به گزارش سایک نیوز به نقل از مهرخانه، چندی پیش انوشیروان محسنیبندپی رئیس سازمان بهزیستی، با بیان اینکه در حال حاضر حدود ۲۰۰ هزار نفر در کشور از افسردگی مزمن رنج میبرند و تاکید بر این مسئله که زنان بیش از مردان با این بیماری مزمن دست و پنجه نرم می کنند، خاطرنشان کرد: زنان بیوه بیشتر از دیگران در خطر ابتلا به اختلالات روانی قرار دارند و تحقیقات نشان داده است ۷۰ درصد همبستگی مثبت بین فقر و اختلالات روانی شایع وجود دارد.
زنان ۱.۳ درصد بیشتر از مردان در معرض اختلالات روانی و افسردگی هستند. این آماریست که رئیس بهزیستی تهران چندی پیش اعلام نموده و از لزوم ارتقاء سلامت روان کشور در اولویتهای نظام سلامت به عنوان راهکاری اثربخش برای کاهش افسرگی در کشور نام برد.
بندپی همچنین درباره آمار زنان سرپرست خانوار در کشور گفت: اکنون ۲ میلیون و ۶۰۰ هزار زن سرپرست خانوار در کشور وجود دارند که یک میلیون و ۸۰۰ هزار نفر آنها همسرانشان فوت شده، ۳۵۰ هزار نفر همسر از کار افتاده و ۲۵۰ هزار نفر از آنها از همسر خود طلاق گرفتهاند و در این راستا ۱۳۵ هزار نفر از زنان سرپرست خانوار ازدواج نکردهاند.
دلایل اختلالات روانی در زنان
در یک نگاه کلی بیماریهای روانی حدود ۱۴ درصد کل بار بیماریهای کشور را به خود اختصاص داده است و نتایج بررسی های وزارت بهداشت در سال ۱۳۸۴ در خصوص بار بیماریها نشان میدهد که رتبه اول بار بیماریها در زنان ایرانی مربوط به اختلالات روانی- رفتاری و در مردان مربوط به حوادث عمدی و غیرعمدی از جمله تصادفات است و اختلالات روانی رفتاری رتبه دوم بار بیماری را در مردان ایران دارد.
روانشناسان و جامعهشناسان معتقدند دلایل اختلالات روانی در زنان به مسایل هورمونی و شرایط آنان در اجتماع مربوط میشود، همچنین عوامل ژنتیک، استرس و ساختار شخصیتی فرد، سه ضلع بیماریهای روحی و روانی افراد را تشکیل میدهند. دکترهادی معتمدی، آسیبشناس اجتماعی چندی پیش عنوان کرده بود که اساساً بیماریهای اعصاب و روان بیارتباط با مسائل اجتماعی هستند و به طورکلی، ایجاد مشکلات مرتبط با اعصاب و روان به عواملی مانند بیولوژی، عوامل ساختاری و مادرزادی، عوامل سایکولوژیک و خانوادگی و عوامل اجتماعی بستگی دارد.
اما بسیاری از کارشناسان نیز شیوع افسردگی در میان زنان را درارتباط مستقیم با شرایط خانوادگی و پیرامونی و مسائل اجتماعی و اقتصادی میدانند و برخی تحقیقات نشان میدهد که شرایط زندگی و مشکلات اجتماعی ـ روانی میتواند با شیوع بیشتر بیماری افسردگی در میان زنان رابطه داشته باشد. بهطورکلی فشارها میتوانند در ابتلا به افسردگی در افرادی که از نظر بیولوژیکی نسبت به این بیماری آسیبپذیر هستند، مؤثر باشد. شیوع بالاتر افسردگی در زنان ناشی از فشارهای ویژهای است که با آن مواجهاند. اینگونه فشارها شامل مسئولیتهای اصلی زنان در خانه و در محل کار، تکوالدینی و مراقبت از کودکان و والدین سالمند میشود. کیفیت ازدواج نیز نقش مهمی در زندگی دارد. در حقیقت بیشترین میزان افسردگی در زنان، در برهههایی که از زندگی زناشویی خود راضی نیستند دیده شده است.
فقر اقتصادی نیز فشارهای بسیاری از قبیل گوشهگیری، احساس ناامنی، مواجهشدن با رویدادهای ناگوار بسیار و دسترسی ناکافی به منابع کمکی را موجب میشود. این عوامل، زمینهساز شیوع افسردگی در بین زنان است که زنان سرپرست خانوار به دلیل آنکه در مواجهه با همه این عوامل زمینهای قرار دارند، بیشتر از دیگران در تهدید ابتلا به افسردگی هستند.
