خشونت علیه زنان اصطلاحی تخصصی است که برای توصیف کلی رفتارهای خشونت آمیز علیه زنان به کار میرود. این شکل از خشونت برعلیه گروه خاصی از مردم اعمال میشود و جنسیت قربانی پایه اصلی خشونت است. مجمع عمومی سازمان ملل متحد (UNGA) خشونت علیه زنان را «هرگونه عمل خشونت آمیز برپایه جنسیت که بتواند منجر به آسیب فیزیکی (بدنی)، جنسی یا روانی زنان بشود» تعریف کرده است که شامل «تهدید به این کارها، اعمال جبار، یا سلب مستبدانه آزادی چه در اجتماع و چه در زندگی شخصی» میشود. اعلامیه رفع خشونت علیه زنان در سال ۱۹۹۳ بیان میکند که این خشونت ممکن است توسط افرادی از همان جنس، اعضای خانواده، و حکومت اعمال شود.
خشونت علیه زنان ممکن است به اشکال زیر دیده شود:
۱- خشونت جسمی
تعریف: خشونت جسمانی علیه زنان به شیوه های گوناگون انجام میشود و کتک خوردن، شکنجه و قتل را دربرمیگیرد. این خشونت به هرگونه رفتار غیراجتماعی نیز اطلاق میشود که از لمس کردن بدن زن شروع شده و گاهی تا مرحله تجاوز جنسی جسم زن را مورد آزار قرار میدهد.
بهای خشونت جسمی: عبارت است از اعضای شکسته، پارگی ها، زخم ها، بریدگی ها، کبودی ها، جراحات داخلی، ضربه مغزی، اسیب اعضای تناسلی، عدم توانایی در وضع حمل، سقط جنین، بیماری های جنسی، حاملگی های ناخواسته و اقدام به سقط جنین غیرقانونی، مرگ زن در اثر آسیب های جسمی.
۲- خشونت جنسی
تعریف: خشونت جنسی به هرگونه رفتار غیراجتماعی اطلاق میشود که از لمس کردن تا تجاوز را در برمیگیرد. این نوع خشونت ممکن است در حیطه زندگی خصوصی، زناشویی و خانوادگی، اتفاق بیفتد و به صورت لزوم به تمکین از شوهر یا رابطه محارم با یکدیگر در حلقه خویشاوندی علیه زن اعمال گردد. در حیطه اجتماعی نیز از سوی فرد ناشناس تحقق مییابد.
در ایران درجه پذیرش خشونت جنسی در زندگی زناشویی بسیار بالاست و معمولاً زنان در محافل خانوادگی از آن پرده برنمیدارند زیرا تحمل این نوع خشونت عادت شده است و آن را طبیعی می انگارند، لذا از طرح موضوع نیز احساس شرم میکنند.
تجاوز جنسی هرگاه از سوی فرد ناشناسی انجام پذیرد، بازتاب اجتماعی و مطبوعاتی آن در ایران بسیار وسیع است و رفتار مرتکب از همهسو تقبیح شده و مردم مجازات او را با شدت هرچه بیشتر خواستار میشوند.
بهای خشونت جنسی: زنانی که مورد خشونت جنسی قرار میگیرند دچار صدمات روانی، عصبی و عاطفی میشوند که بر کل رفتارهای آنها نسبت به جنس مرد تأثیر میگذارد. گاهی زنان صدمه دیده در زندگی جنسی دچار سردی و افسردگی شده و نفرت و واهمه از جنس مرد را هرگز در طول زندگی خانوادگی و اجتماعی خود از یاد نمیبرند.
