به گزارش سایک نیوز به نقل از ایسنا، شاید کمتر متولد دهه شصت یا پنجاهی کارتون هایی مانند ملوان زبل، بابالنگ دراز، مهاجران، خانواده دکتر ارنست، پسر شجاع، بچههای کوه آلپ، بچههای مدرسه والت، بل و سباستین، پرین، ایکیوسان، فوتبالیستها، یوگی و دوستان، وروجک و آقای نجار، نیک و نیکو، بینوایان، پسر مبتکر و بسیاری از این نام ها را به خاطر نیاورد.
شنیدن این نامها برای متولدان این دهه ها قطعاً شیرین و خاطره انگیز است تا جایی که میتوان گفت نیمی از معروفیت دهه شصت به خاطر کارتونهایش است. کارتونهایی که هرکدام حداقل در آخر پیامی اخلاقی برای بیننده خود داشت، پیام هایی همچون خانواده، دوستی، احترام، صبر، تامل و …
محله بهداشت، زی زی گولو، محله برو بیا، قصه های مجید، علی کوچولو، بازم مدرسهام دیر شد، کلاه قرمزی، گربه آوازه خوان، خونه مادربزرگه، هادی و هدی، چاق و لاغر، نخودی، مدرسه موشها و .. هم نسخه های “وطنی” بودند که هنوز که هنوز است کمتر برنامه تلویزیونی توانسته حجم بی شمار مخاطبان آن روزهای این برنامهها را برای ساختههای امروزی به خود جلب کند، می توان دلیل آن را محتوا و درون مایههای قوی این برنامه ها دانست که حتی بعد از تماشای آنها، حتی در مدرسه و محافل دوست و فامیل بازتعریف و حتی نقد میشدند.
امروزه با حجم بیشمار کانالهای تلویزیونی، سلیقههای تلویزیونی افراد نیز بسیار متنوع و متفاوت از یکدیگر شده است.
کافی است که تلویزیون را روشن کنیم و چند کانال را بالا و پایین کنیم، در هر کانالی که انتخاب شود حتی برای دقایقی، برای کودکان و نوجوانان برنامههای به اصطلاح مناسب سن در نظر گرفته شده است.نکته اینجاست که تنها کارتونی و خوش رنگ و لعاب بودن برنامهها نمایانگر طیف سنی کودک و نوجوان است در حالی که مضمون این قبیل کارهای تلویزیونی چیزی فراتر از سن کودکی است. صحنههایی پر از خشونت، قلدری، بد دهنی، بی احترامی و … شخصیت کودک و نوجوان را نشانه رفتهاند.
جان موری، روانشناس و محقق دانشگاه کانزاس، سه نوع رفتار را در کودکان، نتیجه تماشای برنامههای تلویزیونی با محتوای خشونت آمیز که امروزه در تلویزیون به وفور نشان داده میشود، میکند: پرخاشگری، حساسیت زدایی و ترس.
پژوهشگران دانشگاه پنسیلوانیا نیز دریافتند که تماشای خشونت در برنامههای تلویزیونی حتی در مقیاس اندک، با بروز رفتارهای تهاجمی در افراد و علی الخصوص در کودکان در ارتباط است، هرچه تعداد ساعات تماشا بیشتر باشد، بروز رفتاهای تهاجمی نیز بیشتر است. به گفته پژوهشگران، مشاهده رفتارهای تهاجمی در قشر خاکستری پسین مغز کودکان و نوجوانان ذخیره میشود، این مشاهدات به صورت الگو در حافظه طولانی مدت نگه داشته میشود و دسترسی سریع را برای نوجوان میسر میکند.
بر اساس گزارش انجمن روانپزشکی کودکان و نوجوان آمریکا، کودکان و نوجوانان حدود ۲۸ ساعت در هفته تلویزیون تماشا میکنند که شاید گاهی حتی از میزان حضورشان در مدرسه نیز پیشی بگیرد. برآوردهای این مرکز نشان داده است که تا پیش از ۱۸ سالگی، این دسته از افراد، ۲۰۰ هزار بار با اعمال خشونت بار و ۱۶ هزار قتل که در برنامههای تلویزیونی اعم از فیلم و سریال نشان داده میشود، مواجه هستند. حتی بر اساس این مقاله، ۱۵ درصد از موزیک ویدئو ها نیز حاوی صحنههای خشونت بین فردی است.
به بیان دیگر، تلویزیون در هر ساعت ۸۱۲ عمل خشونت بار را نشان میدهد که سهم کارتونها از این میزان، ۲۰ صحنه خشن در هر ساعت است.
همین موضوع باعث می شود که حتی پس از مدتی کوتاه از تماشای برنامههای تلویزیونی، کودک و نوجوان خشونت را به عنوان واقعیت زندگی اجتماعی تلقی میکند و برای حل مشکلات به زیر شاخههای خشونت نظیر فحاشی، استهزا، قلدری، کتک و ضرب و جرح رجوع میکند.
در مطالعهای که توسط انجمن عمومی جراحان آمریکا صورت گرفت مشخص شد زمانی که کودکان در تماشای خشونتهای تلویزیونی به حالت autosaved در میآیند، زنگ خطر نگرانی برای والدین به صدا درآمده است، چرا که نشانگر آغاز اعتیاد کودک به چنین صحنههای خشونت باری است.
autosaved به حالتی اطلاق میشود که کودک هنگام تماشای تلویزیون آگاهی خود را از محیط اطراف از دست میدهد، برای مثال هرچه صدایش میکنند جواب نمیدهد و چشمش را از تلویزیون بر نمیدارد.
