یک روان شناس معتقد است وقتی ما در تخیلاتمان خطری را خلق می کنیم، مغز تشخیص نمی دهد که این یک خطر حقیقی است یا فقط یک خیال در ذهن ما، لذا هورمون کورتیزول وارد خون ما می شود که این هورمون دقیقا بدن ما را برای جنگیدن یا فرار کردن آماده می کند.
مهدی امانی اظهار کرد: هنگامی که کورتیزول در خون ما خیلی زیاد شود و به مدت طولانی باقی بماند فرد دچار اضطراب مزمن یا فراگیر، عدم تمرکز و بالا رفتن ضریب اشتباهات و از همه مهمتر کاهش عملکرد سیستم ایمنی بدن، اثرات اضطراب طولانی مدت می شود.
وی با بیان اینکه اساسا افکار منفی به دو دسته کلی استرس و اضطراب تقسیم می شود، عنوان کرد: استرس آن چیزی است که ریشه بیرونی و یک منشاء و عامل واقعی ایجاد، به نام (استرسور) دارد.
وی افزود: اضطراب؛ افکاری است که ساخته و پرداخته ذهن ما بوده و عامل واقعی ندارد و تنها حدسیات ما است (البته شاید اتفاق هم بیفتد). برای مثال شخصی بدون داشتن هیچگونه علائمی با خود فکر می کند شاید کرونا گرفته باشم شاید هم نه، و همین فکرش که حال او را بد می کند اضطراب است، اما اگر با شنیدن اخباری در مورد کرونا دچار استرس شود و این استرس بدون بزرگ نمایی یا شاخ و برگ دادن باعث این شود که فرد مراقب باشد و موارد ایمنی و بهداشت را رعایت کند استرس و مفید است.
این روانشناس با اشاره به اینکه استرس منفی نیست و محافظ ما است، اظهار کرد: اگر ما استرس نداشته باشیم ممکن است هر لحظه در معرض خطر قرار بگیریم و در واقع این استرس یک هشدار و پیام برای حفظ بقا و همچنین گریز از آسیب ها می باشد.
امانی با اشاره به تفاوت های استرس و اضطراب بیان کرد: پدیده اضطراب ریشه واقعی ندارد و باید حذف شود، اما افکار مربوط به استرس به دو دسته تقسیم می شود ۱- افکاری که در حوزه نفوذ ما قرار می گیرند و ۲- افکاری که مربوط به حوزه نگرانی ما هستند.
او خاطرنشان کرد: افکار حوزه نفوذ آنهایی هستند که در آن مورد قدرت تصمیم گیری و ایجاد تغییر در آن وضعیت را داریم و برای حل آن می توانیم اقدام عملی انجام دهیم. مثلا تعمیر یک ماشین خراب قبل از رفتن به سفر. اما یک سری استرس ها از حوزه نفوذ ما خارج هستند یعنی وجود دارد و ممکن هم هست که اتفاق بیفتد اما در آن مورد هیچ کاری از دست ما برنمی آید و تنها می توانیم و بپذیریم و صبر کنیم.
یک روانشناس تاکید کرد: بالا و پایین کردن افکار مربوط به حوزه نگرانی واقعا ذهن انسان را آشفته می کند، اینکه مرتبا درباره آن فکر کنیم که آیا راه حلی دارد یا نه، باعث تشویش ذهن ما می شود. برای رهایی از این نشخوار فکری بهترین راه نوشتن مسئله روی کاغذ و نگارش هر گونه راه حل برای آن است، اگر در حوزهٔ نفوذ ما بود خب مسلماً اقدام لازم را انجام می دهیم و اگر هم خارج از حوزهٔ نفوذ ما بود حتماً باید روی کاغذ بنویسیم که در مورد فلان مسئله فعلاً در شرایط موجود حال حاضر کاری از ما ساخته نیست.
مهدی امانی تصریح کرد: برخی افراد هستند که اولویت را به حوزه نگرانی می دهند و به جای حل مسائلی که در حوزهٔ نفوذ آنها قرار دارد به سراغ حوزهٔ افکار نگرانی می روند و دائماً در حال صرف انرژی در آن حوزه هستند. اغلب افکار نگرانی مربوط به اتفاقات اجتماعی می شود. برای مثال شخصی که زندگی شخصی اش به شدت نابسامان است و با اینکه بسیاری از مسائل او قابل حل است اما هیچ اقدامی نمی کند و به جای آن در حوزه نگرانی اجتماعی کار می کند. این را همهٔ ما می دانیم که اگر قرار است تغییری در اجتماع به وجود بیاوریم ابتدا باید خود تغییر کنیم.