۳- آزار جنسی
تعریف: هرگونه توجه نشان دادن نسبت به بدن زن بدون توافق صریح یا ضمنی، مشروط بر آنکه ماهیت جنسی داشته باشد، آزار جنسی به شمار می آید. آزار جنسی ممکن است در محیط کار، جامعه یا در محیط خانواده از سوی منسوبین مذکر اعمال شود. در این گونه موارد، زنان درگیر مسئله ای میشوند که گاهی برای همیشه سری و محرمانه باقی میماند زیرا اگر تسلیم شوند، برخلاف باورهایشان عمل کرده اند و اگر تسلیم نشوند به بی آبرویی، از دست دادن شغل و تحمل انواع دیگری از خشونت میانجامد. ازجمله نمونه های آن مزاحمتهای تلفنی، متلک پرانیهای پسران و مردان در خیابان، مزاحمت در معابر و … است.
آزار جنسی در بسیاری از زبان ها لفظی است نوپدید که با تحول دیدگاههای حقوق زن در جوامع وارد حوزه اثر زبان متداول مردم میشود اما این نوع خشونت هنوز به طور روشنی تعریف نشده است و تا زمانی که از آن تعریف مشخصی ارائه نشود، نمیتوان به طور جدی با آن مبارزه کرد. به محض ورود واژه «آزار جنسی» به فرهنگ لغات یک جامعه میتوان اقداماتی علیه آن آغاز کرد.
در ایران، مثل اغلب جوامع، معمولاً وقتی زنی از مزاحمت مردی در تاکسی یا معابر عمومی شکوه میکند، طوری با او برخورد میشود که گویی خود او مسبب این مزاحمت است. لذا زنان بیشتر ترجیح میدهند برای حفظ حرمت خود حرفی از این گونه موارد به میان نیاورده و در سکوت و انزجار خشونت را تاب آورند.
بهای آزار جنسی: از میان رفتن حس اعتماد به نفس، گوشه گیری از اجتماع و ایجاد روح بدبینی در زن بهای هنگفتی است که از بابت آن پرداختن میشود و دربرگیرنده های زیان های مالی و معنوی است.
۴- خشونت روانی
تعریف: رفتار خشونت آمیزی است که شرافت، آبرو و اعتماد به نفس زن را خدشه دار می کند. این رفتار به صورت انتقاد ناروا، تحقیر، بددهانی، تمسخر، توهین، فحاشی، متلک، تهدیدهای مداوم به طلاق دادن یا ازدواج مجدد کردن، جداکردن زن از دوستان یا خانواده و از این گونه موارد اعمال میشود.
در ایران میتوان موارد بسیاری را در رده خشونت های روانی به شمار آورد که شرافت و غرور و اعتماد به نفس زنان را مورد تعرض قرار میدهد. اما هنوز خسارات و ضایعات ناشی از آن ارزیابی نشده است.
بهای خشونت روانی: از کارافتادگی ادراکی؛ تلاشی اعتماد به نفس، انواع افسردگی ها، عدم کفایت زن در مدیریت خانواده؛ تقلیل جاه طلبی در محیط کار؛ گریز از مشارکت در امور اجتماعی، بازسازی رفتار خشونت آمیز در کودکان؛ عدم موفقیت کودکان در تحصیل؛ عدم کارایی زن در محیط کار (که گاهی به اخراج او منجر میشود)؛ پناه بردن به داروهای روانگردان، الکل و مواد مخدر؛ پناه بردن به قمار، فالگیری و رمالی؛ از دست رفتن استعدادهای بالقوه زن، دست زدن به خودکشی؛ از دست دادن اعتبار خانوادگی و اجتماعی.
۵- خشونت مالی
تعریف: در بسیاری از نقاط جهان، زنان نیروی کار بی جیره و مواجب هستند و باید تا آخر عمر از خانواده خود مراقبت کنند بی آنکه امنیت اقتصادی داشته باشند. آنان دسترسی به منابع اقتصادی ندارند و تا پایان عمر کاملاً وابسته به مرد خانواده یا افراد ذکور باقی می مانند. چنانچه مردان خانواده نخواهند از خود سخاوتی نشان دهند، ادامه زندگی زنان جداً به مخاطره میافتد؛ گاه دچار سوء تغذیه می شوند و گاه حتی به ابتدایی ترین ضروریات زندگی دسترسی ندارند. در خانواده های فقیر، به خصوص، محدودیت دسترسی زنان به پول نقد مسئله مرگ و زندگی محسوب میشود، خاصه هنگامیکه مرد اولویت دیگری در خارج از قلمرو منزل و خانواده برای خود قایل است.
