افکار منفی می تواند زندگی شما را بهم بریزد و پایه های شخصیتتان را متزلزل کند. اضطراب و استرسی را به شما وارد می کند که باعث می شود لذت زندگی کردن از شما سلب شود. در این مقاله می خواهیم به بررسی راه هایی بپردازیم که چگونه می شود افکار منفی را از خودتان دور کنید.
خودشناسی «فکری» چیست؟
یعنی این که ما با طرز فکر خود و انواع آن از جمله افکار مثبت و منفی آشنایی داشته باشیم و بدانیم که طرز فکر ما تا چه اندازه روی احساسات و نحوه رفتار ما ابتدا با خودمان و سپس با اطرافیان اثر می گذارد و این که آیا تاکنون افکار مثبت یا منفی ما به خودمان یا دیگری صدمه زده است؟ همچنین با پیامد نحوه تفکر خود آشنایی داشته و آگاه باشیم که افکار ما تا چه اندازه به پیشرفت و تعالی یا شکست و ناکامی مان منجر شده است. در مجموع محافظت از خود در برابر افکار منفی و تعبیر و تفسیرهای ساخته و پرداخته ذهن، داشتن انگیزه لازم برای تقویت افکار مثبت و پرهیز از هرگونه قضاوت و پیشداوری که لازمه برقراری ارتباط سالم و سازنده با دیگران است، از ویژگیهای بارز خودشناسی «فکری» است.
افکار منفی و غیرمنصفانه ما به دو دسته تقسیم می شوند:
۱) افکار منفی درباره خودمان مانند: «من دوست داشتنی و جذاب نیستم»، «اول و آخر زندگی ام شکست و ناکامی است»، «ازدواجم به بنبست خورد چون من یک انسان بی عرضه و بی سیاست بودم»، «دیگری را ببین چطور از من موفق تر است»
۲) افکار منفی درباره دیگران نظیر: این که «دخالت های بی جای مادرش باعث شد رابطه مان به طلاق برسد»، «همیشه بی مسئولیت بود و خودخواه» و … .
روشی که توقف فکر نامیده میشود میتواند از افکار ناخواسته جلوگیری کند. افکار شما میتواند بر نحوه احساس شما تاثیر بگذارد. توقف فکر به شما کمک میکند نحوه تفکر خود را تغییر دهید تا احساس بهتری داشته باشید. تغییر تفکر نیاز به زمان دارد. شما باید هر روز روش توقف فکر را تمرین کنید.
بعد از مدتی، میتوانید فوراً جلو افکار ناخواسته را بگیرید. شاید برخی افراد برای جلوگیری از افکار ناخواسته نیاز به کمک بیشتری داشته باشند. اگر برای جلوگیری از افکار آزارنده نیاز به کمک بیشتری دارید با پزشک خود یا یک مشاور تماس بگیرید.
توقف فکر چیست؟
توقف فکر روشی برای رها شدن از افکار ناخواسته است. ممکن است مدام در معرض افکاری باشید که موجب نگرانی، اندوه، یا احساس بد در مورد خودتان باشند. تحقیقات نشان میدهد که روش توقف فکر موثر است. این روش میتواند نحوه تفکر شما را تغییر دهد. در توقف فکر، شما بر فکر ناخواسته متمرکز شده و سپس روشی را برای توقف آن بکار میگیرید.
وقتی به تمرین توقف فکر میپردازید، افکار ناخواسته کمتر به سراغ شما میآید. به مرور زمان، جلوگیری از این افکار سادهتر شده یا شاید اصلاً چنین افکار به سراغتان نیایند. در برخی موارد، افکار همان نگرانیها هستند. برای مثال، ممکن است بیش از حد در مورد سلامت خودتان یا یکی از اعضای خانواده نگران باشید. یا ممکن است بارها و بارها به نمره بد مدرسه یا نظر یک ناظر در محل کارتان فکر کنید. توقف فکر به شما کمک میکند با این افکار مقابله کنید.
شما میتوانید به تنهایی یا با کمک یک مشاور یا درمانگر به تمرین توقف فکر بپردازید.
چرا باید توقف فکر را بیاموزید؟
مطالعات نشان میدهد وقتی شما نحوه تفکر خود را تغییر میدهید، خلقوخوی شما تغییر میکند. یادگیری توقف فکر ساده است، و میتواند به بهتر شدن حال شما کمک کند. افکار منفی و ناخواسته میتواند به اضطراب یا افسردگی منجر شود. این افکار میتواند مانع خوب خوابیدن شما شود. و میتوانند کار کردن و لذت بردن از زندگی را برایتان دشوار سازند.
همچنین اگر از قبل دچار اضطراب یا افسردگی باشید نیز روش توقف فکر میتواند به شما کمک کند. این روش راهی است تا در درمانتان نقش فعال داشته باشید. شما میتوانید جلو برخی از افکاری که موجب اضطراب یا افسردگی شما هستند را بگیرید.
روش های دیگر برای توقف فکر
میتوانید نحوه توقف فکر را تغییر دهید:
• یک کش لاستیکی را دور مچ خود بیاندازید. هر وقت میخواهید جلوی یک فکر ناخواسته را بگیرید، «نه» را به خودتان گفته و همزمان کش را تکان دهید. بعد از مدتی، میتوانید فقط با تکان دادن کش مانع از فکر ناخواسته شوید.
