به گزارش سایک نیوز به نقل از روزنامه آفتاب یزد، دکتر رضا رضایی: این بیماران باید زمان طولانی را به درمان اختصاص دهند، بیمه هم زمان محدودی از درمان را تحت پوشش قرار می دهد. وزارت بهداشت از ردیف های حمایتی حامی این بیماران می شود. در حقیقت بیماری نیست که در بیمارستان روانی، در طول و پس از درمان به دلیل نداشتن هزینه درمان مورد بازخواست قرار گیرد.
روزنامه آفتاب یزد می نویسد: در کافهای گوشه پایتخت، مرجان، دختری تنها پشت میزی نشسته. حدود ۲۸-۲۷ ساله به نظر میرسد. سیگاری به دست گرفته و خیره، سوختن سیگارش را نگاه میکند. در حال و هوای خودش غوطهور است و انگار در کافه حضور ندارد. او با رویاهایش در عالم هپروت قدم میزند. دستهایش اما نشانی از آرامش ندارد، جای بخیههای روی دستهایش آدرس تشویش را میدهد. هر چند دقیقه به خود میآید، خاکستر سیگارش را میتکاند و دوباره به آن خیره میشود تا بسوزد. نمیگذارد رد تیزیها از دستمال روی یک دست و دستبند دست دیگرش، بیرون آمده و خودنمایی کنند. آنها را پنهان میکند. سنگینی نگاهم او را به خود میآورد. اخم میکند اما این کار هم افاقه نمیکند. مصر نگاه از او برنمیدارم. بعد از چند دقیقه متوجه میشود که از رو نمیروم، اشاره میکند و من را سر میزش میکشاند. خوشحال میشوم. قبلا راجع به او شنیده بودم. وضع مالیاش خوب است و این کافه را پاتوق خودش کرده برای صرف عصرانه. حالا که سر میزش نشستهام درست نگاهش میکنم صورتش زیباست و اثری از تیغ جراحی روی آن نیست. میگوید: «هر چی دوست داری سفارش بده، سر میزم که نشستی مهمان من حساب میشوی.»
شنیده بودم لوتی است. یک چای سفارش میدهم. از مهربانیاش میکاهد و جدی میشود. میگوید: «متوجه شدم حواست به زخمهای دستم بود. حتما مثل هزارنفری که زخمهایم را دیدهاند میخواهی هزار تا سوال بپرسی؟» با شنیدن این کلام حس میکنم کنجکاویها اذیتش کرده و دیگر توان ندارد ماوقع را شرح دهد. میگویم: «کنجکاو شدم بدانم، اما نه به قیمت اذیت شدن میزبانم.» میخندد و میگوید: «با احترام زبانم را باز میکنی؟ بذار برایت بگویم.» دستش را دور تا دور کافه میچرخاند طوری که دستش را دنبال کنم. میگوید: «ببین همهشان دارند حرف میزنند. فکر میکنی چند نفر از اینها دارند دروغ میگویند؟ نمیخواهد جواب بدهی. خودت میدانی من هم میدانم که ۹۹ درصد شاید هم بیشتر دروغگو هستند. همه دنیا دروغ است. هر چقدر هم که پول داشته باشی خوشبخت نمیشوی. پدرم یهو با یک تغییر در قیمت ماشین میلیاردر شد و حالا در پول غلط میزنیم اما هیچ چیزی خوشحالم نمیکند، نه مهمانیهای جوانها و دوستهایم که همهاش به آمار دادن به پسرها و پز دادن دخترها میگذرد، نه خرید. قبلا برای یک خرید کوچکم یک هفته شاد بودم اما حالا اینطور نیست. سرکار هم رفتم، گرافیک خواندم. گفتم بالاخره گرافیست خوبی میشوم، اما اینقدر اذیتم کردند، حقم را ندادند، طور دیگری نگاهم کردند و پیشنهادهای دیگری دادند که قید کار کردن را هم زدم. حالا گاهی برای دل خودم نقاشی میکنم. در و اتاقم پر شده از نقاشیهای چرت و پرت. هرچند وقت یکبار هم دلم را میزند و همهشان را میگذارم سرکوچه. (یکی از ابروهایش را بالا میاندازد) بیچاره مامورهای شهرداری.»
