سایک نیوز به نقل از ایرنا: رضایت خانواده ها برای اهدای عضو بیمار دچار مرگ مغزی، تصمیمی سخت برای نجات جان انسان هایی است که زندگی آنان به ایثارشان وابسته است. اینان با اهدای عضو عزیزشان مرگ و زندگی را به هم پیوند می زنند و زندگی دوباره می بخشند.
خانواده های بیماران دچار مرگ مغزی با اقدام ارزشمند و تصمیم مهم خود برای اهدای عضو عزیزشان بدون هیچ چشمداشتی به بیماران نیازمند به عضو پیوندی نفس هدیه می دهند و بیش از آن جانی دوباره نه فقط به بیمار که به خانواده هاشان می بخشند.
خانوادههای ایثارگر بیماران دچار مرگ مغزی با دلی بزرگ و قلبی مهربان و پُراز عشق برای اهدای عضو عزیزشان اقدام می کنند و نام اهداکنندگان را تا ابد زنده نگه می دارند.
این خانواده ها با اهدای عضو عزیزانشان ایثار، گذشت، فداکاری، مهربانی، عشق و کمک به همنوع را به نمایش می گذارند، غروب پنحشنبه گذشته به پاس ایثار و تمام خوبی های این خانواده ها، جشنی با عنوان نفس در تالار مرکزی رشت برگزار شد.
خانواده های اهداکننده عضو، یک به یک با به آغوش گرفتن عکس عزیزان خود وارد چهارمین جشن نفس می شدند، جشنی که دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی گیلان به احترام این روح بزرگآنان وعزیزانشان برگزار کرده بود، بیماران نیازمند به پیوند و گیرندگان عضو نیز از مهمانان این جشن بودند.
پرده نمایش تالار اسامی اهداکنندگان عضو را به نمایش می گذاشت، بغض گلو را می فشارد و اشک ها جاری بود؛ المیرا حسن پور ۱۷ ساله، امیر عبدی ۴۲ ساله، آرمان جوادی ۲۹ ساله، محمدمهدی نودهی ۹ ساله، بهار سامانی پور هفت ساله، بهرام جلیلی ۴۹ ساله، جواد ابراهیم زاده ۱۶ ساله، زینب دستواره ۱۵ ساله، سروناز حسنی ۱۵ ساله و المیرا حسن پور ۱۷ ساله از جمله این اسامی بود.
۱۹ دی ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۳۰ دقیقه از آی سی یو بیمارستان پورسینا با واحد فرآوری اعضای پیوند در بیمارستان رازی تماس گرفتهمی شود. ، صدای پشت تلفن از احتمال وقوع اتفاقی برای یک مادر خبر می دهد، تیم بررسی به عنوان نمایندگان اصلی دانشگاه علوم پزشکی سریع اعزام شدند، بیمار خانمی است ۳۶ ساله در اثر پارگی عروق دچار خونریزی مغزی و افت هوشیاری شده است و با وجود انجام عمل جراحی و تمام اقدامات صورت گرفته توسط تیم معالج متاسفانه از صبح آن روز با کمترین سطح هوشیاری ممکن و وابستگی کامل به دستگاه تنفس مصنوعی و داروهای حمایتی، مشکوک به مرگ مغزی شد.
تیم بررسی در حال آماده شدن برای انجام تست های تشخیصی مهم و سایر موارد بود که ناگهان کودکی با چشمانی سرشار از مهر و با حسی معصومانه وارد شد، نوشته های روی نقاشی تمام توجهات را به خودش جلب کرد، “مادر دوستت دارم”، مامانی تولدت مبارک، دعا می کنم زودِ زود خوب بشی.
قلب ها تندتر تپید، سکوت سنگینی حاکم شد و تنها صدای تنفس مصنوعی دستگاه آهنی غول پیکر کنار مریم همه جا را پُر کرده بود، چشم ها به قلب های پرتکرار نقاشی کودک دوخته شد، سوال این بود محمدحسین جان چرا این همه قلب در نقاشی به مادر هدیه کردی، قلب های قرمز، آبی و چرا آبی؟ شاید قلب های اعضای خانواده مریم بودند شاید نه، خواسته مریم به کودک هفت ساله اش الهام شده بود، قرمز نماد عشق به زندگی اما قلب های آبی چرا؟
انجام معاینات و تست ها آغاز شد، اعضای تیم خوب می دانستند که تا لحظه تحقیق وبررسی، نباید از یافتن کوچکترین علایم حیاتی ناامید شد، انگار هیچ کس نمی خواست بپذیرد که نظر تمام بررسی ها با نظر تیم درمان همسو بوده زیرا تایید مرگ مغزی که به اتمام حیات خود به خودی مادر محمد حسین جان بود.
