مطالعاتِ دانشمندان علوم اعصابْ ناحیهای از مغز را مشخص کرده که با خویشتنداری و همچنین تصویرسازیِ ما برای آینده مرتبط است. علاوهبر دلالتهای پزشکی و رفتاری، این موضوع میتواند اثرات زیادی در زندگی فردی و اجتماعی افراد داشته باشد. آیا ممکن است روزی فرا برسد که با تحریکهای مغزی بتوان اعتیاد را از بین برد؟ آیا میتوان با چنین روشهایی افراد را نوعدوستتر کرد؟
تصور کنید یک آزمایش فکریِ مشهور در مقابل شما قرار گرفته است، این آزمایش از این قرار است:
همین امروز مقداری پول نقد دریافت کنید یا بعدا پولِ بیشتری نصیبتان شود.
انتخاب شما کدامیک خواهد بود؟ براساس یافتههای پژوهشگران، سطح خویشتنداری فرد با قسمتی از مغز در ارتباط است که به ما اجازه میدهد خودمان را جای دیگری بگذاریم یا دورنمای خودمان را در آینده تصور کنیم.
مطالعهای جدید که به تازگی در ساینس اَدوَنسِز چاپ شده است، نشان میدهد زمانی که دانشمندان، با استفاده از تحریک مغز ، ناحیهای از مغز به نام «اتصال گیجگاهی آهیانهای (تی.پی.جِی)» را مختل کردند، افراد کمتر توانستند شرایط را از دیدگاه خودشان در آینده یا از دیدگاه دیگری ببینند. نتیجه اینکه آنها تمایل کمتری برای تقسیم پول با دیگران داشتند و همینطور پول نقد حاضر و آماده را، به پول بیشترِ نیسه و در آینده، ترجیح دادند.
تی.پی.جِی، که در محل تقاطع لُبهای گیجگاهی و آهیانهای قرار دارد، نقشی اساسی در تعیین عملکرد اجتماعیِ ما و بهخصوص درک موقعیتها از دیدگاه افرادِ دیگر دارد. بااینحال، بهزعم الکساندر ساوتسچک، اقتصاددان دانشگاه زوریخ و نویسندۀ راهبرِ این مطالعه، پژوهشهای قبلیِ انجامگرفته در رابطه با خویشتنداری و خشنودیِ با تأخیر، بر روی ناحیۀ پیشانی مغز متمرکز بود که در کنترل انگیزه دخیل است. ساوتسچک میگوید: «زمانی که نگاهی دقیقتر به آثار مرتبط در این زمینه بیندازیم، گهگاه به این مطلب برخورد میکنیم که تی.پی.جِی نیز در بهتعویقانداختن خشنودی فعال است، اما هیچگاه بهتفصیل به آن پرداخته نشده است.»
ساوتسچک و همکارانش بهدنبال اطلاعات بیشتری از میزان دخالت تی.پی.جِی در تعاملات اجتماعی بودند و علاوه براین قصد داشتند بدانند که آیا این ناحیه در کنترل انگیزههایمان برای تصمیماتِ دشوار دخیل است یا نه. در مطالعۀ آنها، افراد در معرض چهل ثانیه تحریکِ درونجمجمهایِ (تی.ام.اس) قرار گرفتند. در این تحریک، حلقهای مغناطیسی نزدیک جمجمه قرار گرفت و با ایجاد جریانهای الکتریکی جزئی در مغز، مانع فعالیت تی.پی.جِی پیشانی شد. آنها پس از این چهل ثانیه، سی دقیقه را صرف انجام کاری کردند که بر عهدهشان گذاشته شده بود. برای جلوگیری از اثر دارونما یک گروهِ شاهد در نظر گرفته شد که تی.ام.اس به ناحیۀ دیگری از مغزشان وارد شد.
در بخشی از آزمایش، انتخابِ فرد میان پاداش برای خودش (بین ۷۵ تا ۱۵۵ فرانک سوئیس) و یا پاداشی بود که بین او و دیگری تقسیم شود. این فرد دیگر از نزدیکترین افراد تا غریبهای در خیابان را شامل می شد. در بخشی دیگر افراد مورد بررسی در معرض انتخابْ میان پاداش نقد ۰ تا ۱۶۰ فرانکی و یا تضمین دریافت ۱۶۰ فرانک سوئیس بعد از سه تا شش ماه قرار گرفتند. در بخش نهایی نیز توپی مقابل افراد قرار گرفت و از آنها خواسته شد که از نگاه فردی دیگر (مثلاً در زاویهای متفاوت) به این توپ بنگرد و بگوید که چند نقطۀ قرمزرنگ روی آن توپ میبیند.
افرادی که تی.پی.جِیِ آنها مختل شده بود تمایل کمتری به تقسیم پول با دیگران داشتند و بیشتر مایل بودند پول نقد را دریافت کنند، به جای آنکه با انتخاب خشنودیِ با تأخیر منتظر پاداشی بزرگتر بمانند. بهعلاوه این افراد کمتر قادر بودند خود را در آینده تجسم کنند. این موضوع از نظر کریستین راف، یکی از نویسندگان این مقاله و اقتصاددان دانشگاه زوریخ، کاملاً عقلانی به نظر می رسد. او میگوید: «کارکردِ ’خود را جای دیگری گذاشتن‘ در هر دو فعالیتْ ضروری است، چراکه در یکی، فرد باید به این فکر کند که وقتی پول را به دیگری میدهد چه احساسی پیدا میکند و در فعالیت دیگر باید به این فکر کند که وقتی خودش در آینده به آن پول دست پیدا کند چه احساسی پیدا خواهد کرد.»
یافتهها بیانگر آن است که تی.پی.جِی نقش مهمی در «خود را به جای دیگران گذاشتن» دارد. بهنظر راف این خود را جای دیگری گذاشتن «نوعی سازوکار اجتماعیِ بسیار بنیادی» است که نهتنها به ما کمک میکند بفهمیم افرادِ دیگر در تعاملات اجتماعیشان چطور فکر و احساس میکنند، بلکه در خویشتنداری نیز به ما یاری میرساند، چراکه میتوانیم نیازها و خواستههای خودِ فِعلیمان را در مقابل نیازها و خواستههای خودِ خیالیمان در آینده بسنجیم.
اگرچه ساوتسچک و راف تأکید میکنند که مطالعهشان بهشکلی بنیادی روی علم متمرکز بوده است، به این نکته هم اشاره میکنند که این مطالعه میتواند حاوی اشاراتی ضمنی برای موقعیتهایی باشد که افرادْ درگیر با موضوع خویشتنداری هستند، موقعیتهایی مانند اعتیاد.
راف میگوید: «وقتی صحبت از اعتیاد میشود، ذهنِ بیشتر افراد به مهار نکردنِ تمایلات به شکل مناسب معطوف میشود. نتایجی که ما به دست آوردیم نشان میدهد که فرایندِ دیگر نیز بسیار مهم است، فرایندی که، در آن، افراد مبتلا قادر نیستند خودِ بدون مصرف مواد مخدرشان را در آینده تصور کنند.»
راف اضافه میکند که علاوهبر مداخلاتِ معمولی، که روی بهبود کنترل تمایلات تمرکز میکند، رویکردهای دیگری هم ارزش بررسی را دارند. این رویکردها به افراد میآموزد که، در عین تلاش برای تغییر الگوهای رفتاریشان، نگاهِ خودِ آیندهشان را نیز مدنظر قرار دهند، خودِ آیندهای که مواد مصرف نمیکند.
خویشتنداری و توانایی ما برای بهتأخیرانداختن خشنودی، فراتر از اعتیاد، تقریباً به هر تصمیم دیگری که در زندگی میگیریم هم مربوط است: از تمامکردن مدرسه تا تمرینات منظم و پسانداز برای بازنشستگی. به همین دلیل است که راف فهمِ خویشتنداری را نکتهای محوری برای بهبود سلامت و بهروزی میداند.
جوزف کِیبِل، روانشناس دانشگاه پنسیلوانیا، نتایج بهدستآمده را جالب و حیرتانگیز توصیف میکند. او میگوید: «بیشتر مطالعاتِ انجامشده در این قسمتِ مغز حاکی از آن بودند که این ناحیه در تصمیمات اجتماعی یا خود را جای دیگری گذاشتن نقش دارد. فکر نمیکنم کسی فکرش را میکرد که این ناحیه در انتخابهای دشوارِ زمانمند هم نقش داشته باشد، انتخابهایی که در آن یا میتوانی پاداشِ نقدِ کمتر را انتخاب کنی یا پاداش نسیۀ بیشتر.»
کِیبل اضافه میکند که این پژوهش ما را مُلزم میکند که طرز تفکرمان را درمورد تشویق افراد به گرفتن تصمیماتِ آیندهنگرانهتر تغییر دهیم، چراکه خویشتنداری «نه فقط سرکوب وسوسهها را شامل میشود، بلکه میتوان آن را داشتن امکانی شناختی برای ارزیابی آینده نیز در نظر گرفت».
پینوشت:
این مطلب در تاریخ ۱۹ اکتبر ۲۰۱۶ با عنوان Scientists “Switch Off” Self-Control Using Brain Stimulation در وبسایت ساینتیفیک امریکن منتشر شده است و وبسایت ترجمان در تاریخ ۱۶ آذر منتشر کرده است.