افراد ذکور خانواده گاه حتی زنان را از درآمد یا ارث خود محروم میکنند. برخی از زنان بعد از ازدواج نیز به علت عوامل فرهنگی در خانه حبس میشوند و شواهرانشان اجازه اشتغال به آنان نمیدهند. در جوامعی که زنان اغلب سواد خواندن و نوشتن یا تجربه سرمایه گذاری ندارند، این محرومیت ابزاری میشود برای تشدید وابستگی آنان به مردی که با او زندگی میکنند و اغلب قربانی خواسته های فزاینده همان مرد میشوند.
بهای خشونت مالی: در ایران نیز خشونت مالی به صور گوناگون زندگی زنان را تحت الشعاع قرار می دهد.
– محرومیت زنان از سواد و آفرینش کاری و حرفه آموزی
– عدم دسترسی به فرصت های برابر ازحیث حرفه آموزی
– موانع قانونی ناظر بر ارث بری که زن را از مالکیت موروثی بر زمین و عرصه محروم میدارد.
– زن پس از طلاق (پس از سال های مدید زندگی با شوهرش) هیچ حقی بر سرمایه افزون شده زندگی مرد در دوران زندگی مشترک شان ندارد و در نظام حقوقی ایران شریک اموال همسرش نیست.
– مجوز قانونی چندهمسری، زندگی زنان را از نظر مالی متلاطم میسازد زیرا منابع مالی شوهر بین آنها تقسیم میشود. حتی ارث شوهر مشمول همین قاعده است.
– امنیت شغلی در دوران بعد از مرخصی زایمان در خطر قرار میگیرد.
– زنان در عمل، از دستمزد کمتری در محیط کار بهره میبرند.
– شوهر مجوز قانونی و سنتی در اختیار دارد و میتواند با استفاده از آن مانع اشتغال همسرش بشود.
– زنان با وجود حقی که بر مهریه و اجرت المثل دارند، اما چون طلاق حق انحصاری و مطلق مرد است، اغلب همین حقوق مالی را بهازای طلاق بذل میکنند و دست خالی رها میشوند.
– زنان شاغل که تمام درآمد خود را به سالیان به خانه میبرند و خرج میکنند. چون در اموال خانوار شریک مرد محسوب نمی شوند، در صورت وقوع طلاق یا مرگ شوهر یا ازدواج مجدد شوهر به شدت گرفتار فقر و استیصال می شوند و در ایام پیری تنها میمانند.
۶- خشونت سیاسی
تعریف: خشونت سیاسی با عملکرد اهرم های قدرت رسمی یعنی دولت علیه زنان اعمال می شود. این خشونت به صورت غفلت از حقوق انسانی زنان در قانون گذاری انعکاس مییابد و به صورت عدم پشتیبانی از برابری حقوق زن و مرد در سیاست گذاری ظاهر میشود، به خصوص در برنامه های فرهنگی دولت تجلی مییابد.
در جهان سوم که جهان بینی اغلب بر هنجارهای اجتماعی با برابری حقوق زن و مرد در تعارض است، خشونت سیاسی تقویت میشود.
بهای خشونت سیاسی: اسیب پذیری روانی، عاطفی و جسمی زنان مهم ترین بهایی است که جامعه بابت تحمل این خشونت پرداخت میکند.
علاوه بر آن، عمیق شدن دم افزون فاصله ذهنی زن و مرد؛ گریز زن یا حذف او از عرصه فعالیت و رقابت اجتماعی و سیاسی، پذیرش فرودستی از سوی زنان و تقویت شالوده مردسالاری و تقویت کلیشه های تبعیض آلود در جامعه را نیز میتوان در رده بهای خشونت سیاسی منظور نمود.
برای آگاهی از آمارهای مربوط به خشونت علیه زنان در ایران اینجا را بخوانید.