از این لحظه به بعد هر ساعتی که می گذشت، به اندازه همان یک دقیقه کوتاه به اندازه یک عمر زندگی ارزشمند بود، طبق قانون در سراسر دنیا بعد از تشخیص و تعیین مرگ مغزی، این موضوع باید هر چه سریعتر به خانواده درجه یک اطلاع داده شود تا در صورت وجود شرایط باز طیق قانون و بر اساس وظیفه علمی، حرفه ای و اخلاقی، پیشنهاد سخت اما زندگی بخش اهدای عضو قبل از ایست قلبی به خانواده اطلاع داده شود.
طبق هماهنگی های انجام شده نمایندگان واحد اهدای عضو و تیم تشخیص جلسه مهم و سرنوشت ساز با خانواده بزرگ مریم برگزار کردند، از آنچه در جلسات با خانواده های نازنین مرگ مغزی می گذرد، می توان کتاب ها نوشت و فیلم ها ساخت، هر کس مبهوت به گوشه ای خیره می شود و تک تک روزها، لحظه ها، حرف ها و خاطرات عزیزش را همچون سریالی پیش چشم می گذراند.
جدال عقل و احساس در انکار یا پذیرش مرگ مغزی به عنوان پایان زندگی در میان دلبستگی ها و رضایت به اهدای قلب، کلیه ها، کبد و عروق تنها راه برای ادامه زندگی در جسم های کم جان بیماران نیازمند به عضو پیوندی است، در نهایت خانواده مریم، با اعلام رضایت ارگان های بدن در مدرسه ای به وسعت یک شهر، کشور و یک جهان درس سخاوت، مهربانی و ایثار دادند.
۲۱ دی ماه ۱۳۹۹ اخبار ساعت ۲۰ شبکه باران اعلام کرد، خانم معلم گیلانی با رفتنش هم درس زندگی داد، کبد و ۲ کلیه “مریم اسماعیل نژاد” در رشت به بیماران نیازمند به عضو پیوند زده شد.
مجری برنامه جشن نفس با قرائت متن بالا “در ارتباط با چگونگی اهدای عضو مریم اسماعیل نژاد مادر محمدحسین از دریافت کنندگان عضو و افراد در انتظار پیوند حاضر در این جشن خواست تا اگر صحبتی با خانواده های اهداکننده دارند، بیان کنند.
نفسم را مدیون خانوده های اهداکننده هستم.
مهرناز کریمی یکی از گیرندگان عضو گفت: در شهریور سال گذشته پیوند کبد شده ام، کار بزرگ خانواده های دچار مرگ مغزی برای اهدای عضو عزیزشان بسیار ارزشمند است، تشکر ما در مقابل محبت این خانواده ها ناچیز است.
وی اظهار کرد: نفس، زندگی و جانم را مدیون این خانواده ها هستم و از خداوند می خواهم که در زندگی هیچ غمی نداشته باشند.
مادر امیرمحمد درخشان نیز که فرزندش در انتظار پیوند کلیه است، گفت: پسرم ۱۶ ساله است، یک سال در انتظار پیوند کلیه هستیم، آمده ام به این خانوادههای ایثارگر بگویم اعضایی که اهدا می کنید، برای امثال امیرمحمدها است.
الله یار علیزاده دریافت کننده عضو پیوندی نیز گفت: سال گذشته بعد از پنج سال دیالیز، پیوند کلیه شده است، اگر چه خانواده اهداکننده را نمی شناسم، مدیون شان هستم و دستانشان را می بوسم.
علی بردبار پدر محمدرضا بردبار نیز با بیان اینکه پسرش سال گذشته پیوند کلیه شده است، گفت: خیلی جستجو کردم تا خانواده ای که کلیه عزیزشان به پسرم پیوند زده شد بشناسم اما موفق نشدم.
وی با قدردانی از خانواده هایی که برای اهدای عضو عزیزان دچار مرگ مغزی خود رضایت می دهند، اظهار کرد: اهداکنندگان عضو، زندگی دوباره را به بیماران نیازمند به پیوند عضو هدیه می دهند و قهرمانان واقعی هستند.