وی یادآور شد: اما در خصوص حذف اضطراب ها باید بتوانیم آنها را با پرسیدن چند سوال به چالش بکشیم چرا که اضطراب یک باور غلط است و این باور غلط را باید از خودمان دور کنیم. چطور؟ ابتدا باید ماهیت و شدت فکر و باورمان را تشخیص دهیم. سپس تمام شواهد تأیید کننده مبنی بر درست بودن فکرمان را بنویسیم و بعد از آن شواهد رد کننده این فکر چیست؟ یعنی تمام دلایل مردود کردن آن باور را بنویسیم.
این روانشناس عنوان کرد: سوال بعد این است که داشتن این فکر یا باور بر روی اصل ماجرا اثری دارد و به ما کمکی می کند؟ یعنی هر چقدر این فکر منفی را بپرورانی به بهبود اوضاع کمکی می کند؟ و مرحله آخر اینکه تفکر خودمان را از نظر دیگران نیز ارزیابی کنیم با پرسیدن این سوال که؛ اکثریت غالب مردم (بدون در نظر گرفتن استثنائات) نظرشان دربارهٔ تفکر و باور ما چیست؟ آیا آنها نیز مثل ما فکر میکنند یا با تفکر ما مخالف هستند؟
امانی ادامه داد: در حوزه اضطراب چون تفکر و باور ما بی اساس و ساختهٔ ذهن ما است و دلیل حقیقی برای آن وجود ندارد به همین خاطر اثری در بهبودی حال ما ندارد و دردی را دوا نمی کند.
وی توضیح داد: با پرسیدن سوال های بالا می توانیم افکار و باورهای خود در مورد مسائلمان را تفکیک و مدیریت کنیم. به طور خلاصه باید اضطراب خود
را و از استرس ها جدا کرده و با مطرح کردن پرسش های یاد شده و نوشتن پاسخ ها حذفشان کنیم. اما استرس ها را حذف نمی کنیم چون عامل هشدار دهنده برای ابعاد مختلف زندگی ما هستند و باز با نگارش افکار مربوط به استرس، ببینیم که در حوزه نفوذ است یا نگرانی.
وی ادامه داد: اگر در حوزه نفود بود برنامه برایش ریخته و سپس طبق برنامه اقدام می کنیم برخی افراد برای نگرانی و استرس های خود برنامه ریزی می کنند اما نهایتاً اقدامی نمی کنند. با این روش تفکیک افکار و نظم بخشیدن و مدیریت کردن آنها ما می توانیم آرامش خیلی بیشتری داشته باشیم.
این روانشناس درباره تاثیرات فیزیولژیک نگرانی و یا اضطراب بر جسم انسان گفت: مغز ما یک نقصی دارد و آن هم این است که فرق حقیقت را از مجاز تشخیص نمی دهد، یعنی اینکه وقتی شما چیزی را تصور می کنید برایتان عینی می شود مثل تصور خوردن لیمو ترش یا لواشک که باعث ترشح بزاق دهان می شود در حالی که هیچ لیمویی وجود ندارد.
وی ادامه داد:مغز ما با تصور فریب خورده و دستور ترشح بزاق را به غدد لنفاوی صادر می کند. همین اتفاق در زمان تصور یک خطر نیز رخ می دهد و وقتی که ما در تخیلاتمان خطری را خلق می کنیم، مغز ما تشخیص نمی دهد که این یک خطر حقیقی است یا فقط یک خیال در ذهن ما به همین خاطر هیپوفیز دستور ترشح کورتیزول را به غدد فوق کلیوی (آدرنال) داده و هورمون کورتیزول یا وارد خون ما می شود که این هورمون دقیقا بدن ما را برای جنگیدن یا فرار کردن آماده می کند.
امانی تشریح کرد: مغز به دلیل عدم تفکیک یک خطر واقعی از یک تصور خطر دستور ترشح هورمون کورتیزول را داده و بدن ما شروع به واکنش می کند. هنگامی که کورتیزول در خون ما خیلی زیاد شود و به مدت طولانی باقی بماند فرد دچار اضطراب مزمن یا فراگیر می شود. حال ما عموما بد است، افزایش ضربان و فشار خون، لرزش دست، عدم تمرکز و بالا رفتن ضریب اشتباهات و از همه مهمتر کاهش عملکرد سیستم ایمنی بدن، اثرات اضطراب طولانی مدت هستند.
وی خاطرنشان کرد: پس به تمام عزیزانی که این روزها به واسطه بروز ویروس کرونا به دنبال تقویت سیستم ایمنی بدنشان هستند توصیه می کنم، اولین اقدامی که می توانند جهت بالا نگه داشتن سیستم ایمنی بدنشان انجام دهند، کاهش سطح اضطراب و هورمون کورتیزول در بدنشان است.
منبع: ایسنا