لطفاً به رفتار خودتان در شبانهروز خوب فکر کنید. در هر ۲۴ساعت چندین و چند دو راهی وجود دارد که یک طرفش رفتار مراقبتکننده از محیط زیست است و یک طرفش رفتار تخریبکننده. از ابتدای صبح که از خواب بر می خیزید و اولین وعده غذایی را میل میکنید، میتوانید زباله تان را تفکیک کنید یا نکنید. وقتی از خانه بیرون میآیید اگر خودرو شخصی داشته باشید، میتوانید بیرونش بیاورید یا نیاورید. در راه محل کار یا تحصیل میتوانید زباله هایتان را درون سطل بیندازید یا در پیادهرو. در محل کار میتوانید از دو روی کاغذ پرینت بگیرید یا فقط یک طرف و این فهرست میتواند همچنان ادامه داشته باشد. وقتی رفتار آدمی تا این حد به حفظ کردن یا حفظ نکردن محیط زیست ربط دارد، چرا حوزهای به نام «روانشناسی حفظ محیط زیست» وجود نداشته باشد؟
«ما روی سطح این سیاره به همراه منابع عظیم، حاصلخیزی خاک، معادن و آبوهوا و اتمسفر زندگی میکنیم. همیشه وظیفه بشر است که برای مشکلات موجود در این سیاره راهحل مناسب ارائه دهد. حتی امروزه نمیتوانیم فکر کنیم که برای رهایی از این مشکلات راهحل کافی پیدا کردهایم.»
فکر میکنید این جملهها را چه کسی گفته است و در چه زمانی؟ احتمالاً اولش فکر کنید این بخشی از سخنرانی یک فعال محیط زیست در قرن بیستویکم است. اما راستش را بخواهید، این جملات را آلفرد آدلر، روانشناس مشهور، آن هم در سال ۱۹۶۱ یعنی بیش از نیمقرن پیش گفته است. از آن زمان تاکنون پژوهشهای بسیاری دربارهٔ رابطه محیط زیست و روانشناسی انجام شده است که بخشی از یافتههایش اینها هستند:
مراقبت از محیط زیست میتواند معنای زندگی آدمی باشد
پژوهشهای جدید درخصوص معنای زندگی نشان میدهد که انسان قرن بیستم، معنای زندگیاش را کمتر از ماورا و آسمان میگیرد. او حالا معنی زندگیاش را در زمین و در موضوعاتی همچون حقوق بشر، برابری انسانها و حفاظت از محیط زیست جستوجو میکند. شاید غیر از وضعیت اسفبار محیط زیست، یکی از دلایل گسترش سازمانهای مردم نهاد حفاظت از محیط زیست همین جستوجوی معنای زندگی باشد.
محیط زیست نامطلوب، آثار روانی منفی دارد
«محیط غیرانسانی، قابل زیستن نبوده و برای رشد شخص شخصیت انسان نامناسب است. محیط پیرامون انسان یکی از مهمترین و اساسیترین عوامل سازنده وجود روانشناختی اوست.» این ها گفته های یک روانپزشک به نام سیرز در سال ۱۹۶۰ است، اما امروزه پژوهش های جزئی و کاربردی تری دربارهٔ تاثیر منفی محیط غیرانسانی که سیرز دربارهٔ آن سخن گفته است بر روان آدمی انجام میگیرد، مثلاً حجم زیادی از پژوهشها میگویند سرب، جیوه و بیفنیل پلیکلرینات، بر عملکردهای شناختی همچون حافظه یا یادگیری، و گاهی حتی رفتارهای اجتماعی، مانند پرخاشگری، اثر منفی دارند. غیر از این، گرمایش جهانی و افزایش جمعیت، تعارض بین آدمها را زیاد میکند.
رابطه با طبیعت، بهداشت روان را افزایش میدهد
پژوهش ها نشان داده است که تعامل با حیوانات و طبیعت، سلامت روان را افزایش و استرس را کاهش می دهد. غیر از این، احساس ارتباط با یک کل بزرگتر به نام مادر طبیعت، میتواند احساس بهزیستی، یا به صورت عامیانه، خوشبختی را افزایش دهد.
رفتارهای انسانی محیط زیست را نابود میکند
حالا خودتان همه آن یافتههای قبلی را بگذارید کنار اینکه بسیاری از مشکلات زیست محیطی حاصل مستقیم رفتار ماست، برای مثال تغییرات آبوهوایی یا مثال هایی از این دست.
منبع: سپیده دانائی