حالا میفهمم بی هیچ رویایی در عالم هپروت سیر میکند. انگار خودش هم نمیداند مشکلش چیست. کمی سکوت میکند و دوباره ادامه میدهد: «نمیدانم چرا اینها را به شما میگویم. مگر میتوانی برای دلمردگی آدمی مثل من کاری کنی؟… عمرا. فقط این (به سیگاری که تازه آتش زده نگاه میکند و آن را در دستش میچرخاند) میتواند آرامم کند و تنها کسی است که به پای من میسوزد. البته اینطور که میگویند، من هم بعدها به پایش میمیرم. مهم نیست. بهتر.»
جای نصیحت و پند نیست. کلامهای آخر بیشتر کلیگویی است که به تعارفهای معمول ختم میشوند. بلند که میشوم پاکت سیگارش را تکان میدهد، چیزی ندارد، پاکت جدید را روی میز میگذارد و بعد از مدتهای مدیدی لبخند روی لبانش مینشیند. این لبخند را به رسم میزبانی تحویلم میدهد و از ته دل نیست.
از کافه که بیرون میآیم، نسیمی صورتم را در خود فرو میبرد و دلم میخواهد پیادهروی کنم. دلم میخواهد فکر کنم به جوانانی که نمیدانند چه میخواهند و در آخر رگ خود را به دست تیغ میسپارند. همین لحظه سخن سیدحسن موسویچلک، رئیس انجمن مددکاری ایران، در ذهنم رژه میرود و کمی امیدوارم میکند. او میگوید: «نرخ خودکشی در ایران پایینتر از کشورهای دیگر است.» آمارها هم نشان میدهند؛ در لیست ۱۱ کشوری که بالاترین نرخ خودکشی را دارند، نام ایران حک نشده است.
کشورمان نشاط ندارد؟
دکتر سیدحسنهاشمی، وزیر بهداشت میگوید: «پمپاژ این همه ناامیدی در جامعه با انگیزههای سیاسی بیانصافی است و هیچ ملتی با خود این کار را نمیکند چرا که ناامیدی سنگبنای بسیاری از خشونتها ومشکلات است.» این اولین بار نیست که او ابراز نگرانی میکند. بارها و بارها تابوها را شکسته و مستقیم و غیرمستقیم هشدارهایش را داده. برایش هم مهم نیست که در چه حوزهای باشد فقط خطرناک شدن معضلات او را به گفتن وا میدارد.
همین زنگهایی که یکی بعد از دیگری به صدا درآورده، بخشی از حرفهای آقای روحانی در مقابل نمایندگان مردم را به خود اختصاص داده. همان حرفهایی که بارها از زبان وزیر بهداشت شنیدهایم. او با اشاره به آمار نگرانکننده وزیر بهداشت درباره میزان افسردگی در کشور، خاطرنشان میکند: «اعتیاد به دلیل ناامیدی در کشور حاکم شده است و برخی رسانهها در نسل جوان پمپاژ ناامیدی میکنند.»
ایرادی که برخی به رسانهها میگیرند این است که رسانهها آنقدر به دنبال برجسته کردن معضلاتند که از خبرهای مسرتبخش غافل ماندهاند. اما نباید از یاد برد که مردم همه خبرهای رسانهها را در زندگی لمس و تجربه میکنند و با آمدن شبکههای اجتماعی و شایعات، برای روشن شدن واقعیت، رسانهها مجبور به انتشار چنین اخباری هستند.
