصاویری مثل مثلث و دایره برایشان به نمایش درمیآمد. از آنها خواسته شده بود، شکل خاصی را بشمارند و تعداد آن را گزارش دهند. همزمان در حالت هیپنوتیزم شده به آنها گفته شد تصور کنند یک تخته چوب جلوی چشمهایشان قرار دارد. در نتیجه این چشم بند فرضی تعداد خطاهای شمارش هر سه گروه شرکتکننده به مقدار قابل توجهی افزایش پیدا کرد، ولی بیشترین میزان خطا در عملکرد افرادی دیده شد که پیشنهادپذیری بالاتری داشتند.
در مغز این افراد چه اتفاقی افتاد؟ برای پاسخ به این سوال در حین هیپنوتیزم و انجام آزمایش، دستگاه الکتروانسفالوگرافی یا همان نوار مغزی، فعالیت مغز شرکتکنندهها را ثبت میکرد. در بررسی فعالیت مغزی ثبت شده مشاهده شد ۴۰۰ میلیثانیه پس از نمایش شکل مورد نظر برای شمارش، کاهشی بسیار شدید در فعالیت مغز اتفاق میافتد در حالی که مدتی قبل از آن ـ تا ۲۰۰ میلیثانیه بعد از نمایش تصویر ـ تفاوت قابل مشاهدهای وجود ندارد. معنی این مشاهده این است که درحین هیپنوتیزم، اطلاعات اولیه بینایی هنوز دریافت میشود، اما وقتی فرد مانعی بین خود و تصویر تصور میکند، عملکردهای دقیقتر مانند شمارش بهخوبی قبل انجام نمیشود.
تا دهه ۱۳۰۰/۱۹۲۰، هیپنوتیزم از بخشهای رایج در آموزش پزشکی بود. امروزه هم بویژه در کنترل درد از آن استفاده میشود و نتیجهبخش است. با این حال هنوز از نظر علمی دقیقا نمیدانیم چه اتفاقی برای افراد تحت هیپنوتیزم میافتد. براساس این یافتهها آزمایشهای دیگری طراحی شد تا شاید چند سال بعد زمانی برسد که بتوانیم پاسخی علمی و دقیق برای این سوال پیدا کنیم: چرا هیپنوتیزم موثر است؟
منبع: جام جم آنلاین
Science Daily
بیشتر بخوانید