• با گفتن «من این فکر را در سر دارم که مبادا اخراج شوم» یا «من فکر میکنم ممکن است اخراج شوم» خودتان را از داشتن آن فکر ناخواسته آگاه کنید. این کار به شما یادآور میشود که اینها فقط افکار شما هستند، و چیزی واقعی نیستند.
• بعد از آنکه جلو فکر ناخواسته را گرفتید، فکر یا تصویری مطبوع را که موجب آرامش شما میشود به ذهن بیاورید. این فکر یا تصویر نباید ارتباطی با آن فکر مزاحم داشته باشد. برای مثال، میتوانید به بازی کردن با کودکان خود یا بیرون رفتن با دوستان فکر کنید. یا میتوانید خودتان را در ساحل دریا تصور کنید.
این تصویر یا ایده جدید نباید با فکر آزاردهنده شما مرتبط باشد.
راه هایی برای کاهش افکار منفی
تائیدات مثبت را از یاد نبرید
وقتی به هدف خاصی میرسید، معمولا جملات و عبارات مثبت را از افراد مختلف خواهید شنید؛ این عبارتها معمولاً کوتاه، قابل باور و مشخص است. پس بهتر است این جملات را بارها برای خودتان تکرار کنید تا نوع دیگری از افکار درونی برای شما ایجاد شود. گام بعدی این است که تمام این تائیدات را با صدای بلند و با شور و شوق بگویید؛ حواستان باشد خواندن از روی جملات و کلماتی مثبت بدون هیچ حسی، فایدهای ندارد.
به فکرهای مثبت بال و پر دهید
یکی از ویژگیهای افکار منفی، طولانی بودن و کامل شدن آنهاست؛ فکرهای منفی این قدر در ذهن باقی میماند و دنبال هم میچرخد تا یک ماجرای تلخ و منفی بزرگ در ذهن شکل بگیرد، اما از حالا به بعد، سعی کنید به جای چنین کاری، این تمرین را انجام دهید؛ فکرهای شاد و مثبت را مانند یک فیلم طولانی و نشاط انگیز دنبال کنید. برخی از تجسمها بسیار مفید خواهد بود و باید تا میتوانید داستان را ادامه دهید و بگذارید ساعتها زمان شما را به خودش اختصاص دهد. در ضمن، خیلی بهتر است اگر این داستان را درباره خودتان بسازید و تصور کنید به هدفهایتان رسیدهاید.
پذیرش این که بیش از حد تفکر می کنید
نخستین گام برای حل مشکل، قبول آن است. اگر احساس می کنید که نمی توانید ذهن خود را نسبت به افکار بیش از اندازه کنترل کنید و این موضوع در کاهش شادی، تصمیم گیری، انجام کارها و یا تشکیل روابط عاطفی شما تاثیر گذار است پس بپذیرید که مشکل دارید. اگر هر زمانی که اتفاق بدی می افتد و خود را در دام افسردگی و منفی گرایی می بینید، شما مشکل دارید. انکار مشکل و سرِ خود را درون برف پنهان کردن منجر به وضعیت بدتر شما خواهد شد. اگر در این مورد شک دارید و مطمئن نیستید، از دوستان وعزیزان خود صادقانه بخواهید که به شما واقعیت را بگویند زیرا آنها گاهی شما را بهتر از خودتان مشاهده می کنند.
خود را ببخشید؛ مغز ما تمایل طبیعی به تفکر بیش از حد دارد
هنگامی که پذیرفتید بیش از حد فکر می کنید، خود را ببخشید زیرا مغز انسان تمایل طبیعی به تفکر بیش از حد دارد. خانم دکتر روانشناس «سوزان نولن-هوکسما» کارشناس برجسته در این زمینه، می گوید: “مغز ما برای تفکر بیش از حد برنامه ریزی شده است زیرا افکار و خاطرات ما به طور ذاتی به یکدیگر مرتبط هستند. بنابراین هنگامی که انسان در اثر یک رخداد دچار استرس می شود، سیل افکار منفی که هیچ ربطی به موضوع اصلی ندارد به ذهن او سرازیر می شود. برای نمونه؛ عملکرد ضعیف شغلی شما باعث می شود که به یاد خاله تان که سال گذشته فوت کرده، بیافتید!”
علاوه بر این زمانی که اتفاق بدی برای انسان رخ می دهد یا کسی احساس منفی دارد، به احتمال زیاد به تمام چیز های منفی که زندگی اتفاق افتاده و ربطی به یکدیگر ندارند و شاید حتی وجود نداشته باشند، فکر می کند. هر چه این اتفاق بیشتر رخ دهد، در آینده فرد به تفکرات بیشتر و بیش از حد گرفتار می شود.
در این حالت و با دانستن این حقیقت، زمانی که برای وصل کردن رخداد ها و اتفاقات، مغزتان تلاش می کند، آگاهانه میتوانید مشکلات را تحلیل کرده و حل کنید.
منبع : دکتر سلام
بهداشت نیوز
بیشتر بخوانید