به گزارش سایک نیوز به نقل از روزنامه ایران، حادثه تلخ فهرج که با کشته و زخمی شدن ۱۴ نفر در شامگاه ۲ دی ماه به وقوع پیوست، در شرایطی اتفاق افتاد که این شهرستان یکی از امنترین مناطق کرمان محسوب میشد و در سه سال اخیر حتی یک مورد قتل عادی هم در آن رخ نداده بود.
قاتل، جوان ۲۶ سالهایست که در یکی از روستاهای شهرستان «فهرج» کرمان و در هولناکترین جنایت سالهای اخیر ۱۴ تن از اعضای خانواده و آشنایان همسرش را به رگبار گلوله بسته است. وی پس از سه روز فرار، هنگامی که در حلقه محاصره پلیس گرفتار شد با اصرار فراوان از مأموران خواست تا او را بکشند.
نگاهی به زندگی گذشته این جوان نشان میدهد یک سال و نیم پیش دخترخاله ۲۳ سالهاش را بدون برگزاری مراسم عروسی و فقط با مهریه یک شاخه گل به عقد خود درآورده است اما پس از چند ماه زندگی مشترک، زن جوان نزد خانوادهاش بازگمی گردد و با بیان مشکلات شدید شوهرش درخواست طلاق می کند، تا اینکه مرد جوان در اوج خشم، با در دست داشتن یک سلاح خودکار به خانه پدرزنش رفته و به بهانه دخالت آنها در زندگی زناشویی و تصمیم به جدایی دخترشان، همه اعضای خانواده خالهاش و چند زن همسایه را در برابر چشمان بهتزده همسرش به رگبار گلوله می بندد.
قاتل جوان در جریان بازجوییها به کارآگاهان جنایی می گوید از کشتن خانواده همسرش پشیمان نیست زیرا معتقد است آنها زندگیاش را خراب کردهاند اما از کشته شدن چند بیگناه از جمله همسایگانی که در خانه پدرزنش حضور داشتند پشیمان است. اما این جنایت هولناک را چگونه میتوان ریشهیابی کرد و چه انگیزههایی در گذشته، سبب وقوع این کشتار خانوادگی شده است؟
مدیرکل امنیتی و انتظامی استانداری کرمان در بررسی ماجرای کشتار خانوادگی در فهرج، چهار فرد یا گروه را مورد توجه قرار داده است:
نخست قاتل، جوانی ۲۶ ساله به نام “شهروز نبی” که به تازگی بیکار شده و پیش تر نیز در جریان قاچاق مهاجران افغان این افراد را به طور غیرقانونی به داخل کشور انتقال میداده است. وی تا کلاس دوم راهنمایی درس خوانده و دارای دو فقره سابقه کیفری است. این جنایتکار ۱۵ سال پیش پدرش را در جریان یک درگیری درون گروهی قاچاقچیان از دست داده و پس از آن تحت سرپرستی داییاش بزرگ شده اما سرانجام دست به جنایت هولناکی زده و خاله، شوهر خاله، دو تن از دخترخالهها، پسرخاله، نوه خالهاش و بالاخره سه تن از زنان همسایه را کشته و چهار تن را هم زخمی کرده است.
دوم همسر قاتل، زن جوان ۲۳ سالهای که دخترخاله قاتل است و پس از چند ماه زندگی کوتاه زناشویی با همسرش به خانه پدری بازگشته و درخواست طلاق داده است.
سوم خانواده دختر، که قاتل از کشتن آنها اظهار پشیمانی نمیکند.
چهارم متولیان فرهنگی، اجتماعی و منادیان اخلاق و سلامت روانی در منطقه، کسانی که میتوانستند بیشترین سهم را در پیشگیری داشته باشند و کوتاهی کردهاند و حالا هم میتوانند نقش آفرین باشند که نیستند تا فردا و فرداها حوادث مشابهای در هر جای دیگری رخ ندهد.
کسی که گره مشکل خانوادگی خود را به جای رجوع به نهادهای قانونی و مراکز مشاوره یا افراد ریشسفید محلی، با دندان گشوده و با شلیک دهها گلوله به زندگی ۱۰ انسان بیگناه پایان داده، زاییده جهل و محصول فقر فرهنگی است و همه در این اتفاق متهم هستند.
توسعه فرهنگی، فقدان ۶۰ ساله کشور
طبق آمار اداره کل امنیتی استانداری کرمان درباره قتلهای خانوادگی اخیر، بیش از ۷۵ درصد قتلهای سال ۹۴ منشأ فرهنگی، اجتماعی داشتهاند. همچنین پزشکی قانونی کشور نیز از قریب ۱۰ هزار مورد همسرآزاری طی ۶ ماهه نخست امسال خبر داده است که البته منظور از همسرآزاری به احتمال زیاد آزار زنان به عنوان قربانیان جرم بوده است. همچنان که در بیشتر موارد خشونت، زنان و کودکان قربانیان اصلی هستند. طی ۶ ماه اخیر ۱۵۴ هزار مورد مراجعه به پزشکی قانونی در سراسر کشور صورت گرفته که بیشترین آمارها مربوط به نزاع بوده است. یعنی طی شش ماه ۴۵ هزار دعوا و درگیری فیزیکی منجر به جرح ثبت شده است.
حلقه مفقوده فرهنگ علیرغم دهها شبکه رادیو تلویزیونی، دهها رسانه نوشتاری، هزاران کانال در شبکههای اجتماعی، دهها هزار مجلس وعظ و خطابه، دهها هزار میلیارد هزینه در حوزه فرهنگ و ارشاد و شهرداریها و بنیادهای فرهنگی و مدارس مذهبی و… کجاست؟
مقدمه حل مشکل هم این است که بپذیریم مشکل داریم. حکایت ما، حکایت بیماری است که نمیخواهد بپذیرد که بیمار است. درست شبیه بیماریهای روانی.
در جامعه چنین جا افتاده اگر به کسی بگویند دیابت یا تومور مغزی داری کمتر ناراحت می شد تا به او بگویند بیماری روانی داری و خود این یک معضل فرهنگی است.
آیا با یک مراجعه ساده به روانشناس و مشاور و گرفتن راهنمایی نمی توان از وقوع چنین اتفاقات تلخی به آسانی جلوگیری نمود؟ تا کی باید شاهد قتل بر اثر مخالفت با خواستگار، قتل بر اثر سوءظن برادر به خواهر، قتل بر اثر جای پارک خودرو، قتل برای پیشگیری از واگذاری حضانت فرزند به مادر و موارد دردناک و تلخی که زیر پوست جامعهی ما وجود دارند باشیم در حالی که با آموزش های ساده ای نظیر آموز مهارت های زندگی یا اموزش سازش پذیری و توجه به سطح اضطراب و افسردگی افراد می توان از خشونت آن هم در این سطح پیشگیری نمود؟