نکاتی که برای موفقیت باید بدانید

نکاتی که برای موفقیت باید بدانید

همه ما در زندگی شکست‌ را تجربه می کنیم و گاهی بعضی از این شکست‌ها بسیار آزاردهنده و سخت هستند.اما آن چیزی که افراد موفق را از سایرین جدا می‌کند، این است که آنها چگونه به شکست واکنش نشان می‌دهند و همه چیز را از نو می سازند.

زمانی که با موانع و مشکلات مواجه می‌شویم، باید تصمیمی درست بگیریم. در واقع هیچ کس دوست ندارد برای شکست خوردن خود را اماده کند و در اصل همه به دنبال ساختن داستان موفقیتشان هستند.اگر رویکردی کارآمد داشته باشیم، شکست های مان را همچون درس های ارزشمند زندگی خواهیم دید. با این نگرش، اگرچه شکست در روال معمول‌مان وقفه می اندازد، اما به ما فرصت می‌دهد تا به دنبال راه‌حل‌های جدید باشیم.

نتایج مطالعه‌‌ی روانشناس کانادایی، آلبرت بندورا نشان می‌دهد که نگرش‌های ما تا چه اندازه در مواجهه با شکست مؤثر هستند. در مطالعه ای که وی بر روی این موضوع انجام داده است، از دو گروه خواسته شد تا تکلیف مدیریتی یکسانی انجام دهند.

به اولین گروه گفته شد که هدف این تکلیف، سنجش توانایی مدیریتی آنهاست. و به گروه دیگر گفته شد که مهارت‌های مورد نیاز برای انجام این تکلیف قابل پیشرفت بوده و این کار فقط فرصتی برای تمرین و پیشرفت است. حقه‌ی پژوهشگران این بود که تکلیف آنقدر سخت باشد که همه‌ی شرکت‌کنندگان در انجام آن شکست بخوردند.

زمانی که به گروه اول فرصتی دوباره برای تکرار تکلیف داده شد، به دلیل آنکه احساس می‌کردند اولین شکست‌شان به خاطر کمبود توانایی‌های‌شان بوده است، هیچ پیشرفتی نداشتند یا پیشرفت بسیار کمی از خود نشان دادند. در مقابل، گروه دوم که هر شکست را به‌عنوان فرصتی برای یادگیری می‌دیدند، با هر بار تلاش نتیجه‌ی بهتری گرفتند. این گروه حتی اعتماد‌به‌نفس بیشتری نسبت به گروه اول داشتند.

مانند شرکت‌کنندگان در مطالعه‌ی بندورا، هر کس می‌تواند شکست خود را به عنوان بازتابی از توانایی‌های خود یا به عنوان فرصتی برای پیشرفت ببیند. دفعه‌ی بعد که شکست را تجربه کردید، به جای احساس دلسوزی و ترحم به حال خودتان، بر آنچه که تحت کنترل‌تان است یعنی نگرش‌تان، تمرکز کنید.
 
اگر نگاهی دوباره به زندگی مان بیاندازیم، بعضی از بهترین درس‌ها زندگی، سخت‌ترین‌ درس‌هایی هستند که باید قبول‌شان کنیم و نسبت به آنها نگرش کارآمد داشته باشیم. چنین درس‌هایی انعطاف‌پذیری و میزان میل ما به یادگیری را به چالش خواهند کشید. پس اگر آنها را هر چه زودتر نپذیریم، جزو همان سخت‌ترین درس‌ها خواهند ماند و به بهترین‌ درس‌ها تبدیل نمی‌شوند.

۱. اولین گام همیشه سخت‌ترین گام است

برای دستیابی به یک خواسته مهم، اولین گام این است که ترس را کنار گذاشته و با اعتماد‌به‌نفس  جلو بروید. وقتی که جرأت برداشتن اولین گام را داشته باشید، اضطراب و ترس‌ کم کم از بین می‌رود. افرادی که با اعتماد‌به‌نفس و بدون معطلی به سراغ اولین گام می‌روند، قدرتی ماورایی ندارند، بلکه آموخته‌اند که این کار منجر به نتایجی فوق‌العاده می‌شود. آنها می‌دانند که ترس از شروع، همواره وجود دارد و طفره رفتن فقط رنج و عذاب‌ ناشی از ترس ما را طولانی‌تر می‌کند.

