چرا ایرانی ها به صفحات مجازی افراد حمله می کنند؟ روانشناسان پاسخ می دهند

چرا ایرانی ها به صفحات مجازی افراد حمله می کنند؟ روانشناسان پاسخ می دهند

به گزارش سایک نیوز به نقل از تسنیم، یک روانشناس با اشاره به پدیده خشم شهری گفت: خشم شهر هر چند بیشتر از آنکه اصطلاح علمی باشد اصطلاحی ژورنالیستی است ،که در روانشناسی از آن تعبیر به هیجانات درونی و واکنش های بیرونی افراد می شود ؛اما واقعیت آن است که جامعه ایران به سوی رفتارهای پرخاشگرانه حرکت کرده که هر روز در یک بستر خودنمایی می کند .

آنچه که امروز در محیط های اجتماعی تحت عنوان رفتار های پرخاشگرانه دیده می شود در واقع ناشی از عدم مدیریت هیجانات درونی است ،که دلایل آن را باید در خانواده ، اجتماع و سیستم آموزشی جستجو کرد.

متاسفانه برنامه ای برای تخلیه هیجانات افراد در داخل ایران وجود ندارد ؛در بسیاری از کشورهل برای تخلیه هیجانی شهروندان برنامه های متعددی در سطح شهرها برگزار می شود یا با راه انداختن کارناولهای مختلف زمینه برای تخلیه هیجانهای رفتاری و بروز شادی و مطرح شدن افراد فراهم می شود این در حالیست که ایران جامعه شادی را تجربه نمی کند .

شاد نبودن افراد به شکل طبیعی آنان را وارد فرایند هیجانات منفی و عمیق می کند، که خود را به شکل پرخاشگری در محیط های اجتماعی یا مجازی نشان می دهد .

سایک نیوز، عدم مدیریت بر هیجانهای درونی تنها به شکل خشم ظهور نمی کند بلکه بخشی از شادیهای بی دلیل افراد نیز جزیی از همین عدم کنترل است، به خیابان آمدن عده زیادی پس از پیروزی مسابقه فوتبال ،یا حمله به صفحه مجازی فلان ورزشکار یا دختر فلان رییس جمهور نمونه های از همان عدم کنترل است که باید آنها را ریشه یابی کرد و برای آنها برنامه ریزی نمود.

 

ریشه یابی هیجانات رفتاری منفی

به نظر میرسد بخشی از چنین رفتارهایی ریشه در اقتصاد جامعه دارد خانوادها و والدینی که از صبح تا شب در گیر مسائل اقتصادی هستند و برای تامین آنها از رمق افتاده اند نمی توانند والدین شادی برای فرزندان خود باشند و الگوهای مدیریت رفتار مناسبی قلمداد شوند.

از سوی دیگر سیستم آموزشی ایران به عنوان یک سیستم مدرک سالار شناخته شده که عملا دانش آموزان را برای زندگی اجتماعی یا حتی اقتصادی آماده نمی کند بنابراین سیستم آموزشی نیز برنامه ای برای مدیریت رفتار ندارد.

رسانه ها مهندسین افکارند ؛اما باید نقش رسانه ها را از صدا وسیما جداگانه ارزیابی کرد ؛هرچند رسانه ها می توانند با پرداختن به موضاعات اجتماعی و تمرکز برآن اگاهی آن بخش از جامعه که مخاطب آنها هستند را بالا ببرند اما وقعیت آن است ،همه جامعه وافراد را در برنمی گیرند.

صدا سیما به عنوان رسانه ملی که فرهنگ عمومی را هدایت می کند هیچ برنامه مدون و تعیین کننده ای برای تغییر رفتارهای اجتماعی ندارد و با سوء مدیریت در فضای اواخر قرن نوزدهم قرار دارد ؛ این درحالیست که در برگیری صدا وسیما و ورود اگاهانه آن به مسائل و مشکلات اجتماعی می تواند سریعترین ابزار تغییر جامعه قلمداد شود.