وابستگی مقوله آشنایی است که همه افراد آن را تجربه میکنند، هریک از ما در طول زندگی به فرد یا حتی اشیاء پیرامون خود وابستگی پیدا کردهایم؛ از همان آغاز تولد نوزاد معنی وابستگی را به مادر نشان میدهد چرا که حیات او محتاج مادر است.
به گزارش سایک نیوز و به نقل از سلامت نیوز شاید به نظر برسد این مقوله طبیعی ارتباطی با یک نوع اختلال روان شناختی ندارد لیکن باید گفت وابستگی در مواردی یک اختلال محسوب میشود و آن زمانی است که فرد به شکل افراطی به شخص یا چیزی وابسته باشد؛ وابستگی شدید عواقب نامطلوبی به همراه دارد ونه تنها حیات روانی افراد بلکه زندگی اجتماعی و زناشوئی آنها را به مخاطره انداخته ونسلی را قربانی این اختلال عاطفی میکند.
ریشه این وابستگی در چیست؟با افراد وابسته چگونه رفتار کنیم ؟ روش تربیتی صحیح در پیشگیری از تربیت کودک وابسته چه روشی است؟
لادن سوادکوهی روان شناس پاسخگوی این پرسشها است.
دلبستگی توام با امنیت
لادن سوادکوهی روان شناس عمومی در خصوص تعریف وابستگی وتفاوت این مقوله با دلبستگی گفت: اگر دلبستگی در کودک به شکل صحیح هدایت نشود منجر به وابستگی میشود. دلبستگی فرایند مثبتی است که حالت دوسویه دارد؛ کودک تمایل دارد ارتباط صمیمی را با اطرافیان برای کسب احساس امنیت برقرار کند و ریشه وابستگی از همین جا شکل میگیرد به این صورت که اگر این مقوله به درستی صورت پذیرد کودک وابسته نخواهد شد لیکن اگر به صورت ناصحیح پرورش یابد قطعا کودک با وابستگی مواجه میشود.
نظریههای بسیاری در این زمینه وجود دارد که این پدیده را با کودکی مرتبط میسازد. اگر کودک در سالهای اول عمر دلبستگی توام با امنیت را تجربه نکند در بزرگسالی قادر به ایجاد یک رابطه سالم عاطفی نخواهد شد.
زمان طلایی شکل دهی به شخصیت سالم در کودک
وی افزود: کودکان از لحاظ رفتاری به ۴ دسته تقسیم میشوند: این تقسیم بندی از ۸ تا ۱۸ماهگی لحاظ میشود؛از ۸ تا ۱۲ ماهگی کودک در شرایط اضطراب قرینگی قرار دارد و از ۱۲ تا ۱۸ ماهگی اضطراب جدایی در او شکل میگیرد.
اولین دسته کودکان در طبقه بندی ما کودکانی هستند که دلبستگی به والدین خصوصا مادر دارند و این دلبستگی توام با احساس امنیت است که این شکل درست تربیت است زمانی که مادر این کودک را برای مدتی ترک کند،چه آشفته شود و چه نشود در بازگشت مادر تعامل خوبی با مادر برقرار میکند.
دسته دوم کودکانی هستند که دلبستگی بدون احساس امنیت دارند که با الگوی دوری گزینان هستند.یعنی در پیوند دوباره با مادر به طور آشکار از پذیرش مادر پرهیز میکنند.
دسته سوم کودکانی هستند که ضمن عدم احساس امنیت در پذیرش مجدد مادر دو دل هستند واین کودکان نیازمند تماس جسمی با مادر هستند ولی درعین حال در مقابل مادر مقاومت نشان میدهند.
دست چهارم کودکان نابسامان هستند این کودکان رفتارهای متناقض از خود نشان میدهند و معمولا افسردگی از علائم بارز این کودکان است؛ اگرچه به مادر نزدیک میشوند ولی بلافاصله از او روی میگردانند. در مجموع باید گفت افرادی که در کودکی دلبستگی ایمنی را تجربه نکرده باشند در بزرگسالی مبتلا به اختلال وابستگی میشوند.
تربیت با توجه به سرشت کودک
این روان شناس ضمن اشاره به این موضوع که وابستگی یک اعتیاد روانی عاطفی است اظهار داشت: زمانی که کودک در رفع نیازهای عاطفی احساس ایمنی نکند دچار درماندگی میشود و به نوعی حالت وابستگی ایجاد شده که در نهایت به افسردگی و اضطراب منجر میشود.
در مجموع میتوان گفت شخصیتهای وابسته در کودکی به نوعی طرد شدگی را تجربه کردهاند و در درمان ابتدا نیاز به رفع مشکلات ناشی از کودکی آنها وجود دارد. این افراد شکننده هستند و بیشترین زمانی که ریشه بروز این اختلال را شکل میدهد در سنین یک تا سه سالگی کودک است.
لازم به ذکر است کودکان هر یک با خصوصیات و سرشت خاصی متولد میشوند که والدین باید این سرشت را بشناسند تا در تربیت از تکنیکهای متعادلی با توجه به سرشت کودک استفاده کنند.
هر کودک با خواهر و برادر خود متفاوت است و والدین باید درک کنند و عمده کار درمانی ابتدا باید بر روی والدین صورت بگیرد تا اهمال والدین در تربیت کودک بررسی ورفع مشکل شود.
