معاون رئیس جمهور در امور زنان و خانواده در یادداشتی به آسیب شناسی موضوع قتل دختر جوان خویی به دست پدرش پرداخت.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از مهر، متن یادداشت شهیندخت مولاوردی در پی قتل دختر جوان توسط پدرش در شهر خوی به شرح زیر است:
«چند روزی از قتل دختر جوان به دست پدرش در شهر خوی می گذرد. فرماندار خوی در تشریح جزئیات این جنایت به اعتراف متهم اشاره کرده که به استناد شایعاتی که از مسایل اخلاقی دخترش به گوشش رسیده به خودش اجازه داده با محاکمه، صدور حکم و اجرای آن در ملاعام با شلیک دو گلوله آبروداری کند و به دلیل ممانعت از رسیدن نیروهای امدادی به محل حادثه دختر جوانش در دم جان می سپارد.
اگرچه آمار دقیق و مستندی در مورد چنین قتل هایی که با نام دفاع از ناموس انجام می شود و به قتل های ناموسی موسوم است در دسترس نیست، اما براساس گزارش سازمان ملل هر ساله بیش از ۵۰۰۰ زن در اقصی نقاط جهان به دلایل ناموسی به دست پدر، شوهر، برادر یا فامیل های ذکور خود به قتل می رسند. پاکستان، افغانستان، ایران، ترکیه، بنگلادش، عراق، یمن، اردن و لبنان از جمله کشورهایی هستند که بیشترین آمار قتل های ناموسی در جهان به نام آنها ثبت شده است.
ریشه این جنایات که بدترین و افراطی ترین شکل خشونت علیه زنان در خانواده است و در دفاع از شرف و ناموس مردان خانواده به وقوع می پیوندد به فرهنگ، مناسبات و قوانین مردسالارانه و قبیله ای جوامع بر می گردد.
کاستلز پدرسالاری را کنترل بی قید و شرط مردان بر زنان و فرزندان تعریف می کند. بر این اساس طیفی از دلایل از جمله از زیر بار ازدواج ناخواسته نرفتن تا رابطه جنسی خارج از ازدواج را می توان برای توجیه این قتل ها و طبیعی جلوه دادن و رسمیت بخشیدن به آن ردیف کرد که عمدتا هم با بردن انگشت اتهام به سمت زنان و دختران، (و امروز به سمت شبکه های اجتماعی) مورد تایید و تشویق جامعه قرار می گیرد و معمولا ماموریت مردان و پسران خانواده در کنترل و محدود کردن زنان و دختران فامیل محسوب شده و قانون هم مجوزهای لازم را برای ارتکاب آن در اختیار قرار می دهد.
به رغم روند تضعیف ساختارهای پدرسالارانه در نیم قرن اخیر به نظر می رسد هنوز در سطوح مختلف به موازات هم تلاش می شود تا قدرت این ساختارها حفظ شود.
صرف نظر از تاثیر خلاءها و تجویزهای قانونی و عدم بازدارندگی آن در ارتکاب اینگونه اعمال، سوالی که این روزها می تواند ذهنها را به خود مشغول کند آن است امروزه والدین تا چه اندازه از مهارت برقراری ارتباط سازنده و مؤثر با فرزندان خود برخوردار هستند؟ هرچند این سوال به طور جدی در مورد مهارتهای ارتباطی پدران و مادران و مناسبات فیمابین آنها هم مطرح است و نیز بین سایر افراد جامعه در رفتار و تعامل صحیح و اصولی و میزان تاب آوری و …
به ویژه در خانواده های دو فضایی کنونی (فضای واقعی و مجازی) که مدت مکالمات و ارتباطات کلامی اعضای خانواده از متوسط دو ساعت به ۱۷دقیقه در روز رسیده است تا چه اندازه توانسته ایم از این ظرفیت برای ارتقای این مهارتها بهره برده و تهدیدات آن را به فرصت تبدیل کرده و گسست نسلی را به حداقل برسانیم ؟
در یادداشت قبلی که به مناسبت روز جهانی مبارزه با مواد مخدر با اشاره به شعار امسال سازمان ملل در گوش سپردن به کودکان و جوانان به عنوان گام نخست در رشد ایمن و سالم آنان منتشر شد، بر اهمیت هنر خوب گوش کردن و مهارت گفتگو و تاثیر آن بر پیشگیری و بازدارندگی از بسیاری از آسیبها تاکید شد.این حوادث جانخراش که گاه گداری در گوشه و کنار مملکت اتفاق می افتد تلنگری است بر وجدان خفته همه کسانی که مسئولیت خود را در این باب به باد فراموشی سپرده اند.
اینک که دختر جوان شهرمان به خون خفته است ماییم و یک ابراز تاسف برای پدری جنایتکار و تسلیت به مادری که به یکباره تمام هستی خود را از دست داده است و سر تکان دادن برای دختری که… ای کاش این بار تمام واکنشها به این خلاصه نشود.»