2- شاخهای اینستاگرام، هنجارشکنان جامعه هستند که مردم به جای طرد کردن به ناخوآدگاه زندگی آنها را دنبال میکنند، اما آنها به دلیل مطرح شدن میان مردم تصور دارند مورد مقبولیت جامعه قرار گرفتهاند و این کار خود را ادامه میدهند.
3- انسانها در زمینه مطرح شدن از سوی جامعه از نظر روانشناسی به دو دسته تقسیم میشوند؛ افرادی که نسبت به خود آگاهی داشته و به دلیل خصوصیات مطلوب مورد پذیرش جامعه قرار میگیرند و دسته دوم افرادی هستند که ضمن داشتن اختلال شخصیتی، سعی میکنند با حضور در این فضا خود را هم تراز افرادی که با آگاهی مورد پذیرش جامعه هستند، قرار دهند.
4- از نظر روانشناسی دو دسته شاخ اینستاگرامی داریم؛ دسته اول افرادی هستند که رفتارهای موجود در ضمیر ناخودآگاه خود را مانند پرخاشگری، رفتارهای ضد جنسیتی، فحاشی، رستورانگردی، تهمت و بدگویی از خود بروز میدهند و دسته دوم سعی دارند ضمن مخفی کردن شخصیت اصلیشان رفتارهای دیگری از خود بروز دهند تا مورد مقبولیت اجتماع قرار گیرند.
5- به طور کلی مخاطبان کسانی که رفتارهای غیرواقعی از خود بروز میدهند ممکن است در نهایت با نگاه جنسیتی از سوی این نوع از فعالان شبکه مجازی مواجه شوند.
6- شاخهای اینستاگرام ساختاری را از نگاه اجتماعی تغییر میدهند و با بروز رفتارهای ضد اجتماعی فضایی شکل میدهند که مخاطبان به آن موضوع علاقهمند و کنجکاو عملکرد آنها شوند.
7- شاخهای اینستاگرام میتوانند با اشتراک مطالب مورد نظر، افراد شبیه به خود را پیدا کنند و باندهای بزرگی تشکیل دهند.
8- بعد از ورود شبکههای ارتباطی هیچ فعالیتی به منظور رشد سواد رسانهای از سوی نهادهای دولتی و غیر دولتی برای استفاده از فضای مجازی در ایران انجام نشده است. زمانی که نهادهای متولی امور فرهنگی و سازمانهای مردم نهاد در این زمینه فعالیت و پیگیری نداشته باشند طبیعی است که مردم تصور کنند میتوانند در این زمینه به هر شکلی وارد شوند و پستهایی حتی در حوزه حریم خصوصی زندگیشان هم از خود منتشر کنند.