اینجاست که والدین باید مداخله ای جدی را در پیش بگیرند. برای مثال کانال را عوض کنند و یا حتی تلویزیون را به نشانه اعتراض خاموش کنند. اعلام انزجار علنی در قبال این گونه رفتارهای تبلیغی نیز میتواند کودک را هوشیار کند. چرا که اعتیاد به این حالات میتواند منجر به بروز خشونت و حتی کاهش حس ترحم و نوع دوستی در کودکان و نوجوانان بشود.
در پژوهشی که دکتر لاموروئی در سال ۲۰۱۶ انجام داد مشخص شد که کارتونهایی نظیر اسپایدر من و لاک پشتهای نینجا میتوانند تاثیرات منفی را در بروز رفتارهای خشونت بار و عجیب در کودکان بگذارند.
آنگونه که در این پژوهش نشان داده شده، شنیدن الفاظی نظیر احمق، دیوانه، خر، بازنده، برو به جهنم و … در این قبیل کارتونها دائما تکرار میشود و هرچند باعث خنده کودک و نوجوان شده، اما راه را برای فحاش کردن کودک به نرمی باز میکند.
علاوه بر این، خشونتهایی نظیر انفجار، تیراندازی، کتک کاری، آدم ربایی و کشتار که در سایه طنز در این کارتونها دیده میشود، به راحتی میتواند توسط کودکان و در درجات پایینتر تقلید شود، هرچند این تقلید میتواند رفته رفته حالاتی جدی و خارج از شوخی را به خود بگیرد.
بر اساس مطالعات انجام شده، نوزادان از ۱۸ ماهگی به طور مقطعی به تلویزیون علاقه پیدا میکنند. هرچند پس از دو سال و نیمگی به عنوان “تماشاگران فعال” شناخته میشوند که دیگر قادر به تقلید وقایع روزانه هستند.
کودکان سه تا شش ساله به طور ناآگاهانه قادر به دریافت اطلاعات و ذخیره اطلاعات مشاهده شده هستند، هرچند توانایی تمایز بین دنیای واقعی و مجازی را ندارند و به همین خاطر تمام مشاهدات خود را امری عادی تلقی میکنند.
متخصصان کودک میگویند اغلب والدین برای رهایی از مسئولیت کودکانشان در زمانهای پر مشغله، کودکان خود را پای برنامههای تلویزیون میگذارند بدون اینکه کوچکترین نظارتی بر محتوای آنها داشته باشند. متخصصان کودک معتقدند که به غیر از برنامههای آموزشی که به طور خاص برای اهداف آموزشی برای کودکان ساخته شده، اغلب برنامهها در بردارنده خشونت هستند که باعث عصبی و پرخاشگر شدن کودک میشوند.
مطالعات زیادی نیز مشخص ساخته که قشر اوربیتوفرانتال مغز کودکان پرخاشگر، فعالیت کمتری نسبت به همین قشر از مغز افراد غیرپرخاشگر داشت. این بخش از مغز، در تصمیم گیریهای هیجانی و خودکنترلی نقش دارد.
در مقالهای تحت عنوان ” Children’s Exposure to Violence” که توسط مرکز تحقیقات خشونت علیه کودکان دانشگاه نیوهمپ شایر صورت گرفت نیز مشخص شده است که مواجهه و دیدن صحنههای خشن به راحتی میتواند مغز در حال شکل گیری کودک و نوجوان را دچار اختلال کند. ساختارهای خاص مغزی نظیر هیپوکامپ و قشر پیشانی مغز میتوانند به طور ناخواسته در اثر استرس ناشی از مشاهدات صحنههای خشونت بار آسیب ببینند و متعاقب آن نیز قدرت عملکردهای اجرایی نظیر حافظه، توجه، تمرکز، کنترل تکانه گری، و استفاده از اطلاعات جدید برای تصمیم گیری مختل شود.
متخصصان انجمن کودک و نوجوان آمریکا به والدین توصیه می کنند که ساعات تماشای تلویزیون کودک خود را به یک الی دو ساعت در روز کاهش داده و علاوه بر آن کودک را به هنگام تماشای تلویزیون همراهی نمایند. علاوه بر این “سواد رسانهای” نیز باید به کودکان و نوجوانان آموزش داده شود، بدین صورت که تفسیر برنامههای مشاهده شده و پیغام آنها را از کودک بخواهید و سپس درباره درستی و نادرستی برنامهها نظر دهید. بدین ترتیب پس از مدتی کودک فرق بین برنامه خوب و بد را تشخیص داده و خودش مانع دیدن برنامههای نامناسب میشود.
از آنجا که ایران، جامعه بسیار جوانی محسوب میشود و از سویی نیز تلویزیون در دسترسترین اسباب تاثیر گذار برای پر کرن وقت کودکان و نوجوانان ایرانی است، می بایست علاوه بر سیاستهای صدا و سیما در پخش برنامه های مناسب تر و دور اندیشی و روانشناسی پس از برنامههای مناسب این سنین، بلکه آگاهی والدین نیز تا حدی بالا رود که مانع از بروز خشونتها و رفتارهای تکانشگرانۀ ناشی از تماشای صحنههای خشن و حتی ناشی از عدم تماشای برنامههای درخور، شاد و حساب شده برای کودکان شود.