چرا هیچ‌ جا برای فرزند، آغوش مادر نمی‌شود؟

چرا هیچ‌ جا برای فرزند، آغوش مادر نمی‌شود؟

 

عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد گفت: فرزندان به واسطه آغوش مادر می‌توانند فضای دیگری را تجربه کنند. اگر مادر اضطراب را در خود داشته باشد کودک به واسطه بودن در آغوش مادر این حس را دریافت می‌کند.

به گزارش سایک نیوز و به نقل از ایسنا، محسن فاطمی در سومین همایش ملی جایگاه و نقش مادر در سالن مولوی دانشکده علوم تربیتی و روان‌شناسی دانشگاه فردوسی مشهد، اظهار کرد: چه چیزی باعث می‌شود آغوش مادر برای فرزندان از آرامش بسیار بالایی برخوردار باشد؟ چه عاملی آغوش مادر را برای فرزندان مأوای مهمی برای ایجاد امنیت واطمینان قرارمی‌دهد؟ از جنبه تحلیل‌گری در نگاه ژاک‌لاکان در دیالکتیک تمنا که نگاه می‌کنیم از لحاظ سیستم‌های دلبستگی و مطالعاتی که از دیرباز در جان‌مومی و دیگران انجام داده‌اند، حساسیت، در دسترس و پاسخگو بودن بستر بسیار مهمی برای مادران است که به واسطه این بستر آرامش برای فرزندان ایجاد می‌شود.

وی ادامه داد: بچه‌هایی که در آغوش مادر محبت لازم را تجربه نمی‌کنند و محبت را از دیگران می‌گیرند معمولا بین 8 تا 9 ماهگی دچار مشکلاتی می‌شوند و در دو سالگی در خواب آن‌ها نیز بروز پیدا خواهد کرد. وقتی انسان‌ها در محیط آرام ، آرامش را تجربه کنند از رشد بیش‌تری پیدا خواهند کرد. براساس مطالعاتی که در سال 2009 کپلان انجام داده است به میزانی که زوجیت مغز به مغز در فضاهای آرامش اتفاق بیافتد و نرون‌های آیینه‌وار شکلیک شوند ، هم‌افزایی بالاتری در بین مادر و فرزند شکل خواهد گرفت. این هم‌افزایی منجر به صحبت از سبک‌های دیگر دلبستگی می‌شود.

عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد با بیان اینکه«دلبستگی آثار متفاوتی در فضا ایجاد می‌کند» خاطرنشان کرد: آرامش و فقدان آرامش بر کودکان تاثیر می‌گذارد که این خود نگاه‌های مختلفی را در پی دارد از جمله آن باهم بودن و صمیمیت، نگاه‌ به تضادها، موضوعات جنسی و ارتباط در حوزه خواسته‌ها و نیازهاست. براساس تحقیقات انجام شده 50درصد از افرادی که از این آغوش بهره‌مند بودن از سیستم امنیتی بالایی برخوردارند. حدود 20 درصد از آن‌ها اضطرابی ، 25 درصد اجتماعی و 3 تا 5 درصد آن‌ها مقوله بهم ریخته‌ای دارند که از ترکیب این دو به‌وجود می‌آید.

وی بیان کرد: در نگاه اول سه عنصر حساس بودن، در دست بودن و پاسخگو بودن را مطرح می‌کنیم به میزانی که این عناصر به صورت منسجم در ارتباط با مادر و فرزند وجود داشته باشد، سبک ایجاد شده از ایمنی لازم برخوردار خواهد بود.در حالی که از فقدان این انسجام، اضطراب‌ها افزایش پیدا خواهد کرد.

عضو هیئت علمی انجمن روانشناسی آمریکا عنوان کرد: هم‌زبانی احساس و هیجان نیاز به آمادگی بیشتر بچه ها دارد. از استراق هیجانی به مرحله متالایزین و مترس می‌رسند که تعامل مادر و فرزند در این مرحله از اهمیت بالایی برخوردار است. بچه‌ها در مرحله اول رشد استراق‌های هیجانی و شناختی را تجربه می‌کنند. به این معنی که تک‌منظری و استراق هیجانی از اهمیت بالایی برخوردار است.در نگاه لاپان در مرحله اول کودک از منظر سمبولیک معنا پیدا می‌کند.منظور از بعد سمبولیک این است که فرزند در زبان زاییده و معنا پیدا خواهد کرد.موجودیت فرزند با ماهیت زبان آمیخته است.منظور از زبان صرفا به جنبه‌های صوری زبان برنمی‌گردد.

وی افزود: بچه‌ها قبل از تولد به واسطه زبان محاط می‌شوند یعنی قبل از به دنیا آمدن، مادر به آن‌ها فکر می‌کند. اسمی برای آن‌ها انتخاب و انتظار خاصی از جهت معادلات زبانی دارد. در معنای کلان چون مادر در ساختار اجتماعی و فرهنگی قرار دارد. تولید واژگان به واسطه‌های مستقیم و غیر مستقیم تحت سیطره فرهنگ اوست. قبل از آن که مطلبی را بیان کند، آن زبان را در فرهنگ توجه اتوماتیک دارد. به طور لاینفک تابع فضای کلامی است و گریزی برای او نخواهد بود. نیاز منحنی از نیازهای عاطفی فرزند است که در کنار آن سازه‌های علمی اشباع و نیاز امنیت اتفاق می‌افتد، قبل از آن که مادر به اشباع نیازها و خواسته‌ها بپردازد.

فاطمی تاکید کرد: نگاه مبتنی بر شی محور تبدیل به نگاه غیرمحور شود که این غیریت مجبور به پذیرش هویت مستقل است. اگر نگاه غیریت با دیالکتیک تمنا همراه باشد کودک احساس آرامش و بالاتر بودن نسبت به خود از جهت ایمنی خواهد کرد. در حوزه روان‌درمانی مادرانی که به تقلید رفتارهای بچه‌ها می‌پردازند، در رشد درون فردی کودکان دیگر متفاوت است. وقتی از مرحله سبمبولیک به تقلید نگاه کنیم، زمانی که کودک در آغوش مادر است زبان متولد نخواهد شد. منظور از تولد زبان مرحله آن است و نه زبان خاصی.

وی گفت: زمانی زبان متولد می‌شودکه بخواهد کاستی‌ و عیوب‌ها بیان ‌شود. وقتی که کودک در آغوش مادر پر از ابتهاج و آرامش است به مرحله تولد زبان نخواهد رسید.زمانی که کودک از آغوش مادر انفکاک پیدا می‌کند آنجاست که زبان متولد می‌شود.زبان آغاز تولد همه کاستی هاست.کاستی‌ها حرکت را به وجود می‌آورد. آغوش مادر از نظر امنیت از اهمیت بالایی برخوردار است. ما به میزانی که بتوانیم تجربه روایت‌محور کودک را به تجربه قانون‌محور و تجربه برخواسته از لحظه حال تبدیل کنیم در کودک امنیت درونی بالاتری ایجاد خواهد شد. به عبارت دیگر همه چیز از رابطه آغاز می‌شود.فرزندان به واسطه آغوش مادر می‌توانند فضای دیگری را تجربه کنند.اگر مادر اضطراب را در خود داشته باشد کودک به واسطه بودن در آغوش مادر این حس را دریافت می‌کنند.