به گزارش سایک نیوز به نقل از روزنامه آرمان، شیوا دولتآبادی رییس انجمن روانشناسی ایران می نویسد: سیل خروشان تبلیغات کالاهای مصرفی در سالهای اخیر در کلانشهرهای کشورمان دامنه بسیار وسیعی پیدا کرده و حتی اتوبوسهای عمومی، پلهای عابر پیاده، زیرگذرها و… نیز از این سیل خروشان در امان نمانده اند. تبلیغات تلویزیونی، رادیویی، مطبوعات، نقاشی دیوارهای کوتاه و بلند، پلاکارد در اندازههای مختلف، بروشور، کارت و… از جمله ابزارهای مهم تبلیغات هستند؛ تبلیغاتی که این روزها فرم و قیافه شهرها را باب میل خود طراحی میکنند و در آشفتهبازاری رقابتی برای جلب مشتری به هر حیله و نیرنگی پناه میبرند.
اما سوال اساسی اینجاست که چرا تمامی تبلیغاتی که وجود دارد به نوعی مردم را به سمت دنیای مصرفزدگی تشویق و هدایت میکند و از آنها میخواهد تا به مصرف کالاهای لوکس بپردازند؟ حرکت به سمت مصرف زدگی و رواج دامنه تجمل گرایی در جامعه روبه رشد کنونی چه زیانهایی را متوجه کشور میکند و تبعات این مساله در درازمدت چیست؟ آنچه در ادامه میخوانید نظرات «شیوا دولتآبادی»، رئیس انجمن روانشناسی ایران درباره تب خرید، مصرفگرایی و تاثیرات روانی آن است.
درباره تب خرید، مصرفگرایی و تاثیر اینگونه اقدامات به لحاظ روانی و اجتماعی بر افراد توضیح دهید؟
شاید فرد با انتخاب شیء یا جنس به دنبال آرام کردن خود است تا به شکل موقت یک آرامش نسبی برای خود به ارمغان آورد. چون فرد با این اقدام هیجانی را برآورده میکند. در افراد اقدام به خرید را میتوان در قالب اهدای هدیه به خود یا علاقهمندی به خود برشمرد. بنابراین در لحظه خرید یک آرامش و شادی لحظهای به افراد منتقل میشود. باید دانست که این احساس لحظهای است، چون بسیاری از افراد با خریداری یک شیء حتی اشتیاقی به باز کردن آن هم ندارند. در اصل این اقدام یعنی فرد به چنین خریدی نیاز نداشته یا وسیله خریداری شده تاثیر چندانی برعملکردش ندارد. در این شرایط فقط تب خرید برای این افراد یک آرامش نسبی را به همراه دارد.
بنابراین میتوان گفت که باید بین برآورده کردن نیاز افراد به خرید وسیله یا برآورده کردن نیاز تفکیک قائل شد. آن هم به این دلیل که برخی از افراد اشیای فراوانی را در اختیار دارند و به نسبت هم هیچ لذتی در استفاده از آن نمیبرند. برای مثال برخی والدین اسباب بازیهای فراوان را در اختیار کودک قرار میدهند، اما در این شرایط دیگر نمیتوان به وسیله بازی خلاقیت او را شکوفا کرد همانطور که شادی به واسطه کشفیات جدید توسط کودک را شاهد نیستیم. حتی خواستههای بزرگسالان نیز به قدری دور از انتظارشان است که دیگرعملکرد و نتایجی در درازمدت برای آنها به همراه ندارد و در اغلب موارد فقط لحظه تصاحب شیء برای افراد مطلوب است.
برای مدیریت خرید و مدیریت لذتهای لحظه ای چه اقداماتی باید انجام داد؟
قبل از اقدامی مبنی بر خرید باید مسائل اقتصادی در اولویت قرار گیرد تا بتوان مخارج زندگی را به شکل عاقلانه و منطقی مدیریت کرد. اگر چنین تفکری در حین خرید وجود داشته باشد به نسبت میتوان در انتخابها تاثیرگذار بود. در این شرایط حتی اگر اشیا لوکس و زیبا هم نباشند میتوان از آنها لذت برد. در ضمن برخی از اشیا عملکرد مناسبی بر زندگی ما دارند. برای مثال هر فردی میتواند از خود بپرسد چند مدل کفش نیاز دارد. آیا افراد باید به تعداد فراوان کفش داشته باشند که در انتخاب آن دچار مشکل شوند؟ یا اینکه با خرید یک کفش مناسب میتوان به دیگر نیازها نیز پاسخ داد.