محبت افراط گونه والدین با شخصیت وابسته
وی در پاسخ به این پرسش خبرنگار سلامت نیوز که آیا از طرف دیگر محبت افراطی و چسباندن بیش از اندازه کودک به خود منجر به شکل دهی شخصیت وابسته در کودک میشود؟ گفت: اگر مادر خود دچار وابستگی باشد طبیعی است که خودبه خود این مسأله شکل میگیرد. رفتار والدین بسیار اثرگذار است ومتأسفانه اغلب والدین به جای پاسخ به پیام کودک خلق خود را وارد میکنند.
والدین باید سرشت شخصیتی کودک را بشناسند و صفات شخصیتی که به خلق کودک مرتبط هست را مد نظر داشته باشند . متأسفانه اغلب والدین خود مسأله دارند و مشخص است که کودک مشکل دار میشود. این والدین نادانسته با محبت افراط گونه کودک را وابسته میکنند و در واقع ابتدا باید والدین یک کودک درمان و سپس کودک درمان شود.
زمانی که والدین وابسته هستند برای از دست ندادن حمایت کودک او را تزریق عاطفی میکنند تا کودک از کنار والدین جدا نشود.درواقع ورود مسائل عاطفی کاذب که توسط والدین ایجاد میشود بعدها در زندگی زناشویی فرد اثر نامطلوب میگذارد.
مشکلات زناشوئی عامل احساس عدم امنیت
سوادکوهی در ادامه افزود: کودکی که از استقلال میترسد وبه نوعی فرار از مسئولیت دارد و اغلب کارهای او توسط والدین انجام شده ودر محیط امنی تربیت نشده است اغلب فاقد اعتماد به نفس است و زمانی که احساس تنهایی میکند، مسلم است در معرض انواع اختلال قرار میگیرد.
بسیاری از مشکلات زناشوئی عاملی در ایجاد ترس و عدم امنیت کودک است که در بزرگسالی باعث وابستگی شدید کودک میشود. این حالات اگر ادامه پیدا کند فرد دچار اختلال شخصیت وابسته میشود.
افرادی که دچار این اختلال هستند به نوعی در انجام فعالیتهای روزانه خود محتاج دیگران هستند،از دیگران متوقع بوده و مسئولیتهای مهم زندگی را به دیگران محول میکنند.
خصوصیات افراد وابسته
این روانشناس در خصوص ویژگیهای شخصیت وابسته عنوان کرد: این افراد علاقه مفرطی به مراقبت شدن توسط دیگران دارند،رفتارهای مطیعانه نشان میدهند که نشان از وابستگی آنها است.
بدون راهنمایی دیگران قادر به اخذ تصمیم در زندگی نیستند ودیگران باید در تصمیم گیریهای مهم زندگی آنها دخیل باشند ودر مقابل مخالفت با دیگران به دلیل ترس از قطع حمایت دچار مشکل میشوند،به تنهایی قادر به فعالیت نیستند و در طلب محبت افراط میکنند تا ثابت کنند افراد را دوست دارند و در واقع دست به کارهای عجیب وغریب میزنند تا محبت دیگران را جلب کنند.
در زمان تنهایی به دلیل ترس از ناتوانی در مراقبت از خویش احساس درماندگی میکنند.در روابط نزدیک اگر دچار جدایی شوند بلافاصله رابطه جدیدی تشکیل میدهند و این امر به دلیل نیاز آنها به یک منبع حمایت کننده است.مدام اشتغال ذهنی غیر واقع گرایانه داشته که مبادا تنها شده و به حال خود گذاشته شوند.
آمار چه میگوید
وی افزود: بر طبق آمار دونیم درصد از اختلالات کلی شخصیت مختص به این اختلال است و شیوع آن در زنان بیشتر است و عموما در بچگی ایجاد میشود ،همچنین در کودکانی که فرزند آخر هستند ترس از دست دادن اطرافیان بیشتر است .
در واقع در سلسله مراتب سنی هرچه پایین تر میرویم این حالت شدید تر است ؛افرادی که در کودکی دچار بیماریهای مزمن میشونداحتمال آسیب پذیری بیشتری در ابتلا به این بیماری دارند.
زمانی که این افراد را مورد بررسی قرار میدهیم متوجه میشویم که مطیع هستند و بیشتر تمایل به جلب همکاری دارند و از پرسشهای خاصی استقبال کرده انتظار راهنمایی دارند.
تمام اختلالات و مشکلاتی که از وابستگی نشأ ت میگیرد با یک چرخه معیوب وارد زندگی زناشوئی فرد میشود واین افراد وابستگی شدید به همسر ویا زندگی گذشته خود دارند وبه همان شکلی که در خانواده قبلی خود رشد کرده اختلالات را وارد زندگی زناشویی کرده وبر نحوه فرزند پروری خود اثر میگذارند.
راهکار حل مشکل
این روان شناس در خصوص درمان اختلال وابستگی اظهار کرد: روان درمانی کمک بزرگی به این افراد میکند و به دلیل اینکه این درمانها حالت پرسشگرانه دارد فرد وابسته به راحتی شخصیت خود را نشان میدهد و با کمک درمانگر به راحتی میتوانند اعتماد از دست رفته را بدست آورند و اگر اختلال شدید باشد بدل به اضطراب و افسردگی میشود که نیازمند درمانهای دارویی در کنار روان درمانی وجود دارد.
راهکارهایی نظیر چگونگی یافتن حس استقلال وطریقه نه گفتن واینکه فرد وابسته چگونه به خواستههای دیگران نه بگویند در درمان این افراد موثر است.درک لذت حالت استقلال در این افراد اگرچه کار مشکلی است لیکن شدنی است زیرا وابستگی در کودکی شکل گرفته ودرمان آن کاری زمان بر است.هیپنوتراپی وشرکت در سمینارهای مرتبط با کودک درون در درمان این افراد بسیار موثر است.