مصاحبه اختصاصی خبرنگار سایک نیوز با دکتر ابوالفضل محمدی استادیار گروه روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران با موضوع رویکردهای غالب روان درمانی در ایران
آقای دکتر از اینکه این فرصت رو در اختیار ما قرار دادین از شما سپاسگزارم. ممکنه بفرمایین رویکردهای غالب رواندرمانی در ایران کدام ها هستند؟
همانند اغلب کشورهای جهان، رویکردهای اصلی رواندرمانی در ایران رفتاردرمانی شناختی و روانکاوی (روان تحلیلی) است. البته گسترش رفتاردرمانی شناختی در ایران بیشتر از رویکرد تحلیلی بوده است. با این حال، سایر رویکردها نیز طرفداران خاص خود را در ایران دارد. از این میان میتوان به رویکردهای وجودی و یا رویکرد تلفیقی اشاره کرد.
تمایز این رویکردها با رویکرد رفتاردرمانی شناختی (CBT) چیست؟
رفتاردرمانی شناختی بیشتر از سایر رویکردها توانسته خود را با محیطهای آکادمیک و دانشگاهی انطباق دهد. این مساله بویژه در ایران قابل توجه است. از همان ابتدا که رشته روانشناسی بالینی در ایران شکل گرفت، درس رفتاردرمانی به عنوان واحد درسی آموزش داده شده است. این موضوع دور از ذهن نیست. برای اینکه رفتاردرمانی شناختی ریشه در روانشناسی تجربی و روانشناسی حیوانی دارد که معتقد به پژوهش و یافتههای علمی است. نگاه تجربی به مسایل روانی مهمترین وجه تمایز CBT با سایر رویکردهای رواندرمانی است. البته این بدین معنا نیست که دیگر رویکردهای رواندرمانی علمی نیستند، بلکه هیچ کدام به اندازه رفتاردرمانی به پژوهش و جمع آوری دادههای قابل اندازهگیری تاکید ندارند.
یکی دیگر از تمایزهای رفتاردرمانی شناختی از سایر رویکردها استفاده از ابزار است. در این رویکرد به استفاده از ابزارهای عینی برای جمع آوری دادهها بسیار اهمیت داده میشود. هیچ یک از رویکردهای رواندرمانی به اندازه CBT برای مفاهیم و سازههای خود از ابزارهای عینی استفاده نمیکنند. رفتاردرمانی شناختی نسبت به سایر رویکردها کوتاهتر و ساختاریافته تر است. شاید همین موضوع باعث شده است تا در مجامع علمی بیشتر مورد توجه قرار گیرد.
مقبولیت CBT بین متخصصان و مردم ایران بیشتر از سایر رویکردهاست.
نقاط قوت وضعف CBT درمقایسه با سایر رویکردها با توجه به وضعیت فرهنگی ایران چیست؟
همانطور که قبلاً اشاره کردم CBT در ایران بیشتر از سایر رویکردها مورد توجه مجامع دانشگاهی قرار گرفته است. البته سایر رویکردهای درمانی نیز فعالیتهای علمی قابل توجهی داشتهاند. اما عمده فعالیت این رویکردها خارج از مجامع دانشگاهی بوده است. برای مثال انجمنهای علمی در حوزه روانکاوی و یا هیپنوتیزم در ایران فعال هستند و کنگرههای تخصصی در این زمینه برگزار میشود.
موضوع دیگری که به نظر من در ایران قابل توجه است علاقه روانشناسان به رویکرد CBT است. این وضعیت بین روانپزشکان متفاوت است. رویکرد رواندرمانی غالب در بین روانپزشکان روانتحلیلی است. البته این وضعیت در سایر کشورهای جهان نیز به همین منوال است. در ایران این موضوع میتواند متاثر از آموزش روانشناسی بالینی باشد. همانطور که قبلا اشاره کردم رفتاردرمانی شناختی به عنوان واحد درسی در دانشگاههای ایران تدریس میشود.
با وجودی که هنوز پژوهش خاصی در این باره انجام نشده است اما میتوان بر اساس اطلاعات کلی به این نتیجه رسید که مقبولیت CBT در بین متخصصان و مردم ایران بیشتر از سایر رویکردهاست. این موضوع را میتوان از برگزاری کارگاههای مختلف CBT یا کنگرههای تخصصی و یا مقالات منتشر شده در نشریات علمی در سراسر کشور استنتاج کرد. به نظر میرسد مردم ایران هم بیشتر تمایل دارند که از راهبردها و مداخلات مبتنی بر CBT بهره بگیرند. از این جهت که درمانهای مبتنی بر رویکرد شناختی رفتاری کوتاهتر هستند و هزینه های کمتری را دربردارند.
اما مهمترین ضعف رفتاردرمانی شناختی در ایران گسترش کیفی آن است. برخلاف گسترش CBT در بین تعداد زیادی از علاقمندان در ایران آموزشهای بالینی با کیفیت ضعیف انجام میشود. دانشگاهها و سایر انجمنها و ارگانها نتوانستهاند در این زمینه اقدامات اساسی انجام دهند. البته این موضوع صرفاً در خصوص رواندرمانی رخ نداده است، بلکه آموزش روانشناسی در همه زمینهها با مشکلات جدی روبرو است. من امیدوارم در آینده اقدامات جدی در این زمینه انجام شود تا مردم بتوانند بیشتر از خدمات CBT بهرهمند شوند. متاسفانه بیشتر دانشگاههای کشور در حوزه آموزش رواندرمانی و CBT با ضعفهای جدی روبرو هستند و ارزیابی های تخصصی در خصوص کفایت درمانگران شناختی رفتاری انجام نمیشود. باوجود رشد CBT در ایران بسیاری از متخصصان و مردم شناخت کافی از رواندرمانی و رفتاردرمانی شناختی ندارند.
چه پیشنهادهایی برای آشناسازی جامعه و روانشناسان درباره CBT دارید؟
به نظرم پیشرفتهای خوبی در این زمینه به دست آمده است. مثلا در طی سالهای اخیر رسانهها در آشناکردن مردم با فعالیتهای مشاور و روانشناس موفق بودهاند. در حال حاضر عمده مردم با نقش روانشناس و تفاوت او با سایر متخصصان آگاهی نسبی دارند. اما این شناخت درباره رویکردهای رواندرمانی بسیار ناچیز است. حتی برخی از دانشجویان رشتههای مرتبط با روانشناسی نیز آشنایی کافی درباره تمایز رویکردهای مختلف رواندرمانی ندارند. به نظرم لازم است رسانهها و متخصصان این حوزه به این موضوع توجه کنند. آگاهی مردم و متخصصان مرتبط با بهداشت روان باعث میشود تا خدمات CBT در اسرع وقت در اختیار افراد قرار بگیرد. رفتاردرمانی شناختی درمانی انتخابی برای بسیاری از اختلالهای روانی شایع است و لازم است اطلاعات لازم در این زمینه در اختیار عموم قرار بگیرد. برگزاری دورههای تخصصی، سمینارها و همایشهای علمی در این زمینه میتواند برای روانشناسان موثر باشد. اما آگاه سازی مردم باید بیشتر از طریق رسانههای جمعی انجام شود. البته در دنیای امروزی فضاهای مجازی فرصت مناسبی را در این زمینه فراهم میکنند که میتوان از آن استفاده کرد. من امیدوارم که در آینده شاهد پیشرفتهای بیشتری در حوزه رفتاردرمانی شناختی در ایران باشیم.