وزارت بهداشت چه برنامهای دارد؟
بیش از ۱۰ سال است که وزارت بهداشت بر روی لایحهای در مورد سلامت روان کار میکند که در آن حقوق بیماریهای روان مطرح شده است و پس از تأیید در وزارتخانه برای تصویب نهایی به مجلس خواهد رفت. این لایحه که به گفته برخی کارشناسان از سال ۸۱ روی آن کار میشود، به دنبال بهبود وضعیت سلامت روان کشور است.
پس از بررسیها و جلسات مختلفی که برگزار شد، سرانجام متن پیش نویس قانون شامل مواردی چون تعاریف، بستری اختیاری، بستری اجباری، درمان جامعنگر (خدمات در دسترس، توجه به پیشگیری و توانبخشی، خدمات سرپایی، تداوم در مراقبت و درمان و مراقبت متناسب با نیاز بیمار)، تشنج درمانی و قیومیت گروههای ویژه و بیماران کیفری، در ۱۰ فصل و ۱۰۷ ماده برای اولینبار در پاییز سال ۸۷ در وزارت بهداشت آماده ارایه به دولت برای ارایه لایحه آن به مجلس شد. در آخرین تغییراتی که چندی پیش از سوی مسئولان وزارت بهداشت در مورد متن پیشنویس قانون سلامت روان مطرح شد، موضوعاتی مانند ارتقاء جایگاه روانشناسان، حضور کارشناسان سلامت روان به عنوان پزشک اولیه، رعایت حقوق بیمار، بستری اجباری با در نظر گرفتن حقوق بیمار، بهبود شرایط پوشش بیمهای، سرپرستی بیماران روانپزشکی، تخصیص بخشهای روانپزشکی مخصوص بیماران روانی مجرم و توانمندسازی افراد جامعه در برابر بیماریها دیده میشود.
لزوم توجه به زنان در لایحه سلامت روان
زنان به دلیل نقش محوری که در خانواده ایفا میکنند و به میزان نفوذی که هم از لحاظ احساسی و عاطفی و هم از لحاظ تربیتی و الگوسازی در فرزندان خود دارند، بهراحتی میتوانند بسیاری از فضاها را برای دیگران تشدید منفی یا مثبت کنند، به این معنی که حتی بودن یک زن با روحیه خوب در یک محیط کاری تأثیرگذار است، چه برسد به فضای خانه. بنابراین زنان جایگاه بسیار ویژهای دارند، زیرا تعیینکننده فرهنگ یک کشور هستند و به دلیل مشاغلی که در طول ادوار مختلف زندگیشان دارند، میتوانند تأثیر بهسزایی داشته باشند. پس باید در لایحه سلامت روان به صورت کارشناسی به این مهم توجه شود.
با وجود اذعان روانشناسان بر لزوم توجه ویژه به زنان در لایحه سلامت روان، اما احمد حاجبی، مدیرکل سلامت روان وزارت بهداشت نظر دیگری دارد. او چندی پیش در این زمینه اظهار کرد: در درجه اول باید این نکته را لحاظ کنیم که این موضوع، قانون بهداشت روان است و در قانون بهداشت روان بحث زن، مرد و کودک مطرح نبوده است، بلکه بحث مربوط به حفظ حقوق بیماران مبتلا به اختلال روانپزشکی بوده است. سؤال من این است که چه لزومیبرای جدا کردن زن و مرد وجود دارد؟ اینکه میگویند زنان بیشتر دچار اختلالات روانی میشوند، دلایل مشخصی دارد. بسیاری از مشکلات هم در مردان و کودکان بیشتر است.
ضرورت لحاظ تمایزهای جنسیتی در سیاستگذاریهای اجتماعی
به هر حال آنچه واضح و روشن است، گفتههای اخیر رییس سازمان بهزیستی است که نمود وضعیتی هشداردهنده در جامعه است. وضعیتی که با افزایش میزان طلاقها و رو به فزونی نهادن شمار زنان سرپرست خانوار و پیچیدهتر شدن فضای کسب و کار و فعالیت اقتصادی در کشور، به وخیمتر شدن وضعیت سلامت روانی زنان میانجامد و بازتابهای منفی و دامنهداری را در همه ساختارهای پیدا و پنهان جامعه خواهد داشت. لزوم توجه به بحث جنسیت در تمامی ابعاد سیاستگذاری و قانونگذاری در شرایطی که امور نگرانکننده و نامتوازن در جریان است، میتواند بر میزان عدم توازن در جامعه بکاهد و شرایط معقولتری را مهیا سازد.
علاوه بر این از آنجایی که نقش و تأثیر زنان در تربیت خانواده و جامعه پررنگتر است و زنان بیش از مردان برای درمان خود به روانشناسان و روانپزشکان مراجعه میکنند، حتی اگر بپذیریم که میزان اختلالات روانی بین زن و مرد تفاوت چندانی ندارد، لزوم توجه ویژه نسبت به زنان در لایحه سلامت روان دیده می شود.