گزارش سایکنیوز و نقل از پارسینه – بخت خوب نداشتن، سرو پنجه نرم کردن با انواع بیماریهای مختلف، بیکار بودن و هزار و یک قصه دیگر بهانههای خوبی هستند تا با خود بپنداریم گره کور زندگی ما به خاطر روح خبیثی است که جایش را درست یک جایی وسط زندگی ما خوش کرده است. روح خبیثی که رفتنی نیست مگر آنکه ارواح دیگری به کمک آمده و آن را از بین ببرند. موضوعی که سبب شده سالیانه بیش از هفت میلیون ایرانی به رمالان مراجعه کرده و با صرف میلیونها تومان پول از این افراد بخواهند که مشکلاتشان را حل کنند. جالبتر اینجاست که بر اساس آماری که چندی پیش از سوی یکی از نهادهای دولتی رسانهای شد سهچهارم افراد مراجعه کرده به رمالان تحصیل کرده هستند.
روزنامه نوآوران نوشت: زمانی که ما بچه بودیم مهره مار انداختن بسیار مد بود. مثلا مادربزرگها برای آنکه نوه و نبیره هایشان در ناز و نعمت باشند برای آنها یک مهره مار خریده و به گردنشان آویزان میکردند. از همان عالم بچگی با خودم فکر میکردم نکند من که از این مهرهها ندارم از موهبتهای زندگی بی بهره بمانم. این مهره مار نداشتن همواره گوشه ذهن من جا خوش کرده بود و روزگار کودکی و نوجوانی را بر همین منوال پشت سر گذاشتم تا به دوران عزیز جوانی برسم.
جوان بودن در کشور ما همچون از کار افتاده بودن در بسیاری از کشورهای جهان است. مثلا جوان که باشی صلاحیت لازم برای به دست آوردن بسیاری از شغلها را نداری. نمیخواهم بگویم پارتی داشتن یا نداشتن تا چه میزان در این مهم تاثیر گذار است که خود شما میدانید تا چه اندازه تاثیر گذار است، اما میخواهم برایتان بگویم تا دلتان بخواهد شنیده ام که گفته اند سنتان کم است و از پذیرشتان برای این شغل معذوریم، سن کمتان دال بر تجربه نداشتن شما عزیز گرامی برای شغل مورد نظر است، کار ما و محیط کاری ما به نحوی است که اگر فرد جوان تری در مسند بالاتر قرار بگیرد محیط کار را به مشکل میکشاند و انواع و اقسام شنیدههای دیگری که در راستای جویای کار بودن و جوان بودن همواره شنیده ام و همواره با خود اندیشیده ام دلیل این همه محبوب نبودن چه است و چه نمیتواند باشد تا یک روز یکی از دوستان نابغه ام گره از مشکل کارم گشود و با نجوایی آهسته پرسید، آیا مهره مار دوران کودکی خود را گم کرده ای؟ نگاه دوستانه در دوستانهای با عمقی از تعجب و تفکر به او کردم و پاسخ دادم: من هیچ گاه مهره مار نداشتم!
بیش از هفت میلیون ایرانی پیش رمال میروند
مهره مار داشتن یا نداشتن هنوز هم جزو باورهای بسیاری از مردم ما است. اگرچه قرنها از آفرینش انسان میگذرد و مدرنیته در زندگی مردم جای باز کرده است، اما هنوز در دیدگان قدیمی ترهای ما باور بسیاری از فرهنگهای عامیانه مشهود است. فرهنگهای عامیانهای که دست به دست به نسلهای امروز نیز رسیده و بسیاری از جوانان ما آنها را باور دارند.
بخت خوب نداشتن، سرو پنجه نرم کردن با انواع بیماریهای مختلف، بیکار بودن و هزار و یک قصه دیگر بهانههای خوبی هستند تا با خود بپنداریم گره کور زندگی ما به خاطر روح خبیثی است که جایش را درست یک جایی وسط زندگی ما خوش کرده است. روح خبیثی که رفتنی نیست مگر آنکه ارواح دیگری به کمک آمده و آن را از بین ببرند.