۲٫ رسیدن به خواسته ها زمان‌ می برد

یک نکته مهم و اساسی این است که بدانید موفقیت بیش از هر چیز، نیازمند صرف زمان و تلاش است. هنری فورد را در نظر بگیرید که ابتدا دو تجارت اتومبیل راه‌اندازی کرد که هر دو شکست خوردند و بالاخره در سن ۴۵ سالگی کارخانه‌ی فورد را تأسیس کرد. همچنین، آرتور هَری برنستین که کل زندگیش را صرف نوشتن کرده بود، در سن ۹۶ سالگی به یکی از نویسندگان پرفروش‌ تبدیل شد. زمانی که بالاخره موفق می‌شوید، متوجه خواهید شد که مسیری که سالها در آن بودید و مشغول تلاش کردن، بهترین بخش از این موفقیت بوده است.

۳٫ مشغولیت لزوما برابر با مولد بودن نیست

به اطرافیان‌تان نگاه کنید. همه‌ی آنها مشغول به نظر می‌رسند، از یک جلسه به جلسه‌ی دیگر می‌روند و تند و تند ایمیل می‌زنند. با این حال چه تعداد از آنها واقعا مولد هستند و در مراحل بالای موفقیت قرار دارند؟ موفقیت ناشی از حرکت و فعالیت نیست، بلکه از تمرکز شکل می‌گیرد، یعنی مطمئن شوید که از زمان‌تان به طور کا‌رآمد و مولد استفاده کرده‌اید. تعداد ساعات شما در روز مانند دیگران است، پس هوشمندانه از آن استفاده کنید. به علاوه نتایج و نه تلاش‌های‌تان، مهم هستند. پس مطمئن شوید که تلاش‌های‌تان در جهت انجام تکالیفی هستند که به نتیجه منجر می‌شوند.

۴. کنترل‌ ما بر اوضاع همیشه کمتر از میزانی است که می‌خواهیم

ممکن است موقعیت های بسیاری را تجربه کنیم که کنترل کمی بر شرایط آن داریم. با این حال می‌توانیم واکنش مان به موضوعات خارج از کنترل را خودمان تنظیم کنیم. واکنش ما چیزی است که یک اشتباه را به یک تجربه‌ی یادگیری تبدیل می‌کند و ما را مطمئن می‌سازد که با یک پیروزی، نمی توان اعتماد به نفس کاذب پیدا کرد. ما نمی‌توانیم در هر مبارزه‌ای پیروز شویم اما با نگرش صحیح، همیشه می‌توانیم برنده باشیم.

۵. نگاه کنید بیشتر وقت تان را با چه افرادی سپری می کنید

سعی کنید اطراف خود را با آدم هایی پر کنید که در شما «میل به بهتر بودن و پیشرفت»  ایجاد می‌کنند. با اینحال با افرادی که به ما احساس منفی القا می‌کنند، چه باید کرد؟‌
در وهله اول به آنها اجازه ندهید بخشی از زندگی تان باشند. هر کس که باعث می‌شود احساس بی‌ارزشی، اضطراب یا بی‌اشتیاقی کنید، در حال تلف کردن وقت شماست. پس وقت خود را صرف آدم هایی کنید که بتوانید در کنارشان بالندگی و رشد را تجربه کنید.

۶. بزرگ‌ترین مشکلات‌ ذهنی هستند

بخش زیادی از اضطراب و درجا زدن های ما مربوط به “سفر کردنمان در زمان” می باشد. ببا غرق شدن در گذشته حسرت کارهای کرده و نکرده مان را می خوریم، به آینده می رویم و برای مسائلی که هنوز پیش نیامده اند مضطرب می شویم. بسیار آسان است که به گذشته برویم یا در آینده سیر کنیم، اما هر زمان این اتفاق برای‌تان رخ داد، بدانید که نگاه‌تان را از چیزی که در کنترل‌تان است، یعنی زمان حال، از دست داده‌اید.

