بنا بر گزارش ۲۰۱۶ شادیِ جهانی، نابرابری شادی رو به افزایش است. اما نابرابری شادی چیست و چرا اهمیت دارد؟ نابرابریِ شادی، بهلحاظ روانشناختی، همارز نابرابریِ درآمدی است و از سال ۲۰۱۲، گزارش شادی جهانیْ مؤید این ایده بوده است که «شادی»، نسبتبه شاخصهایی همچون ثروت، تحصیلات یا تندرستی، سنجۀ مناسبتری برای ارزیابی رفاه انسان است. البته جای شکرش باقی است که برای ترویج شادی نیازی نیست آن را از برخی گرفت و به دیگران بخشید.
نابرابری شادی چیست؟ نابرابریِ شادی همارز روانشناختی نابرابریِ درآمدی است: این که سطح شادیای (یا بهاصطلاح پژوهشگران، بهروزی سوبژکتیو) که در گزارشهای افراد یک جامعه از خودشان بیان میشود چه اندازه با هم تفاوت دارد.
از سال ۲۰۱۲، گزارش شادی جهانیْ مؤیّد این ایده بوده است که «شادی» نسبت به شاخصهای استانداردی همچون ثروت، تحصیلات، تندرستی یا حکمرانی خوب، سنجۀ مناسبتری برای رفاه انسان است. در این صورت، این موضوع پیامدهایی در مباحثات ما دربارۀ برابری، حقوق و عدالت در جهان خواهد داشت.
میدانیم که اثر نابرابریِ درآمدی بر شادیْ تعیینکننده است؛ برای نمونه، طبق مطالعهای در سال ۲۰۱۱، مردم امریکا در طی چند دهۀ پیش، در سالهایی که نابرابری بیشتر بوده است، کمتر شاد بودهاند. نویسندگانِ کتابِراهنمای گزارش شادی جهانی فرض کردهاند که نابرابری شادی ممکن است الگویی مشابه نشان دهد و از قرار معلوم چنین است.
در این مطالعه دریافتند که کشورهایی با نابرابری بیشتر در بهروزی، حتی پس از کنترل و تغییر عواملی همچون سرانۀ تولید ناخالص داخلی، امید به زندگی و گزارش افراد جامعه از تأمین اجتماعی و آزادی تصمیمگیری، همچنین دارای میانگین بهروزی کمتری بودهاند. بهبیاندیگر، هرچه کشوری از برابری شادی بیشتری بهرهمند باشد، در مجموع مردم شادتری دارد. در میان شادترین کشورهای جهان –دانمارک، سوئیس، ایسلند، نروژ و فنلاند– سه کشورْ در میان ده کشورِ نخست بهلحاظ برخورداری از بیشترین برابری شادی قرار دارند.
در سطح فردی، رابطههای مشابهی وجود دارد: درواقع، سطح شادی فردی مردمْ رابطۀ نزدیکتری با سطح برابری شادی در کشورشان دارد، تا با برابری درآمد. همچنین، برابری شادی، نسبت به برابری درآمدی، پیشبینیکنندۀ قویتری برای اعتماد اجتماعی است. اعتماد اجتماعیْ یعنی باور به یکپارچگی مردم و نهادها نیز نقشی حیاتی در بهروزی فردی و اجتماعی دارد.
نویسندگان گزارش شادی جهانی –که از دانشگاه بریتیش کلمبیا، مدرسۀ اقتصاد لندن و مؤسسۀ زمین میآیند– تصدیق میکنند که «نابرابری شادی نسبت به درآمد یا ثروت، سنجۀ بهتری برای رفاه است».
در کشور شما نابرابری شادی چه قدر است؟
پژوهشگران، برای انجام این تحلیل، پرسش سادهای را از تقریباً نیممیلیون نفر پرسیدهاند: در مقیاس ۰ تا ۱۰، که نشانگر بدترین و بهترین زندگی ممکن برای شماست، کجا ایستادهاید؟ بیشترین پاسخ ۵ است، اما افراد بسیاری خود را کمتر از این شاد میپندارند. اگر در جهانْ برابری شادی کامل وجود داشت، همه پاسخ یکسانی به این پرسش میدادند.
بوتان بالاترین رتبه را در برابری شادی دارد، کشوری که سیاست دولتش بر پایۀ افزایش شادی ناخالص ملّی شکل گرفته است. آنهایی که بیشترین نابرابری شادی را دارند، کشورهای آفریقایی سودان جنوبی، سیرالئون و لیبی هستند.
همچنین پژوهشگرانْ سطح شادی را در هر یک از ۱۵۷ کشور، باتوجهبه میزان انحراف رتبۀ شادی افراد نسبت به یکدیگر، ارزیابی کردهاند.
آمریکا در رتبۀ هشتادوپنجم نابرابری شادی قرار دارد، به این معنی که توزیع بهروزی–و نه تنها ثروت- در آن جامعه غیریکنواخت است. وضعیت آمریکا نسبت به نیوزیلند (۱۸)، همسایهاش کانادا (۲۹)، استرالیا (۳۰) و بیشتر کشورهای اروپای غربی بهمراتب بدتر است. به یاد داشته باشید که اینها نه شادترین کشورها، که کشورهایی بدون شکافهای گستردۀ شادی در میان مردمشان هستند. بااینهمه، همان طور که در بالا اشاره شد، برابری شادی درمجموع با شادتربودن مرتبط است.
شوربختانه، روندهای برابری شادی در جهت نادرستاند: روبهبالا. پژوهشگران، با مقایسۀ مطالعههای سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۱ با سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۵، دریافتند که نابرابری بهروزی در جهان افزایش یافته است. بیش از نیمی از کشورهای موردبررسی، بهویژه کشورهای خاورمیانه، آفریقای شمالی و آفریقای سیاه، در این دوره شاهد افزایش ناگهانی نابرابری شادی بودهاند. به همان سان، در کمتر از یکدهم کشورها نابرابری شادی کاهش یافته است. در این دورۀ زمانی، نابرابری شادی در آمریکا بیشتر شده، درحالیکه خود شادی کاهش یافته است.
خبر خوش آنکه برای ترویج شادی نیازی نیست آن را از برخی گرفت و به دیگران بخشید. در برابر، این پژوهشها بر اهمیت ساخت جامعه و فرهنگی تأکید دارند که نهتنها به رشد اقتصادی، که به بهروزی فردی اهمیت میدهد. برخی کشورها –مانند بوتان، اکوادور، امارات متحدۀ عربی و ونزوئلا– تا امروز این رویه را پیش گرفتهاند و مشاوران شادی را برای همکاری با مقامات دولتی به کار گماردهاند. آنطور که جفری ساکس، سرویراستارِ همکار گزارش و مدیر مؤسسۀ زمین مینویسد:
دولتها میتوانند ضامن دسترسی به خدمات سلامت ذهنی، برنامههای پرورشی در دوران آغاز کودکی و نیز محیطهای ایمنی باشند که اعتماد بتواند در آن رشد کند. تحصیلات، شامل آموزشهای اخلاقی و ذهنآگاهی، میتوانند نقش مهمی بازی کند. بهروزی انسان (باید) محور دغدغههای جهانی و سیاستگذاری در سالهای پیشِ رو باشد.
پینوشتها:
* این مطلب در تاریخ ۸ آوریل ۲۰۱۶ با عنوان Why does happiness inequality matter در وبسایت اُپندموکراسی منتشر شده است و سایت ترجمان در تاریخ ۸ آبان ۱۳۹۵ این مطلب را با عنوان نابرابریِ شادی چیست و چرا اهمیت دارد؟ ترجمه و متشر کرده است.