در ادامه جشن نفس در تالار مرکزی رشت، خانواده سه اهداکننده عضو شامل باربد چهارساله، فاطمه ۱۳ ساله و محمدسام ۹ساله به نمایندگی از سایر خانواده ها به روی سن دعوت شدند و از سوی مسئولان حاضر در این جشن، مدال بر گردن این خانواده ها آویخته شد.
پدر محمدسام از اهداکنندگان عضو در سخنانی گفت: دوست نداریم گیرنده های عضو را بشناسیم، می بخشیم یادمان نمی رود چه گذشتی کردیم، همین که ما را دعا کنید کافی است.
ثبت هشت مورد اهدای عضو در سال جاری
مسئول واحد فراهمآوری اعضای پیوندی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی، درمانی گیلان گفت: امسال خانواده هشت بیمار دچار مرگ مغزی گیلان برای اهدای عضو عزیزشان رضایت دادند و به این ترتیب هشت مورد اهدای عضو در استان به ثبت رسید.
دکتر سیامک ریماز روز در گفت و گو با خبرنگار ایرنا، با بیان اینکه ایثار خانوادههای دچار مرگ مغزی در استان از ابتدای امسال تاکنون موجب نجات جان ۱۴ نفر از بیماران نیازمند پیوند شد، اظهار کرد: طی این مدت هشت مورد پیوند کلیه و پنج مورد پیوند کبد در بیمارستان رازی رشت و یک مورد پیوند کبد در بیمارستان بوعلی سینا از بیماران دچار مرگ مغزی در گیلان انجام شد.
وی با اشاره به آمار ۱۵۲ بیمار نیازمند به پیوند در لیست انتظار پیوند کلیه و ۲۰ نفر نیز در لیست انتظار پیوند کبد در استان گیلان خاطر نشان کرد: خانوادههای بیماران دچار مرگ مغزی با رضایت اهدای عضو عزیزشان کار مهم و ارزشمندی را برای نجات بیماران انجام می دهند.
مسئول واحد فراهمآوری اعضای پیوندی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی، درمانی گیلان بیان کرد: اهدای عضو، اهدای زندگی به افراد نیازمند، اقدام و تصمیمی خداپسندانه برای حفظ زندگی انسانها است.
اعلام رضایت برای پیوند از سال ۳۸۷ در استان گیلان انجام میشود، باربد چمنزیبای، کودک چهار ساله اولین اهدا کننده عضو در گیلان است که با رضایت خانواده کلیه اش به مردی ۴۲ ساله پیوند زده شد.
انتقال اعضای یک فرد به فرد دیگر برای نجات زندگی یا بهبود کیفیت زندگی وی را اهدای عضو می نامند، اهدای عضو میتواند از افراد زنده “در مورد کلیه و یا اهدای قسمتی از کبد یا ریه بزرگسالان به فرزندانشان” یا از افراد مرگ مغزی و یا از افراد مرگ قلبی در شرایط خاص و با تجهیزات و تمهیدات ویژه انجام شود.
کلیه ها، قلب، کبد، پانکراس، روده، ریه، استخوان، مغز استخوان، پوست و قرنیه. برخی از ارگان ها و بافت ها را می توان زمانی که شخص اهدا کننده زنده است به شخص دیگری پیوند زد مانند یکی از کلیه ها یا بخشی از کبد اما در بیشتر موارد اهداء عضو زمانی صورت میگیرد که فرد اهدا کننده مرده باشد.
تایید مرگ مغزی توسط چهار متخصص شامل بیهوشی، متخصص مغز و اعصاب، جراح مغز و اعصاب، داخلی و در نهایت متخصص پزشکی قانونی انجام میشود و در کنار این مراحل در صورت رضایت خانواده، اهدای عضو صورت می گیرد.
هر فرد مرگ مغزی در صورتی که خانواده اش خیلی زود برای اهدا عضو رضایت دهند، میتواند جان حداقل هشت نفر را از مرگ حتمی نجات داده و با اهدای نسوج ۵۳ نفر را معلولیت نجات دهد بر اساس آمارها هر ۱۰ دقیقه یک نفر به فهرست انتظار برای پیوند عضو اضافه میشود، هر ۲ ساعت یک نفر به خاطر نرسیدن عضو پیوندی جان خود را از دست می دهد.