روانشناسان از تاثیر “ژن ها” بر اخلاقیات می گویند

روانشناسان از تاثیر “ژن ها” بر اخلاقیات می گویند

به گزارش سایک نیوز به نقل از روزنامه فرهیختگان، پل بلوم، استاد رشته روانشناسی در دانشگاه ییل آمریکا است. تحقیقات او به بررسی چگونگی درک کودکان از جهان فیزیکی و اجتماعی با تمرکز بر اخلاق و دین و هنر و فرهنگ می‌پردازد. او جوایز متعددی برای تحقیقاتش دریافت کرده و رئیس انجمن فلسفه و روانشناسی است.‌ بلوم نویسنده کتاب محبوب «ریشه‌های خوب و بد (The Origins of Good and Evil)» است. او در مصاحبه اخیر خود اشاره‌ای داشته به نتایج آخرین تحقیقات خود که در ادامه به صورت مختصر آمده است.

 اخلاقیات با ژن آغاز می‌شوند

از مهم‌ترین باورهای اشتباه در رابطه با اخلاق بین مردم این است که فکر می‌کنند اخلاق اختراع بشر است و آن را هم‌ردیف ادبیات و فرهنگ قرار می‌دهند.‌ بی‌شک بعضی از خصوصیات اخلاقی، آموختنی‌اند. مثلا هیچ‌کس با این باور به دنیا نمی‌آید که برده‌داری کار بدی است. اما نکته مهمی که من به آن رسیده‌ام این است که بعضی بنیان‌های اخلاقی هستند که میان همه انسان‌ها مشترکند. حتی شیوه رسیدن به نادرستی برده‌داری از خلال همین بنیان‌های اخلاق به بار می‌نشیند.
یکی دیگر از باورهای اشتباه این است که ما فکر می‌کنیم انسان هنگام تولد از لحاظ اخلاقی موجود بسیار پاکی است که به واسطه شرایط اجتماعی آرام آرام آلوده می‌شود. ما درواقع دولت و جامعه را دارای اثرات مخرب روی ذات مهربان خود می‌دانیم، در صورتی که این‌گونه نیست.  باید خط بطلانی بر باور روسو بکشیم و رو به سوی هابز کنیم که می‌گفت در مقام مقایسه، کودک خردسال در مقابل انسان بالغ، خودخواه‌تر، متعصب‌تر و سنتی‌تر است. نکته مهم در این دو باور این است که ما باید به یاد داشته باشیم که اخلاقیات با ژن‌ها شروع می‌شوند ولی به آن ختم نمی‌شوند.

 گسترش ایده‌های اخلاقی

از چند طریق می‌توان رفتارهای ناشی از ژن‌ها و برآمد از تاثیر و تاثر فرهنگی را تشخیص داد. بسیاری از رفتارها را با تحقیق بر جمعیت‌های مختلف انسانی و مقایسه آنها با هم می‌توان تشخیص داد. مثلا اگر نوعی از رفتار در تمام جوامع انسانی رخ می‌دهد برآمده از ژن‌ها است. یک روش دیگر تشخیص مشاهده رفتار انسان‌ها با شامپانزه‌ها است. اگر رفتاری در آنها با انسان‌ها مشترک باشد عامل آن را می‌توان ژنتیک دانست. روش دیگر بررسی رفتار کودکان قبل از تحت‌تاثیر قرار گرفتن از طریق مدرسه، تلویزیون و دیگر ساختارهای اجتماعی است.
نکته‌ای که در این میان است اینکه بعضی با درک رفتارهای ژنتیکی فکر می‌کنند برای درک کودکان کافی است که ذهن آنها را بخوانیم.  انگار نوعی منظومه اخلاقی در ذهن کودک شکل گرفته که فقط کافی است آن را بخوانیم تا همه مشکلات را حل کنیم. چنین باوری نادرست است؛ چراکه تصمیم‌گیری درست و اخلاقی نیازمند تعقل عمیق و استدلال‌های پیچیده‌ای است که گاهی حتی متضاد با باورهای قلبی ما است. از این رو نمی‌توان فقط به داده‌های ژنتیکی اتکا کرد، چون بدون قطع غیر‌اخلاقی بودن امری چون برده‌داری در ژن‌های ما وجود ندارد. آنچه در کتاب «ریشه‌های خوب و بد» به آن اشاره می‌شود اینکه آنچه به نظر ما تفاوت در اخلاق‌ها می‌آید در‌واقع ریشه در یک اخلاق بنیادی‌تر دارد.

باور این امر یعنی اینکه ما می‌توانیم سخن از پیشرفت اخلاقی بگوییم و ایده‌های اخلاقی خوب تجربه شده را در دیگر جوامع هم گسترش دهیم. ایده‌های اخلاقی خوب، مثل ایده‌های علمی خوب هستند که می‌توان آنها را گسترش داد. وقتی ایده اخلاقی خوبی توسط جامعه‌ای مورد پذیرش قرار می‌گیرد و تبدیل به ارزش اخلاقی می‌شود می‌بینیم بعد از مدتی آن جامعه به گونه‌ای رفتار می‌کند که گویا اصلا نمی‌توان بدون این ارزش زندگی کرد. مثل تصور اینکه جوامع امروز دوباره برده‌داری را قانونی کنند.


telegram2 files