رکورد کودک‌آزاری ؛ ۷۴ مورد در هر روز

رکورد کودک‌آزاری ؛ ۷۴ مورد در هر روز

 دست به لایحه و طرح نوشتن‌مان خوب است؛ آنقدر قانون داریم که اداره تنقیح قوانین راه انداخته‌ایم تا قوانین مشابه و متضاد را یک کاسه یا حذف کند. با این‌حال آنجا که نیاز به قانون داریم خلأ وجود دارد مثل حوزه حمایت ازحقوق کودکان و نوجوانان که پنج سال قبل در نهم مردادماه ۹۰ لایحه‌ای ۲۳۱ ماده‌ای برایش نوشتیم، به تصویب هیات وزیران رساندیم، راهی مجلس کردیم ولی همچنان سرگردان و بلاتکلیفش گذاشته‌ایم.

به گزارش سایک نیوز به نقل از روزنامه صبح نو, درپستوی خانه‌ها خشونت رژه می‌رود، فریاد می‌شود و از حلقوم‌ها بیرون می‌آید، مشت می‌شود و پرتاب می‌شود، وحشت می‌شود و به جان ضعیف‌ترها می‌فتد، مرگ می‌شود و جان می‌گیرد، زخم می‌زند، له می‌کند، به باد فنا می‌دهد. خشونت‌های خانگی صدایشان همیشه ضعیف‌تر از زخم‌هایی است که به‌جا می‌گذارند، قربانی معمولاً ساکت است، دم نمی‌زند، می‌سوزد و برای همین آمار قربانیان خشونت همیشه کوچک‌تر از آمار خشونت‌دیدگان واقعی است. پای کودکان که وسط باشد این آمارها کوچک و کوچک‌تر می‌شوند، این جماعت آسیب‌پذیر که دست‌شان به جایی بند نیست و تسلیم‌اند.

نمونه‌های این استیصال تاکنون درکشورمان کم نبوده‌اند؛ کیمیا دختر هفت ساله کرجی تازه‌ترین این نمونه‌هاست. او که بی‌صدا به تجاوزهای مکرر ناپدری تن می‌داد. آتنا را که همه یادشان است که چطور قربانی هوس‌های اسماعیل شد و اعظم و دو دخترش که با اندکی فاصله از آتنا و کیمیا در مشهد، در خانه خودشان، به دست شوهر و پدرخودشان درقفسی آهنی مدت‌ها حبس بودند و شکنجه می‌شدند.
آزارهای جسمی و روانی که تابه‌حال از دید متولیان مخفی مانده و قربانیان آن نیزخاموش مانده و اطلاعاتی بروز نداده‌اند باید بسیار بیشتر از آنانی باشند که حالا سرگذشت‌شان درآمارهای اورژانس اجتماعی کشور خلاصه شده است.
مو بر اندام راست می‌شود وقتی آقای حسین اسدبیگی، رئیس این تشکیلات درگفت‌وگو با فارس اتفاقات ثبت شده سال ۹۵ را رو می‌کند و چند رقم را پیش روی افکارعمومی می‌گذارد. سال ۹۵ سال شکنجه کودکان بوده است، به نوعی وقتی ۱۷۳ هزار و ۷۲۵ بار تلفن‌های اورژانس‌های اجتماعی کشور به صدا درآمده و ۲۶ هزار و ۹۰۹ مورد کودک‌آزاری گزارش شده است؛ این رقم ماحصل فعالیت یک ساله خط تلفنی ۱۲۳، خدمات سیار، مراکز مداخله در بحران و پایگاه‌های اجتماعی است.
آنچه ثبت شده طیف وسیعی ازانواع آزارعلیه کودکان و نوجوانان را روایت می‌کند که از آزارهای جسمی شروع می‌شود، تا آزارهای روانی و عاطفی وغفلت و سهل‌انگاری کش پیدا می‌کند و به آزارهای جنسی ختم می‌شود.
آنچه آمارها راوی تلخی آن شده‌اند طولانی بودن مدتی است که قربانیان مجبور به تحمل شرایطی آزاردهنده بوده‌اند، آزارهایی از یک هفته تا سه سال و حتی بیشتر.
این جملات، دستپخت کودک‌آزاران درسالی است که گذشت، حوادثی واقعی که رئیس اورژانس اجتماعی کشور آن را روایت می‌کند: «طبق گزارش موجود، آزارهایی که تا چند روز به‌طول انجامیده ۳۳۳ مورد، آزارهایی که یک هفته طول کشیده ۱۲۴ مورد، مواردی که از یک هفته تا یک ماه به درازا کشیده ۲۵۰ مورد، مواردی که قربانی از یک تا هفت ماه زجر کشیده ۳۲۶ مورد، مواردی که عمرش از هفت ماه تا یک سال بوده ۴۱۸ مورد، آن‌هایی که یک تا سه سال به طول انجامیده ۶۲۴ مورد و بالاخره مواردی که کودک‌آزار بیش از سه سال به طعمه خود آسیب زده ۶۹۰ مورد بوده است.»
روزها، هفته‌ها، ماه‌ها و سال‌ها به زبان ساده‌اند؛ قربانیان خشونت و کودک‌آزاری در تک‌تک ثانیه‌های این روزها بارها مرده‌اند و زنده شده‌اند.

