مفهوم “مرگ” را چگونه به کودکان بگوییم؟

مفهوم “مرگ” را چگونه به کودکان بگوییم؟

به گزارش سایک نیوز به نقل از تبیان، مواجه شدن با یک غم بزرگ مانند غم از دست دادن عزیزی در خانواده، نزدیکان و دوستان بسیار سخت است. گاهی تحمل این شرایط برای بزرگسالان دشوار و همراه با مشکلات روحی و جسمی است. حالا فرض کنید که بچه ها در معرض چنین اتفاقی قرار بگیرند. در این شرایط درک آنها از این موضوع و واکنش های احتمالی شان چه خواهد بود؟
به اعتقاد روانشناسان، کودکان در سنین مختلف برداشت ها و واکنش های مختلفی نسبت به موضوع مرگ دارند. آنها با توجه به میزان رشد و شناخت ذهنی خود از دنیا و وقایع پیرامون خود، عکس العمل ها و رفتارهای متفاوتی را بعد از مواجهه با مرگ از خود نشان می دهند. مخصوصا که مرگ در مورد یکی از اعضای خانواده و نزدیکان او اتفاق افتاده باشد. بر این اساس می توان رفتار آنها را بر ۴ گروه سنی تقسیم کرد.

قبل از ۳ سالگی
کودکان تا سه سالگی مرگ را به درستی درک نمی کنند. آنها اصل برگشت ناپذیر بودن مرگ را نمی توانند بفهمند و به همین دلیل عکس العمل خاصی نیز در مورد آن از خود نشان نمی دهند.

 

۳ تا ۵ سالگی
در این سن کودک که رشد کرده و به شناخت بیشتری رسیده است می تواند درک نسبی از موضوع مرگ و داشته باشد. اما در این سن او فکر می کند که مرگ یک وضعیت موقت است که فرد در آن گرفتار شده و بعد از مدتی این وضع به پایان خواهد رسید. بنابراین واکنش اندکی نیز از خود نشان می دهد.

 

۶ تا ۸ سالگی
در این سن درک کودک بالاتر رفته و تا حدودی به این قضیه اشراف پیدا کرده است که مرگ، اتفاقی برگشت ناپذیر و همیشگی است که قرار نیست بعد از مدتی پایان بگیرد. در این سن او کنجکاوی هایی دارد و سوالات زیادی در مورد این اتفاق می پرسد.

 

بعد از ۱۰ سالگی
از این سن دیگر کودک با مفهوم مرگ آشنا شده و آن را به تدریج درک می کند. او کم کم متوجه می شود که مرگ پایان همه چیز است. اما باید توجه داشت که در هر صورت کودک روند مرگ را به صورت جامع و کامل نمی تواند درک کند، چون ما نیز به عنوان انسان هایی بالغ از درک کامل آن عاجزیم.

 

واکنش های کودک نسبت به مرگ را نیز می توان در چند مرحله توضیح داد:

 

– انکار در وهله اول و بعد دچار بهت زدگی و سپس ترس از این موضوع می شود.
– بی تفاوتی آشکار نسبت به این اتفاق؛ تا جایی که برای اطرافیان کودک این رفتار او عجیب و ظالمانه به نظر می رسد. چون او را نسبت به فرد متوفی و از دست رفتنش کاملا سرد و بی احساس می بینند. در حالی که این واکنش به صورت ناخودآگاه و برای حفاظت از سلامت روانی اش از کودک سر می زند.
– تغییرات فیزیولوژیکی که در کودک رخ می دهد شامل خستگی، بی اشتهایی، بی خوابی و…
– غلیان هیجانات که شامل برون ریزی های شدید احساسات، خشم، احساس گناه که به صورت اغراق شده در کودک دیده می شود.