۷. ارزش شما باید درونی باشد

یک اشتباه دیگری که همه ما کمابیش آن را تجربه کرده ایم، از دست دادن زمان و انرژی مان با مقایسه کردن خودمان با دیگران است. اگربه خاطر کاری که انجام داده‌اید احساس خوبی دارید، اجازه ندهید نظرات یا دستاوردهای دیگری، این احساس را از شما بگیرد. البته غیرممکن است که نگرانی ها و واکنش هایمان نسبت به آنچه در مورد ما فکر می‌کنند را کاملا از بین ببریم، اما می توانیم در این فرآیند انتخاب گرانه تر عمل کنیم. به عبارت دیگران نظرات سازنده یا مقایسه هایی که موجب رشد ما می شود را نگاه داشته و تلاش کنیم آنچه بی فایده است را دور بریزیم. با این کار ارزش شما از درون‌تان ناشی می‌شود. صرف‌نظر از اینکه دیگران در مورد شما چه فکری می‌کنند، یک نکته قطعی است: شما هیچ گاه به همان خوبی یا بدی که آنها می‌گویند نیستید.

۸. همه حامی‌تان نخواهند بود

در واقع اکثر افراد از شما حمایت نمی‌کنند. بعضی از افراد شما را با منفی‌بافی، پرخاشگری منفعلانه، خشم یا حسادت اشباع خواهند کرد، اما باید بتوانید این احساسات و واکنش ها را برای خودتان بی اهمیت نمایید.

هیچ کدام از ما نمی‌تواند حمایت و رضایت همه را جلب کند و قطعا نمی‌توان تمام زمان و انرژی‌مان را صرف پیروزی بر افرادی که پشت تان را خالی کرده اند بکنید.اگرچه سخت است اما با تمرین برای توجه نکردن به نظرات کسانی که مهم نیستند، زمان و انرژی شما را برای افراد و چیزهایی که برای‌تان اهمیت دارند، نگه می‌دارد.

۹٫ کمال وجود ندارد

هدف‌تان را رسیدن به کمال و غایت یک موضوع تعریف نکنید چون عملا همچین مفهومی وجود ندارد،  حتما شنیده اید که انسان‌ جایزالخطا است. زمانی که هدف شما کمال گرایانه باشد، همیشه حس ناکامی را تجربه خواهید کرد که باعث می‌شود دلسرد شده و دست از تلاش بکشید یا کمتر تلاش کنید. و در نهایت کل وقت خود را صرف افسوس خوردن بابت شکست در رسیدن به چیزی یا آنچه که باید به شکل متفاوت انجام می‌دادید، بکنید. به جای اینکار می توانید از آنچه به دست آورده‌اید هیجان‌زده باشید و برای آنچه که قرار است در آینده به دست آورید اشتیاق داشته باشید.

 

۱۰. ترس اولین منبع حسرت است

وقتی همه چیز انجام شد و به پایان رسید، به خاطر شانس‌هایی که داشتید و استفاده نکردید بیشتر از شکست‌های‌تان تأسف خواهید خورد. از خطر کردن نترسید. افراد اغلب می‌گویند: «بدترین اتفاقی که ممکن است برایت بیفتد چیست؟ آیا تو را خواهد کشت؟» با این حال، مرگ بدترین چیزی نیست که می‌تواند برای‌تان اتفاق بیفتد، بلکه بدترین اتفاق این است که اجازه دهید از درون بمیرید، در حالیکه هنوز زنده هستید.

به خاطر داشته باشد

 افراد موفق هیچ‌گاه دست از یادگیری برنمی‌دارند. آنها از اشتباهات‌شان درس گرفته و از پیروزی‌های‌شان یاد می‌گیرند، و همیشه خودشان را برای بهتر شدن، تغییر می‌دهند.

 

منبع : باشگاه خبرنگاران جوان

 

بیشتر بخوانید:
چگونه “خودشکوفا” باشیم؟
مهارت جرات مندی را بیاموزیم
۱۰ نکته برای ارتقاء مهارت های ارتباطی
راه هایی برای افزایش شادابی در زندگی