آزار چرا؟
خیلی از فجایع زیر سر اعتیاد است، به گفته وزیرکشور۶۰درصد همسرآزاری‌ها، ۳۰درصد کودک‌آزاری‌ها و۶۰ درصد جمعیتی که روانه زندان‌ها می‌شوند. وقایعی که در اورژانس اجتماعی کشور نیز ثبت شده اطلاعاتی مشابهی به ما می‌دهد به این مضمون که سال گذشته از نزدیک به ۲۷ هزار کودک‌آزاری ثبت شده ۱۴۰۴ مورد تحت‌تأثیر مصرف مواد مخدر اتفاق افتاده و ۴۷ مورد از آن ناشی از سوءمصرف الکل بوده است. بیماری جسمی و روانی افراد آزاردهنده، تندخو و پرخاشگر بودن آنها، انتظارشان برای پیروی بی‌چون‌وچرای کودکان، انحراف‌های جسمی وجنسی آزاردهندگان، بیکار بودن آنها و حتی بهانه‌گیری‌های بی‌موردشان از دلایل آزارکودکان بوده است و چه تلخ که در ۳۶۵ روزسال ۹۵، حدود ۵۵ کودک نیز به واسطه عقب‌ماندگی ذهنی یا مشکل جسمی‌ای که داشته‌اند، تحت آزارهای بی‌رحمانه قرار گرفته‌اند. این اطلاعات را که کنارهم بچینیم، برای سال ۹۵یک رکورد ثبت می‌شود؛ اگر۲۷ هزار کودک آزاریِ با سند و مدرک را تقسیم‌بر تعداد روزهای سال کنیم، نتیجه می‌شود روزانه ۷۴ مورد کودک‌آزاری‌، یک رکورد آن هم فقط به‌دست ۲۷۶۵ کودک آزار، ۹۳۵زن و ۱۸۳۰ مرد.

رنجی که از موادمخدر می‌کشند
کودکان فراموش نمی‌کنند، خشی که سختی‌ها روی ذهن و حافظه شان می‌کشد مثل نقشی است بر سنگ که محال است پاک شود. آزار جسمی چیزی نیست که فراموش شود، نسیان هم کاری از دستش برنمی‌آید وقتی پای آزار جنسی به زندگی بچه‌ها باز می‌شود. خیلی ازاین داغ‌های ماندگارحاصل مواد مخدرند، مخدری که بزرگ‌ترها مصرف می‌کنند. موادمخدر اما جداگانه و مستقل نیزبچه ها را درگیر می‌کند و به نوعی دیگر دست به آزارشان می زند، ازآن مدل که رئیس اورژانس اجتماعی کشور شرح می‌دهد؛ مسمومیت کودکان با موادمخدر.
آمارهای او بازهم متعلق به سال ۹۵ است؛ سالی که برای آزاردیدگان به سختی گذشت، برای کودکانی که با موادمخدرمسموم شدند. پارسال ۱۱۸۹ مورد مسمومیت کودکان در کشور گزارش شد که به ۶۰۰ دختر و ۵۸۹ پسر مربوط بود، ۶۳۹ نوزاد و الباقی در سنین بالاتر.
آن ۱۵ کودکی که به واسطه مسمومیت با موادمخدراز دنیا رفتند مرگی آنچنان بی‌صدا داشتند که فقط حال و روز یک موردشان که عرشیا نام داشت، سرو صدای زیادی کرد وگرنه مرگ مظلومانه کودکان آسیب‌دیده بی‌صدا و مخفی است.
سال پیش ۴۶۷ نفر از این کودکان به بهزیستی سپرده شدند، ۶۴۷ نفرشان به خانواده خود و۶۰ نفرشان به اقوامی که داشتند؛ یعنی بیشترشان از خانواده جدا افتادند و دنباله‌رو سرنوشتی شدند که بزرگ‌ترهای خطاکار برایشان نوشته بودند. آینده این کودکان چه می‌شود و زخم‌هایی که خورده‌اند مداوا خواهند شد یا نه، سوالی است که کسی نمی‌تواند به آن پاسخ بدهد.

