سایک نیوز به نقل از ایسنا: اضطراب حالتی روانشناختی است که تقریبا همه انسانها در طول زندگیشان به درجات مختلف تجربه میکنند اما زمانی که اضطراب افزایش مییابد و به سطحی میرسد که موجب پریشانی و تعارض میشود، به عنوان یک اختلال شناخته خواهد شد. اختلال اضطراب فراگیر یکی از اختلالات رایجی است که با نگرانی مفرط، ماندگار و غیرواقعی درباره مسائل روزمره مشخص میشود.
اضطراب درباره دانشجویان نیز موضوعی جالب توجه است چراکه برای بسیاری از دانشجویان، علیرغم آنکه ورود به دانشگاه یک تجربه جدید و لذتبخش است، اغلب با چالشهای بسیاری همراه بوده و محیط جدید و مشکلات فشار روانی که یک دانشجو در طول تحصیل متحمل میشود، میتواند موجب ظهور و ادامه اختلالات اضطرابی باشد.
احساس نگرانی و اضطراب هنگام امتحان میان دانشجویان موضوعی معمول است. اکثر دانشجویان سطوحی از اضطراب امتحان را تجربه میکنند و مقدار معینی از اضطراب میتواند فرد را برای تلاش بیشتر قبل و حین امتحان برانگیزد اما درصورتی که اضطراب شدید باشد، این موضوع میتواند تمرکز و عملکرد فرد در امتحان را تحت تاثیر قرار دهد و نشانگانی همچون سردرد، نگرانی، دلدرد، افسردگی، گریه کردن، ترس و اضطراب در فرد بروز پیدا کند.
اضطراب امتحان یکی از انواع اضطرابهای موقعیتی است که رابطه تنگاتنگی با عملکرد و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان و دانشجویان دارد. اضطراب امتحان یک وضعیت روانشناختی است که به دلیل ترس و نگرانی موجب ناراحتی فرد قبل، حین و بعد از امتحان میشود.
در مقابله با اضطراب فراگیر و به طور خاص اضطراب امتحان، روانشناسان، مشاوران و مراکز مشاوره در دانشگاهها روشهای گوناگونی چون آرامسازی، درمانشناختی، درمان شناختی رفتاری و آموزش مهارتهای خودکنترلی را به کار میگیرند اما با توجه به اینکه یکی از عوامل اصلی اضطراب، ترس فرد از آینده است و رویکرد «گشتالتدرمانی» بر بودن در زمان حال تاکید دارد، به نظر میرسد این رویکرد بتواند یکی از رویکردهای مفید در مقابله با اختلالات اضطرابی دانشجویان باشد.
بر اساس رویکرد گشتالتدرمانی آنچه مستقیما در زمان حال تجربه میشود، بسیار مهمتر از تفسیر گفتههای مراجعهکننده است. گشتالت درمانی بر فرایند (چگونگی) بیش از محتوا (آنچه گفته میشود) تاکید دارد و آنچه در حال روی دادن است، مهمتر از چیزی است که در گذشته روی داده است یا باید روی دهد و اکنون فرد درباره آن سخن میگوید. هدف گشتالتدرمانی افزایش آگاهی مراجعهکننده نسبت به چگونگی عمل کنونی در محیط است.
بر اساس نظریه آسیبشناسی گشتالتدرمانی، عدم حضور در زمان حال، ترس از آینده، نشخوار فکری و تصویری از وقایعی که در آینده روی خواهد داد، از عوامل اساسی افزایش اضطراب است. بنابراین این رویکرد چه در رواندرمانی کاربردی و چه در مشاوره گروهی و فردی میتواند به طور موثر در درمان اضطراب و افسردگی به کار گرفته شود.
در پژوهشی که با هدف شناسایی اثر گشتالتدرمانی بر اضطراب فراگیر و اضطراب امتحان در دانشجویان صورت گرفت، کلیه دانشجویان مراجعهکننده به مرکز مشاوره دانشگاه محقق اردبیلی به عنوان جامعه آماری در نظر گرفته شدند و پنج نفر از این دانشجویان که دارای معیارهای اضطراب فراگیر و اضطراب امتحان بودند، مورد مطالعه قرار گرفته و طی مراحل سهگانه پیشآزمون (خط پایه)، پسآزمون و پیگیری ارزیابی شدند. سه هفته اول به عنوان خط پایه در نظر گرفته شد، پس از ۱۲ هفته گشتالتدرمانی (هر هفته یک جلسه ۱.۵ ساعته)، پسآزمون اجرا شد و سه هفته بعد سنجش پیگیری به اجرا درآمد.
نتایج پژوهش حاکی از تاثیر مثبت گشتالتدرمانی بر کاهش میزان اضطراب فراگیر و اضطراب امتحان شرکتکنندگان بود و بررسی پایایی زمانی نتایج در پیگیری ۲ ماهه نیز نشان داد اثربخشی این روش درمانی نسبتا ثابت است.
این نتایج تاکیدی است بر نظر مدافعان گشتالتدرمانی مبنی بر اینکه این رویکرد، چه در رواندرمانی کاربردی و چه در مشاوره گروهی و فردی، میتواند به طور موثر در درمان اضطراب و افسردگی استفاده شود چراکه براساس نظریه آسیبشناختی گشتالتدرمانی اضطراب، ناشی از ترس و نگرانی انسان از آینده است و به این دلیل که انسان به دلیل مشغله ذهنی نسبت به آینده قادر نیست در زمان حال زندگی کند، لذت بودن در اینجا و اکنون را از دست میدهد و با ترس از آینده زندگی میکند. این حالت یک اضطراب فراگیر از آینده است.
در واقع زمانی که فرد از نتیجه امتحان خود میترسد و آن را عامل بدبختی خود در آینده میداند، دچار اضطراب میشود اما با گشتالتدرمانی میتواند فعالانه در ساخت بینشی مبتنی بر حال اقدام نماید که او را از احساسات منفی ناشی از پیشبینی احتمالی شکست رهانیده و بر فعالیت کنونی متمرکز سازد.
به عبارت دیگر در گشتالتدرمانی از آنجایی که فرد به تجربه بودن در اینجا و اکنون هدایت میشود، از ترسهای گذشته رها شده و این موجب کاهش اضطراب در او میشود.
گشتالتدرمانی علاوه بر آنکه یک تجربه بودن در زمان حال است، به مراجعهکننده میآموزد که فردیت او کلیتی جامع فراتر از مجموع تجارب، احساسات و افکار خرد است و برای غلبه بر احساسات منفی خود لازم است بر کلیت وجودش آگاهی یافته و با یکپارچه ساختن اجزای خود، بازسازی ادراکی جامع از احساسات و افکار کنونیاش داشته باشد. این بازسازی آگاهانه او را در فرایند خودآگاهی درگیر نموده و از پیشبینی هیجانی ترسآور دور میسازد؛ لذا به او کمک میکند تا توجه خود را بر واقعیت کنونی بازسازی شده متمرکز سازد و بپذیرد که احساساتش از آن خودش بوده و تحت کنترل خود او است.