قطار سریع السیر جدایی در گذر است. آمارهای رسمی نشان می دهد در سال ۱۳۹۳ در هر ساعت ۱۹ واقعه طلاق در کشور ثبت شده و در سال ۱۳۹۴ این رقم به ۱۸.۵ رسیده در سال ۱۳۹۵ نیز باوجود کاهش ها و افزایش هایی که در استانهای مختلف کشور گزارش شده تاکنون تغییر قابل ملاحظه ای را شاهد نیستیم .
به گزارش سایک نیوز، روزنامه نسل فردا در ادامه می نویسد: اگرچه این رقم در سال۱۳۶۰، در هر ساعت تنها ۲٫۴ نفر، درسال ۱۳۷۰، ۴.۵ نفر و در سال ۱۳۸۰، ۶.۵ نفر است و فاصله گرفتن از زندگیهای آرام و دوست داشتنی نسل های گذشته تاثیر قابل توجهی در رشد روز افزون آمار طلاق رسمی – و فزونتر از آن ، طلاق عاطفی- دارد، اما برخی تحولات اجتناب ناپذیر بوده وحتی گاهی لازمه رشد اجتماعی هستند؛ لذا به نظر می رسد در کنار ارجاع نسل جوان به رویه های سنتی در زندگی مشترک ،آسیبهای ریشه ای سبک زندگی کنونی را نیز مطرح و به نقد گذاشت تا آزادانه نسبت به میزان اثربخشی آن به تجزیه و تحلیل پرداخته و خودشان راهشان را انتخاب کنند.
نقش موثر تربیت پیش از ازدواج
نخستین ملاحظه به پیش از ازدواج برمی گردد و ریشه در نوع نگرش خانواده به مسئله تربیت دارد؛ چرا که در هر خانواده ای فرزندان مطابق ارزشهای مدنظر والدین تربیت می شوند و عدم انتقال تواضع و کنار آمدن با مشکلات یا کوتاه آمدن در تعاملات گوناگون، مسایلی هستند که خانواده در ذات افراد نهادینه می کنند .
کمرنگ شدن تواضع و احترام متقابل، بخش گسترده ای از نابسامانیهای اجتماعی را سبب می شود که پدیده طلاق نیز یکی از آنهاست. در عرف عامه اغلب والدین مایلند دختر حاضرجواب باشد تا بتواند از حقش دفاع کند. درکودکی نیز حاضر جوابی ها بلبل زبانی تلقی می شوند و خوشایند والدین ، غافل از اینکه به مرور این رویه، شخصیتی با حداقل های گذشت، صمیمت و عطوفت شایسته یک بانوی خانه را رقم خواهد زد. این امر یکی از مقدمات «منیّتی»است که مکتب منحوس اومانیسم آن را با زرورق مکتب تربیتی و مشاوره های به ظاهر خیرخواهانه اش ، نرم و آرام در قلب جامعه مسلمان ترویج می دهد و متاسفانه کمترند مادرانی که در مواجهه با جریان اختلافات خانوادگی، دخترانشان را به صبوری، گذشت، کوتاه آمدن و تواضع دعوت کنند .
نکته دیگر “اصالت لذت” است . تمایل به خوشگذرانی ، انتظار فرد از زندگی را عوض می کند . یک زمان انسان عنایت دارد به اینکه آمده در دنیا تا مسیر تربیت و کمالات خود را پیدا کند ، پس هر اتفاقی که سر راهش قرار میگیرد ، آزمونی است که بسته به عکسالعملش ، صعود یا نزول در مرتبه تعالی انسانی را در پی خواهد داشت . به این ترتیب باور می کند:
هرکه در این دار مقربتر است
جام بلا بیشترش می دهند!
پس با اطمینان قلبی از هر فراز و نشیبی سهم خود در قرب درگاه ربوبی را مطالبه می کند . این بدان معنا نیست که به دنبال اصلاح زندگی ، آرامش ، رفاه و… نباشد، بلکه اولویت ها و خط مشی کلی زندگی با شاخص هایی مبتنی بر توکل و رضا ، تعیین می شوند و هر مسئله ای در زندگی جای خود را پیدا می کند.
معضل تجمل گرایی
موضوع سوم را می توان “تجملگرایی” دانست. در مقبره شهیدعلمالهدی و دانشجویان پیرو خط امام(ره) ، در میان آثار شهدا، نامه ای است که یکی از شهدا به خواهرش نوشته بود و قبل از ارسال آن به شهادت رسید و نامه باقی ماند تا به تمام خواهرانش در این سرزمین برسد و چه تامل برانگیز زندگی امروز ما را توصیف می کند !