لایحه‌ای که می‌توانست گره‌گشا باشد
دست به لایحه و طرح نوشتن‌مان خوب است؛ آنقدر قانون داریم که اداره تنقیح قوانین راه انداخته‌ایم تا قوانین مشابه و متضاد را یک کاسه یا حذف کند. با این‌حال آنجا که نیاز به قانون داریم خلأ وجود دارد مثل حوزه حمایت ازحقوق کودکان و نوجوانان که پنج سال قبل در نهم مردادماه ۹۰ لایحه‌ای ۲۳۱ ماده‌ای برایش نوشتیم، به تصویب هیات وزیران رساندیم، راهی مجلس کردیم ولی همچنان سرگردان و بلاتکلیفش گذاشته‌ایم. روز پانزدهم مرداد سال ۹۱ نیز اظهارنظری کارشناسی پای این لایحه گذاشتیم و بعد آن را رها کردیم تا امروز که ۶ سال پس از تصویب لایحه درهیات وزیران است.

این لایحه با اینکه به باور کارشناسان خالی از نقص نیست ولی به این دلیل که بهزیستی، نیروی انتظامی، سازمان زندان‌ها و وزارتخانه‌های آموزش و پرورش، بهداشت وتعاون، کار و رفاه اجتماعی را پای کار می‌آورد، می‌تواند نقطه روشنی در زندگی کودکان و نوجوانان این سرزمین باشد. در این لایحه برای هریک از مرتکبان جرایمی چون استثمار، بهره‌کشی، سوء‌استفاده، سوء‌رفتار و خشونت علیه کودکان و نوجوانان مجازات‌های درنظر گرفته شده حتی برای کسانی که از وقوع جرم علیه کودک مطلع هستند و مراتب را به مراجع صالح اطلاع نمی‌دهند. (مجازات این افراد جزای نقدی از پانصدهزار تا یک و نیم میلیون تومان است.) اما چه سود که این لایحه درمجلس تا این لحظه به سرانجامی نرسیده و لایحه‌ای که به فرجامی نرسد و مسکوت باشد، مثل این است که اساساً وجود ندارد. با این وصف سازمان بهزیستی مثل همیشه که نهادهای مختلف چون جزیره‌هایی جداگانه عمل کرده‌اند، به دنبال نگارش سه سند است. از روند بررسی وتدوین این سه سند خانم فریبا درخشان، مدیرکل دفترامور آسیب‌دیدگان سازمان بهزیستی کشورخبر می‌دهد که شامل حمایت روانی-اجتماعی ازقربانیان خشونت، حمایت ازکودکان کار و کنترل و کاهش طلاق است.

به این ترتیب، حواله رتق و فتق امورکودکان و نوجوانان بازهم به آینده افتاده است؛ به زمانی که این سه سند نهایی و اجرایی شود. اما کودکان و نوجوانان، به ویژه آنهایی که درفضاهای نامساعد خانوادگی گذران عمر می‌کنند، وقتی برای از دست دادن ندارند. برنامه ششم توسعه هم که تا سال ۱۴۰۰ مهلت اجرا دارد و افق‌های روشنی را برای کشور ترسیم می‌کند به اقدام سریع و عاجل نیاز دارد.

برنامه ششم توسعه تکلیف کرده تا سال پایانی اجرا، ۱۵۰ مرکز اورژانس اجتماعی درکشور ایجاد شود که حتماً راهی خوب برای شناسایی افرادی است که در انزوا آسیب می‌بینند. همچنین این برنامه صحبت از کاهش ۲۵‌درصدی آسیب‌های اجتماعی به میان آورده که اگر قرار بر تحقق اش باشد، باید سالی پنج‌درصد ازهمه آسیب‌ها از جمله کودک‌آزاری‌ها کم شود؛ ازجمله برای امسال که سال نخست اجرای برنامه ششم است. آمارهای موجود نشان می‌دهد که استان‌های تهران، فارس، خراسان رضوی، اصفهان، همدان و کرمانشاه بیشترین کودک‌آزاری را دارند؛ بنابراین درطول اجرای برنامه ششم باید به این استان‌ها نیز توجه ویژه شود تا در سال ۱۴۰۰، وقتی که عمر برنامه به سرآمد، تعداد کودک‌آزاری‌های واقع‌شده در این ۶ استان به یک چهارم رقم فعلی
کاهش یابد.