پدریکردن بیش از مادریکردن به شرایط و عوامل زمینهای و محیطی بستگی دارد. به بیان روشنتر، درحالیکه مادریکردن بیشتر تحت تأثیر مسائل غریزی و فعل و انفعالات هورمونی است، به نظر میرسد اگر پدری در زندگی فرزندانش فعال و جدی نباشد، چندان به جایگاهش اهمیتی داده نمیشود.
در اهمیت نقش مادر در تربیت فرزندان و رشد و تحول آنان شکی نیست و در این زمینه بسیار گفته و نوشتهاند؛ اما نقش پدر در این زمینه چیست و چقدر است؟
از دیرباز نقش پدر را در دو چیز خلاصه میکردند: اول نانآوری و دوم الگوی نقش جنسیتی بهویژه برای پسرها؛ ولی دو دههای است که روانشناسان بر نقش مهم و حیاتی پدر در رشد و تربیت فرزندان تأکیدی بیش از دو نقش سابق میکنند، موضوعی که از آن با عنوان «پدری» یا «پدریکردن» نام برده میشود. در ادامه تلاش میشود تا به اختصار پدری و پدریکردن را تعریف کرده و سپس اجزا و عناصر مربوط به آن به همراه نقش آن در رشد و تربیت و زندگی فرزندان آورده شود. از نظر نگارنده جایگاه این بحث، هم در برنامهریزیهای مربوط به آنچه در کشور ما به «تحکیم بنیان خانواده» معروف شده، مهم و حیاتی است و هم در زندگی خانوادگی و توجه خانوادهها و بهخصوص خود پدرها.
تعریف پدریکردن
منظور از پدریکردن یا پدری، حضور جدی پدر در جریان رشد و تحول فرزند و مشارکت فعال او در زندگی فرزند یا فرزندانش است. بررسیها نشان میدهد که پدریکردن بیش از مادریکردن به شرایط و عوامل زمینهای و محیطی بستگی دارد. به بیان روشنتر، درحالیکه مادریکردن بیشتر تحت تأثیر مسائل غریزی و فعل و انفعالات هورمونی است، به نظر میرسد اگر پدری در زندگی فرزندانش فعال و جدی نباشد، چندان به جایگاهش اهمیتی داده نمیشود.
اجزا و عناصر پدریکردن
پدریکردن را از دو جنبه مهم میدانند: اول کمیت حضور پدر و حمایت او از خانواده و فرزندان و دوم کیفیت حضور او. درباره جنبه اول گفته میشود حتی اگر پدری به دلایلی چون طلاق یا متارکه با همسر یا به دلیل دوری از خانواده به علت مأموریتهای درازمدت شغلی در کنار فرزندانش نیست، مشارکت وی در فراهمسازی حمایت اقتصادی از فرزندان، تنظیم و ترتیب این حمایتها، میزان تماس با بچهها، از طریق دیدار حضوری یا تماس تلفنی یا از راه ایمیل و…، از اجزای پدری کردن قلمداد میشوند. توجه کنید که در این دیدگاه کمیت اجزا به کیفیت آنها غلبه دارد. اما در سالهای اخیر کیفیت پدریکردن مورد توجه قرار گرفته و در این زمینه مفهوم درگیرشدن فعال پدر مطرح شده است. درگیرشدن فعال پدر در رشد و تربیت فرزند از بخشهایی تشکیل شده که به آنها اشاره میشود. آشنایی با این بخشها کمک میکند تا خانوادهها و بهخصوص پدرها دریابند که علاوه برحضور فیزیکی، نوع تعامل و رابطه آنها با فرزندان و همسرشان هم اهمیت زیادی دارد.
اجزا و ابعاد پدری
شاید هیچ روانشناسی به اندازه دکتر مایکل لمب در مورد پدریکردن بررسی و تحقیق نکرده باشد. او که چند کتاب هم در این باره نوشته، پدری را دارای سه وجه میداند:
- تعامل و ارتباط مستقیم پدر با فرزند به شکل بازی و تفریح با او یا مراقبت از وی و حمایت از فرزند. شاخص این تعامل، مقدار زمانی است که پدر با فرزند یا فرزندان خود بهطور رودررو میگذراند؛
- دسترسپذیری یعنی دردسترسبچهبودن و درکناراوبودن، به این شکل که پدر در خانه به کاری مشغول باشد، مانند انجام کاری در خانه درباره فرزند مثل تهیه غذا یا…، و کودک در همان اتاق یا اتاق دیگری مشغول کاری باشد، ولی هرگاه که خواست، پدر در دسترس اوست؛
- مسئولیتپذیری که بر تقبل مسئولیت در زمینه رفاه و سلامت کودک اشاره دارد و میتواند هم مستقیم با حضوری صورت گیرد و هم غیرمستقیم یا غیرحضوری.
علاوه بر این، محققانِ دیگر هم اجزایی را برای پدریکردن نام بردهاند. روانشناسی به نام گاوین این اجزا را ذکر میکند:
- اذعان به نعمت یا موهبت فرزند؛ یعنی پدر، بچههایش را نعمت یا موهبت تلقی کند؛
- مراقبت و محافظت از فرزند در مخاطراتی که او و زندگیاش را تهدید میکنند و ایفای نقش در تصمیمهایی که بر رفاه و سلامت فرزند اثر دارند؛
- تدارک و تهیه مایحتاج و اطمینان از اینکه نیازها و خواستههای مادی کودک تأمین و رفع میشوند؛
- شکلدهی یا شکلدادن فعالیتهایی که به اجتماعیشدن فرزند کمک میکند، فعالیتهایی مثل انضباط و نظمآموزی، سرمشق و الگوی فرزند بودن و سایر آموزشهایی که فرزند باید از پدر بگیرد.
