چسبیدن به تصمیمات و احساسات قدیمی میتواند موجبات استرس، ناراحتی و تلخکامی ما شود. این رویکرد ما را از بودن در لحظه حال و ساختن آینده بازمیدارد، شاید برخلاف تصور رایج رها کردن موارد ناخوشایند زندگی آنقدرها هم که به نظر میآید آسان نباشد. تعلقات احساسی و قید و بندهای عاطفی میتوانند عواملی باشند که ما را از ادامه حرکت در جهت مثبت بازمیدارند، حتی در مواردی که میدانیم در ازای این تعلقات شادیهایمان را از دست میدهیم.
با اینحال شما میتوانید تصمیمات جدیدی بگیرید و خود را از قید و بندهای قدیمی رها کنید. در ادامه با نشانههایی آشنا میشویم که به ما میگویند زمان رها کردن است:
۱- شما تبدیل به کسی شدهاید که خود واقعی تان نیست.
ارزشها، اهداف و آرزوهای ما همان چیزهایی هستند که ما را تعریف میکنند. اگر فکر میکنید ارزشها، اهداف و آرزوهایتان را از دست دادهاید یا وضعیت آنها رو به وخامت است، شاید شغل، همسر، دوست یا خانواده شما هستند که از شما فردی ساختهاند که خود واقعی شما نیست. اگر مساله این است زمان آن رسیده که خود را به حرکت وادارید. به خاطر داشته باشید ادای شخص دیگری را درآوردن هرگز نمیتواند از شما فرد خوشحالی بسازد.
۲- احساس می کنید که دسترسی به رویاهایتان سختتر شده است.
زمانی رویاهایتان قابلدسترسی بودند، شما هر روز صبح که از خواب بیدار میشدید انگیزهای قدرتمند برای برخاستن و ادامه دادن به رویاهایتان میدیدید اما اکنون دیگر دسترسی به آنها را ناممکن میدانید یا فکر میکنید دیگر پرداختن به آنها وقت تلف کردن است. اگر احساس شما اینگونه است نیاز دارید که دست به عمل بزنید و دوباره رویاهایتان را دنبال کنید.
۳- تظاهر به شاد بودن می کنید.
اگر احساس میکنید که هر روز یک لبخند تصنعی بر چهره تان نقش بسته است، شاید به این خاطر است که نمیخواهید خود واقعی و غمگینتان را به نمایش بگذارید. اینگونه احساسات کیفیت زندگی شما را پایین میآورند.
۴- احساس خستگی زیادی می کنید.
هر روز احساس خستگی میکنید بهخصوص زمانی که افراد یا کاری که انجام میدهید، انرژی شما را تحلیل میبرند. اگر چنین احساسی دارید، منشا آن را پیدا کنید و در جهت حذف آن از زندگیتان تلاش کنید. چه چیز یا چه چیزهایی هستند که این طور انرژی شما را از بین میبرند.
۵- احساس تنهایی میکنید.
اگر همیشه احساس تنهایی و درک نشدن دارید بهاحتمالزیاد زمان آن رسیده است که افراد و گروههای جدیدی را در کنار خود داشته باشید. افرادی که برای شما ارزش قائل هستند، سعی میکنند به شما احساس مهم بودن بدهند و شما را همانطور که هستید، بپذیرند.
۶- غمگین و بی حوصله هستید.
وقتی از خواب بیدار میشوید برای روزی که در پیش رو دارید، احساس هیجانی در خود ندارید. شما احساس بیحوصلگی و دلزدگی میکنید و فکر میکنید روز خوبی در پیش نخواهید داشت.
۷- احساس میکنید قدر شما دانسته نمیشود.
احساستان این است که بقیه به شما اهمیت نمیدهند. افراد از شما انتظاراتی دارند اما در قبال انجام این کارها از شما تشکر نمیکنند. اگر افرادی در زندگی شما حضور دارند که برای شما احترامی قائل نیستند آنها را از زندگی خود کنار بگذارید و افرادی را جایگزین آنها کنید که با شما رفتار مناسبی دارند.
۸- مجبورید بهطور دائم فداکاری کنید.
همه از شما انتظاراتی دارند؛ انتظار دارند وقت، انرژی و پول خود را صرف آنها کنید، ولی در عوض کاری برای شما انجام نمیدهند. شما بهطور دائم رنج میکشید و اضطراب دارید درحالیکه سایر افراد تمایلی برای انجام این کار بهطور مشابه ندارند.
۹- برای دیگران عذر و بهانه میتراشید.
شما رفتار دیگران را توجیه میکند زیرا از رها کردن و حرکت میترسید و جملاتی ازایندست را با خود بیان میکنید: «او بیعاطفه نیست فقط روز سختی را پشت سر گذاشته است»، «او آدم کمحوصلهای است اما من آرامتر هستم و درنتیجه برای من سخت نیست که با کمحوصلگی او کنار بیایم.»
۱۰- شما بهطور دائمی سعی میکنید اوضاع را سامان ببخشید، با وجودی که میدانید باید رها کنید.
بارها و بارها سعی کردهاید که صبر و تحمل بیشتری از خود نشان دهید و وضعیت را قابلتحملتر کنید اما نتوانستهاید در این زمینه موفقیت چندانی کسب کنید. زمان آن رسیده است که بگذارید چیزهای ناخرسند از زندگیتان رخت ببندد و حرکت و شادی جایگزین آن شود.