وزارت بهداشت تنها متولی و حامی
درمان اختلالات روانی هزینه بسیار سنگینی را روی دست بیماران می گذارد. به همین دلیل است که اکثر بیمارانی که با اختلالات روانی ساده در زندگیشان روبرو می شوند به دنبال درمان نمی روند و در زندگیشان به نوعی دیگر (نزاعهای خانوادگی و خیابانی، پرخاشگری، گاه کودک آزاری، رانندگی در حالت عصبی و…) بروز میکند.
دکتر رضا رضایی، مسئول تقسیم بودجه بیمارستانهای دولتی درباره بودجه بخش روانی وزارت بهداشت، تاکید می کند: وزارت بهداشت ردیف اعتباری به نام کمک به بیمارستانهای روانی را به خود اختصاص داده است. به همین سبب دستورالعملی به بیمارستانها ابلاغ شده که بعد از درمان اگر بیماری توانایی (که اکثرا توانایی ندارند) نداشت، هزینههای سهم بیمار را از آنها دریافت نکنید. این ردیف بودجه حدود ۲۵ تا ۳۰ میلیارد تومان است. مبلغی که سازمان مدیریت به وزارت بهداشت اختصاص می دهد بین بیمارستانهای روانی کشور تقسیم می شود. اعتبار نسبتا مناسب و خوبی است منتهی همیشه درخواست افزایش آن را داریم زیرا کمک شایانی به بیماران روانپزشکی می کند. این بیماران باید زمان طولانی را به درمان اختصاص دهند، بیمه هم زمان محدودی از درمان را تحت پوشش قرار می دهد. وزارت بهداشت از ردیفهای حمایتی حامی این بیماران می شود. درحقیقت بیماری نیست که در بیمارستان روانی، در طول و پس از درمان به دلیل نداشتن هزینه درمان مورد بازخواست قرار گیرد.
وی با اشاره به این که بیماران روانی احتیاج به پیگیریهای طولانی مدت دارند و اقامت آنها در بیمارستانها هم زمان کمی نیست، افزود: «بنابراین متاسفانه بیمارستانهای خصوصی دنبال احداث بخش خصوصی نیستند. بیمارستانهای تامین اجتماعی هم یک تخت به روانپزشکی اختصاص نداده اند. این بیمارستانها برای درآمد بیشتر احداث می شوند. بنابراین وزارت بهداشت به عنوان متولی بخش سلامت، به بیماران روانی خدمات می دهد و بیمارانی که از لحاظ مالی مشکل دارند، هزینه آن را وزارت بهداشت پرداخت می کند.»
به گفته وی، یک انسان همانطور که در طول زندگی دچار بیماریهای مختلف مانند سرماخوردگی، بیماری قلبی، ریه و… می شود، ممکن است دچار بیماری روانی هم شود. بنابراین احتیاج دارد که به روانپزشک مراجعه کند. مبتلا شدن به یک بیماری خلقی و رفتاری عادی است. مراجعه به مراکز تخصصی این القا را می کند که مراجعه کننده طبیعی نیست و دچار انگ روانی و از جامعه دور می شود. وزارت بهداشت برای پیشگیری از این معضل اجتماعی قانونی وضع کرده که طبق آن تمام بیمارستانها موظفند ۱۰ درصد تختهای جنرال را به تختهای روانپزشکی اختصاص دهند. در بیمارستان جنرال گلستان اهواز حدود ۵۰ تخت استاندارد روانی احداث می کنیم. در بیمارستان امام حسین (ع)، طالقانی و رسولاکرم(ص) تهران بخش روانپزشکی داریم.
کاستی بیمهها در این بخش هم مشهود است. اگر بیماران اختلالات روانی حمایت بیمهها را تمام و کمال داشته باشند، به سرعت بیماری خود را درمان خواهند کرد. شاید در این صورت بسیاری از تنشهای اجتماعی کاهش یابد و نزاعها و قتلهای غیرعمد و قتلهای با سلاح سرد رخ ندهد.