- توجه و دلسوزی و حمایت از فرزند.
همچنین کارگروه تعیین شاخصهای پدریکردن که توسط مرکز ملی پدران و خانواده در آمریکا تشکیل شده، شش عامل عمده را بهعنوان شاخصهای پدریکردن خوب یا مطلوب نام برده که عبارتاند از:
۱. حضور جدی که شامل ابعاد سهگانهای میشود که دکتر لمب از آنها یاد کرده و قبلاً به آنها اشاره شد؛ یعنی تعامل رودررو، دسترسپذیری و مسئولیتپذیری؛
۲٫ دلسوزی و مراقبت که شامل تهیه آذوقه، خورد و خوراک و پوشاک و انجام تکالیف روزانه و معمولی مربوط به رفاه و بهزیستی مادی و عاطفی فرزند و رسیدگی و توجه به سر و وضع و ظاهر جسمی و سلامت جسمی او میشود؛
۳٫ توجه و رسیدگی به کفایتها و صلاحیتهای اجتماعی و پیشرفت درسی و تحصیلی فرزند؛
۴. تربیت و فرزندپروری همیارانه: برقراری یک رابطه حمایتآمیز گرم و متقابل؛
۵. زندگی سالم پدر تا بتواند نقش یک الگوی سالم را برای فرزندش ایفا کند و فرزند با نگاه به پدر و تقلید از او سبک سالمی برای زندگیکردن در پیش بگیرد و در این زمینه انجام رفتارهای پسندیده اجتماعی را به فرزندش مستقیم و غیرمستقیم بیاموزد و او را به رعایت اخلاق و مسئولیتهای شهروندی و اجتماعی و رعایت هنجارهای اجتماعی مقید سازد؛
۶. برعهده گرفتن نقش مالی و مادی در زندگی فرزند.
سلامت روانی فرزند
حال بعد از شناخت شاخصههای مختلف پدریکردن، به بررسی تاثیر پدریکردن خوب در زندگی کودک میپردازیم. بررسیها نشان میدهد که حضور فعال پدر با کاهش مشکلات شدید روانشناختی و رفتاری در کودکان و به ویژه نوجوانان همراه است؛ یعنی هرچه حضور پدر و نقش او در خانواده بیشتر باشد، مشکلات مذکور در فرزندان کمتر است. همچنین تحقیقات نشان داده که حضور و نقش فعالتر پدر با رضایتمندی بیشتر نوجوانان و شادکامی بیشترشان از زندگی رابطه دارد. نکته جالب توجه در بعضی از بررسیها این بوده که حضور و نقش جدیتر پدر با کمتر بودن مشکلات سلامت روانی در دخترانشان رابطه مهم و معناداری داشته است؛ یعنی فعالبودن پدران و مشارکت و حضور جدی آنان باعث میشود تا دختران کمتر دچار تنش و تنیدگی روانشناختی شوند. باز جالبتر آنکه این موضوع فقط به زندگی دوره نوجوانی هم محدود نبوده و حتی در بزرگسالی هم ادامه داشته است.
حضور جدی و فعال در انگیزش بالاتر تحصیلی نوجوانان و نیز پختگی بیشتر آنان در انتخابهای بعدیشان در دوران تحصیلی و بزرگسالی نقش دارد. بررسیها همچنین نشان داده که موفقیت تحصیلی در زندگی بزرگسالی در هر دو جنس با حضور جدی و مؤثر پدر در نوجوانی رابطه دارد. علاوه بر این زمینهها، پدریکردن در کنترل پرخاشگری بهویژه در پسرها و کاهش آن و نیز در ارتقای روابط خانوادگی فرزندان و در نحوه رابطه همسر نقش بسزایی دارد. موضوع رابطه با خانواده همسر و نقش پدر در این زمینه مخصوصاً درباره دختران اهمیت دوچندانی دارد.
بهطور کلی بررسیها نشان میدهد که حضور پدر و مادر و مشارکت فعالانه آنها در رشد و تربیت فرزندان مقولهای حیاتی و مهم است. دکتر مایکل لمب که پیش از این به بررسیهایش اشاره شد، در دایرهالمعارف هشت جلدی روانشناسی مقالهای درباره پدریکردن دارد. او در بخشی از مقاله فوق درباره نبود پدر در خانوادههای طلاق و اهمیت حضور پدر نکته مهمی را گوشزد میکند که این نوشته را با این گفته او به پایان میبرم.
لمب مینویسد: «در مجموع، شواهد نشان میدهند که نبود پدر یا غیبت او ممکن است مضر و هولناک باشد؛ اما این موضوع تنها به دلیل نقش پدر در الگوی جنسیتی فرزند نیست، بلکه به دلیل جنبههای بسیاری است که پدریکردن از لحاظ اقتصادی، اجتماعی و عاطفی دارد. در چنین خانوادههایی که پدر حضور ندارد یا حضورش چندان جدی نیست، این نقشها یا تکمیل نمیشوند یا به شکلی نامناسب تکمیل میگردند».