در بخشی از نامه اش از قول شاندل فیلسوف معاصر نقل می کرد: تداوم حیات جوامع صنعتی در گروی سوق دادن کشورها به مصرف و تجمل گرایی است. تبلیغات گسترده تو را آسوده نخواهد گذاشت و در آینده ای نزدیک طلب زندگی مجللتر و رفاه بیشتری می کنی. درآمد اندک خانواده جوابگو نیست و حاضر می شوی آرامش خانه ات را با درآمدی ناقابل معاوضه کنی و پولت را صرف خرید کالای لوکس و اقلامی کنی که به ظاهر زندگی ات را راحت تر کنند. چه چرخه باطلی ! برحذر باش که قربانی این جریان نباشی !
امروز می بینیم چطور مد و تجملگرایی زندگی های ساده و بی پیرایه مان را به بند کشیده و با قربانی کردن آسایش، خانواده را به پرتگاه از هم گسیختگی نزدیک می شود .
نگاهی به سه عامل کلی
در گامی فراتر، مهمترین عواملی که فراسوی روابط خانواده ها و زوجین معضلاتی چون اعتیاد ، مشکلات اقتصادی و…، جامعه را به سمت سست بنیان شدن خانواده ها سوق می دهند، در سه عامل کلی قابل بررسی است :
۱٫ عدم برخورداری از منظومه اعتقادی اکثریت جامعه و فاصله گرفتن از دیدگاه های توحیدی در تجزیه و تحلیل وظایف اجتماعی و فردی ایشان در زندگی که در نتیجه اش انسان به مرور نفس خود را در جایگاه خدا نشانده، آموزه های اومانیستی را شاخص رویکردها، روشها و گرایش هایش خواهد کرد . عامل “منیّت” که در سطح اول مطرح شد، گرچه در تعالیم اسلامی صرفا به عنوان یک صفت رذیله اخلاقی مطرح است و پرداختن به آن تخصص خود را می طلبد، لیکن متاسفانه می بینیم که چگونه بسترساز ترویج و تحقق اندیشه های اومانیستی در جامعه شده و متاسفانه افزایش آمار طلاق، تنها یکی از مصادیق آن است .
۲٫ نادیده گرفتن هجوم خاموشی که حدود ۶۰۰ سال پیش آندلس را از دامن اسلام جدا کرد و جریان اسلام زدایی که همچنان ادامه دارد و سردمداران آن با هر روشی می کوشند تا به اندیشه های باطل خود جامه عمل بپوشانند. تجملات و مدگرایی ، در چندین عرصه برایشان برنامه ای کارآمد بوده؛ از منظر تحلیل اقتصادی ، به یک شکل خسارت می زند و ثروت های مادی و معنوی جامعه را به جیب کشورهای سلطه گر می ریزد .
به لحاظ فرهنگی به شکل دیگر ضربه می زند و هویت ما را هدف قرار می دهد ، در بعد اجتماعی نیز اثرات مخربی از خود به جا گذاشته که در لایه های مختلف، بنا به بسترها و خلأهای موجود ، نمود داشته و دارد. هجومی که با ابزارهای رسانه ای و تبلیغاتی اش حیا و غیرت دینی و سنتی جامعه را نشانه گرفته و می کوشد با ترویج فحشا و منکر ، در یک کلمه “سبک زندگی اسلامی” را براندازد . حرکتی که از پیرامون ما مسیرش را آغاز کرده.
ابتدا شکل خانه ها را عوض کرد، بعد دکوراسیون داخل را تغییر داد و درقالب مد ،انتخاب لباسمان را عهده دار شد و می رود تا قلب و مغزمان را تصرف و حب و بغض ها و شک و یقین هایمان را فرماندهی کند !لذا در ساحت فرهنگ، نفی “منیّت” ، “لذت طلبی” و “مد و تجمل گرایی” ، فقط نفی یک رفتار نیست، بلکه به مثابه حفظ یک خاکریز برای مقابله در جنگ نرم و مقاومت در برابر سقوط یک سلسله ارزشهاست. ارزش هایی که مهمترینش انسانیت و انسان سازی است و فقط در گلستانی به نام خانواده به بار می نشیند.