اگر فرایند خرید با منطق و عقلانیت همراه باشد به نسبت برای افراد با لذت فراوانی همراه خواهد بود تا اینکه صرفا با ایجاد تب خرید به دنبال ارضای حس لذت مقطعی بود. در این شرایط مساله خرید از پشت ویترین مطرح میشود، آن هم به این معنی که فرد در مراحل خرید با اختصاص زمان، تحقیق و دقت فراوان در انتخابها میتواند لذت خرید را طولانیتر کرده و نیز عقلانیت را در این اقدام به کار گیرد. برخی افراد هم متاثر از مد روز و چشم و همچشمی یک وسیله را انتخاب میکنند.
در این زمینه اریک فروم میگوید: تفاوت عمده ای بین داشتن و بودن وجود دارد. این اندیشمند معتقد است: در اصل داشتن میتواند تا بی نهایت پیش برود و به این ترتیب برای افراد اضطراب آور باشد. اگر فرد اصل را بر داشتهها بگذارد به نسبت میتواند درخواست کند. در جوامع سرمایه داری فرمول فروش را با ایجاد تغییرات در فرهنگ استفاده و با ایجاد حس نیاز کاذب در افراد ایجاد میکنند. این در حالی است که شاید تا چندی پیش افراد بدون تصاحب برخی از اشیا به زندگی روزمره خود ادامه میدادند. بنابراین تامل در این زمینه که هر فردی میخواهد با اشیا زندگی کند یا اینکه صرفا خواستار تصاحب آنهاست لازم است.
در یک دهه اخیر تب مصرفگرایی و چشم و هم چشمی در جامعه ما با شدت بیشتری همراه بوده است. درباره تاثیرات این پدیده در جامعه توضیح دهید.
هر قدر افراد در عمق کمتری از تحلیل در گذران زندگی و اهداف سیر کنند به نسبت بیشتر به چگونگی گذران توجه خواهند داشت. در بسیاری از موارد هم به دلیل فرصت اندک، شتاب زندگی و آنچه تکنولوژی عرضه میکند افراد برای تصاحب اشیا به شکل شتابزده وارد عمل میشوند. برای مثال نیاز به وسیله به عنوان نماد تجدد را میتوان در قالب چنین طرز تفکری برشمرد، طبیعتا فرد در صورت عدم تصاحب شیء مزبور چندان بهروز تلقی نمیشود یا از سوی دیگر افراد برخی مسائل به او تحمیل میشود. مصرفگرایی به شکل افراطی یک آسیب اجتماعی محسوب میشود که مستلزم شناخت علمی و سپس درمان اساسی، یا به عبارت دیگر برنامه ریزی است.
باید مصرفگرایی در هر جامعه را در یک زمینه وسیعتر اجتماعی در نظر گرفت زیرا امروزه تولید و توزیع از مرزهای یک کشور گذر کرده و دورافتاده ترین نقاط یک جامعه به مرکزی ترین مراکز تولید و سیستم توزیع جهانی متصل است. مصرفگرایی بی رویه پدیده ای جهانی است و درمان آن باید در دو بعد خرد و کلان انجام شود. امروزه در بازارهای جهانی به هر نحوی به روی مصرفکنندگان باز است که به نسبت تولید مازاد نیز باید از سوی تولیدکننده مدیریت و به سمت بازار مصرف هدایت شود و به این ترتیب یکسری اشیا به شکل تحمیلی به بازار مصرف عرضه میشوند. برای مثال شاید در یک دهه اخیر بازار عرضه کالا به این شکل نبود و به این حد نیز تحمیل مصرفگرایی مشاهده نمیشد. در اصل بروز چنین شرایطی به دلیل تحت تاثیر قرار گرفتن شدت یافته است. اما با نگرش عمیق در این زمینه میتوان گفت که بروز شرایط این چنینی به دلیل نارضایتی شخصی است. اگر افراد به جای اینگونه رفتارها بیشتر به اعمال، اهداف زندگی و آرزوهایشان توجه کنند به نسبت فرصت کمتری به داشتنها اختصاص خواهند داد.