تا به حال برایتان پیش آمده است که در خطوط میز چوبی خانه تان اشکالی مانند صورتک های انسانی مشاهده کنید؟ یا پیکره ها ، اشکال معنادار و حتی یک صورت آشنا را بر روی ماه، ساختمان ها، ابرها، سطوح یا حتی در برشی از یک میوه ببینید؟ و یا شنیده اید که بعضی با برگرداندن ترانه های یک خواننده ادعا می کنند که در برگردان کلمه ها پیام هایی وجود دارد؟
خیلی از ما تا به حال واژه پاریدولیا را نشنیده ایم اما اکثرا آن را تجربه کرده ایم.
پاریدولیا پدیده ای روانشناختی است که به درک الگوهای آشنا (خصوصا صورتک ها) بر روی اشیا یا صداهایی اشاره دارد که به صورت واقعی در آنها وجود ندارند. واژه پاریدولیا از ترکیب دو واژه یونانی “پارا” به معنی همراه و “ایدولون” به معنای تصویر ساخته شده است.
یکی از نمونه های آشنا از پدیده پاریدولیا تست رورشاخ می باشد که در آن لکههای جوهر پخش شده روی کاغذ را به افراد نشان داده و از آنها خواسته میشود که بگویند این لکهها را شبیه چه چیزهایی میبینند و چه مفهومی میتوانند از لکهها در ذهن مجسم کنند.
در خصوص علت بروز چنین پدیده ای متخصصان نوروساینس نظرات متفاوتی دارند برای مثال (سایک نیوز) یکی از حدس های مطرح شده در این خصوص می گوید پاریدولیا محصول توقع ما از دیدن تصویری خاص است. از سویی دیگر بعضی این پدیده را ناشی از سیستم پردازش اطلاعات مغز می دانند و معتقدند مغز در هر لحظه مشغول وارسی و غربال کردن اشکال، رنگ ها، خطوط و سطوح تصادفی می باشد.
یکی از نظریه ها مهم در این خصوص نظریه تکاملی است. کارل ساگان عقیده داشت که مغز انسان برای بقای بیشتر، به نوعی طراحی شده است که بتواند از لحظه تولد، چهره انسانهای دیگر را به راحتی تشخیص دهد. به اعتقاد وی شناسایی دوست از دشمن برای انسانهای اولیه یا حتی انسان امروزی مهم و حیاتی است. با کمک این مکانیسم، افراد حتی با جزئیات بسیار کم نیز میتوانند، چهرهای را از دور تشخیص بدهند. این مکانیسم بعدها و با تکامل، علاوه بر کارکرد اولیه خود حتی توانست از طرحهای نامفهوم هم چهره دربیاورد.
در این خصوص پروفسور کینگ لی از دانشگاه تورنتو که مطالعات گسترده ای بر روی “پاریدولیلای چهره” انجام داده است، می گوید: (سایک نیوز) تمایل به شناسایی صورتک ها در داده های بینایی مبهم، احتمالا با اهمیت بسیار زیاد “چهره ها” در زندگی اجتماعی مان و هزینه های سنگینی که بابت عدم تشخیص ممکن است بپردازیم، انطباق یافته است.
کینگ لی ادامه می دهد: بسیاری از افراد تصور می کنند تجربه چنین پدیده ای و مشاهده چنین تصاویری به معنای وجود یک ناهنجاری روانی یا داشتن یک ویژگی خاص در آنها است یا ممکن است اگر در جمع دوستان شان از دیدن تصویری خاص مثلا بر روی یک سطح بگویند، مورد تمسخر قرار گیرند اما یافته ها حکایت از این دارند که پاریدولیا پدیده ای شایع در میان مردم است و تقریبا همه افراد تجربه مشاهده تصاویر غیر موجود را داشته اند. دلیل آن این است که مغز انسان به طور منحصر به فردی برای تشخیص چهره ها برنامه ریزی شده است بنابراین زمانی که تنها یک اشاره جزئی به خصوصیات چهره وجود داشته باشد، مغز به صورت خودکار آن را به شکل یک صورت تفسیر خواهد کرد.
پژوهشگران در تحلیل هایشان بر روی پاسخ های مغز در هنگام مشاهده صورتک های آشنا در اشیا دریافتند که اینگونه تشخیص ها در کورتکس پیشانی و قشر بینایی مغز رخ می دهند.
در حالیکه پارادولیا در مباحث علوم شناختی بسیار مورد بحث (سایک نیوز) قرار گرفته است، بعضی افراد آن را پدیده ای ماوراءطبیعه دانسته و سعی می کنند از آن الهام بگیرند ! برای مثال بعضی اعتقاد دارند اشیایی که صورتک هایی در انها وجود دارد شانس می اورند یا از سوی خدا فرستاده شدند یا حتی بعضی تصور می کنند چنین اشیایی از سوی موجودات فضایی فرستاده شدند و حاوی پیامی خاص می باشند که می بایست آن را کشف کرد.
نقاش مطرح قرن ۱۵ میلادی لئوناردو داوینچی در یادداشتهای خو در مورد پاریدولیا، آن را به عنوان ابزاری برای هنرمندان و نشانه ای از خلاقیت معرفی می کند. به عقیده او اگر شما به دیواری که در آن لکههای مختلف وجود داشته باشد نگاه کنید میتوانید کوهها درختان و هرچیزی که قوه تخیلتان اجازه بدهد را بسازید
ترجمه: تیم تخصصی سایک نیوز
منابع: livescience.com
skepdic.com
bbc.co.uk
dailymail.co.uk
boredpanda.com
en.wikipedia.org