نرخ طلاق در بعضی کشورها متاثر از عواملی مختلف رو به افزایش است و این معضل در سالهای اخیر بیشتر شده است. عوامل عمومی همچون افزایش خانههای مجردی، زندگی متاهلی بدون فرزند، اختلاف سنی قابل توجه میان زوجین، بیکاری هر یک از زوجین و… در این زمینه موثر هستند.
به گزارش سایک نیوز به نقل ازروزنامه سایه، البته علل قانونی هم میتوانند بر این معضل اثرگذار باشد؛ برای مثال، در بعضی کشورها تسهیل مراحل قانونی جدایی زوجین باعث شده تا نسبت به سایر کشورها این اتفاق در میزان گستردهتری روی دهد. البته در واکاوی افزایش این پدیدهی اجتماعی نیاز به تحلیلهای جامعهشناسانه و روانشناسانه در ابعاد مختلف است؛ اما نمیتوان این حقیقت را نادیده گرفت که گسترش آن به هر علتی میتواند زنگ خطر و از نشانههای هشدار در هر کشوری باشد؛ تا جایی که در چندین کشور به یک راهحل اولیهی اپیدمیک برای پایانبخشی به هر نوع مشکل در زندگی متاهلی است.
براساس آماری که ورلداطلس در هفتم جولای سال جاری منتشر کرده است، در جدول کشورهایی با بیشترین آمار جدایی، روسیه در صدر ایستاده است؛ به شکلی که از هر ١٠٠٠ زوج به طور متوسط پنج زندگی به طلاق ختم میشود.
این در حالی است که به تازگی در گزارشی خبری که از سوی خبرگزاری فارس انتشار یافته به نقل از ولیالله نصر؛ مدیرکل دفتر آسیبهای اجتماعی سازمان بهزیستی آمده است که در یک سال اخیر، میزان ازدواج در کشور ۵,۶درصد کاهش پیدا کرده و به همین نسبت میزان طلاق نیز افزایش یافته است.
وی در ادامه گفته بود: «در کشورمان در یک ساعت ١٩ واقعهی طلاق به ثبت میرسد!» براساس آمار ورلداطلس، در ردههای بعدی آمار بیشترین طلاقها در کشورهای جهان به نامهای بلاروس، اوکراین، مولداوی، جزایر کایمن، ایالات متحده آمریکا، برمودا، کوبا و لیتوانی برمیخوریم. نرخ طلاق در حال حاضر در جهان حدود ۵١درصد است و براساس گزارشهای سالانهی جهانی تنها در سال ٢٠١٢ حدود ۶۵٠هزار نفر در آمریکا طلاق گرفتند.
عمده دلایل طلاق در آمریکا را عواملی چون اعتیاد به الکل، شرایط زندگی زیر سطح استاندارد و مشکلات اقتصادی تشکیل میدهند؛ اما براساس آنچه مدیرکل دفتر آسیبهای اجتماعی سازمان بهزیستی مطرح کرده است، دلایل متعددی برای افزایش طلاق و شرایط به وجود آمده در گسست نظام خانواده در کشورمان نقش داشتهاند که از توسعهی شبکههای اجتماعی گرفته تا کانالهای ماهواره و تبلیغات همهجانبهی دشمنان سبب شده است تا در برخی خانوادهها قبح مسائل ارزشی و اعتقادی شکسته شده و امر طلاق عادی جلوه کند.
نکتهی قابل توجه آنکه تا رسیدن به سال ٢٠١٣ در سطح جهانی هم شاهد افزایش میل به طلاق در میان زوجین بودهایم تا حدی که تا آن تاریخ، میزان افرادی که حامی زندگی متاهلی باشند، حدود ١٠درصد کاهش پیدا کرده بود. نمیتوان به فاکتورهای مختلفی چون خشونتهای خانوادگی، مشکلات اجتماعی گسترده، اعتیاد، خیانت، بزههای گوناگون از همسرآزاری تا اقدام به قتل شریک زندگی اشاره نکرد. برای مثال، اگرچه در بلاروس به عنوان دومین کشور با بیشترین میزان طلاق که به روایت آمار ٣.٨ مورد جدایی در هر ١٠٠٠ ازدواج است، ۶٨درصد جداییها بهعلت مسائل حاد اقتصادی روی میدهد که نسبت به سایر علل در برخی کشورها نوعی از سر جبر و نه اختیار در انتخاب مسیر زندگی جداگانه است. با این حال، عوامل معنوی را هم میتوان در گسترش فرهنگ ازدواج یا طلاق موثر دانست. در یک نمونهی روشن میتوان همین بلاروس را در نظر گرفت که ۴٠درصد افراد آن پیرو هیچ مذهبی نبوده و اعتقادات دینی در بخش قابل توجهی از جمعیت آن وجود ندارد.
نکتهی قابل توجه دیگر، میزان نرخ طلاق در اوکراین است که کاملا در تقابل با شکل ازدواج میان عموم جمعیت این کشور است؛ به طوری که اگرچه شرایط ازدواج به مراتب آنقدر راحت هست که حدود ۴٢درصد افراد از سنین کم وارد زندگی متاهلی میشوند؛ اما به همین میزان، عمر ازدواجها هم کوتاه است. همچنین در گزارش منتشرهی ورلداطلس، به سبک زندگی افراد هم در گسترش نرخ جداییها اشاره شده است. در این تحقیق آمده است که کاهش ویژگیهای انسانی در رابطه همچون بیصداقتی، عدم پایبندیهای اخلاقی و از دست دادن اعتماد هم در افزایش میزان جدایی نقش قابل توجهی دارند.