موضوعی که سبب شده سالیانه بیش از هفت میلیون ایرانی به رمالان مراجعه کرده و با صرف میلیونها تومان پول از این افراد بخواهند که مشکلاتشان را حل کنند. جالبتر اینجاست که بر اساس آماری که چندی پیش از سوی یکی از نهادهای دولتی رسانهای شد سهچهارم افراد مراجعه کرده به رمالان تحصیل کرده هستند.
در واقع آمار سال ۹۳ وزارت بهداشت میگوید:
– ۱۰ درصد جمعیت کشور طی یک سال نزد افراد غیرمتخصص و بی صلاحیت مانند دعانویس، رمال و… رفته اند.
– آمارها نشان میدهد ۶۸ درصد از دختران در فاصله سنی ۱۸ تا ۲۶ سال دست کم یک بار به فالگیر مراجعه کرده اند، ۵۰ درصد نیز چند بار مراجعه کرده اند و ۸۳ درصد از دانشجویان حرفهای فالگیران را تصدیق کرده و با اعتقاد به سراغ آنها رفته اند.
رمالی در جامعه کتمان پذیر نیست
رمالها و یا همان دعانویسها آدمهای زرنگ و باهوشی هستند که از بسیاری از علمهایی که ما با آنها آشنا نیستیم آشنایی کامل دارند. لابد با خود فکر میکنید میخواهم بگویم با موجودات آتشینی ارتباطات سروسری داشته و میتوانند ازعجایب زندگی هر فردی با خبرشوند؟ اشتباه میکنید چراکه بسیاری از این افراد با بهره گیری از دانش کوچک روانشناسی و بهره گیری از حقههای سادهای که میتواند اطلاعات زندگی فرد را هویدا کند، برای خود کار و کاسبی راه انداخته اند.
کار و کاسبی که روانشناسان دلیل اصلی آن را زودباوری مردم دانسته و معتقدند اگر مردم جامعه ما شرایط مورد نیاز برای رسیدن به امنیت روانی را داشته باشند به هیچ کدام از این افراد مراجعه نمیکنند.
بابک صمدی، روانشناس در گفتگو با نوآوران توضیح میدهد: «بحران تصمیمگیری، فقدان افق روشن برای رسیدن به اهداف در آینده، استرس از رویارویی با آیندهای نامعلوم، بیاعتقادی و نداشتن ایمان واقعی به قادر مطلق از جمله دلایل مراجعه افراد به دعانویس یا رمال است.»
او با اشاره به اینکه فالگیری و طالعبینی را باید یک واقعیت اجتماعی دانست، ادامه میدهد: «درپژوهشهای اجتماعی کمتر به موضوعاتی این چنین توجه میشود، اما واقعیتی است که باید پذیرفته شده و با بهبود شرایط زندگی اجتماعی با آن مقابله کرد.»
صمدی نوع پرورش متفاوت دختران و پسران جامعه را و موقعیت اجتماعی ضعیفتر خانمها در مقایسه با آقایان را از جمله دلایل تاثیرگذار در مراجعه بیش ازحد بانوان به رمالان دانسته و تاکید میکند: «دخترها به واسطه احساسیتر بودن بیش از پسران نیاز به افرادی دارند که آنها را درک کرده و به کمکشان بیایند و در همین راستا لازم است نوع نگاه تبعیض آمیز موجود در جامعه میان دختران و پسران با تکیه بر اصول روانشناسی و جامعه شناختی برداشته شود.»
این روان شناس اضافه میکند: «افراد و جوانان ما باید بدانند و باور داشته باشند در هر شرایطی میتوان خوب بود و به دنبال راهکارهای موجود برای بهبود شرایط زندگی گشت و نباید به دنبال سادهترین راه موجود که همان راه فرار و مراجعه به افراد دعانویس باشد، رفت.»
مهره مار بایدت
دوستم از من ناراحت شده است. به او میگویم چه ربطی دارد که مهره مار نداشتن موجب بیکاری من شده است؟ میگوید اگر مهره مار داشتی این حرف را نمیزدی. میگویم مثلا اگر مهره مار داشتم چه حرفی میزدم؟ میگوید اگر مهره مار داشتی از بیکاری اصلا حرف نمیزدی. میگویم مثلا تو که مهره مار داشتی از چه حرف میزنی؟ نگاه دوستانه به دوستانهای به من میکند و …
بیشتر بخوانید: