سایک نیوز به نقل از میگنا: حتی شاید خودمان هم ندانیم اما همه ما در زندگی با احساس گناه مواجه شدهایم. این حس هرچند ما را آزرده میکند ولی اگر ارتباط درستی با آن برقرار کنیم میتواند تأثیرات مثبتی در زندگی شخصی و اجتماعی ما داشته باشد. احساس گناه هم مثل هر احساس دیگری بخشی از واقعیت زندگی ما است که میتواند تأثیرات مثبتی بر زندگی ما داشته باشد یا تأثیراتی منفی برجای بگذارد. همه چیز بستگی به ارتباطی دارد که با این احساس خود برقرار میکنیم.
تا به حال دچار عذاب وجدان شدهاید؟
احساس گناه، بسیار ناراحت کننده است و مانند شرم، خجالت یا غرور به عنوان یک احساس خودآگاه توصیف شده است که شامل تأمل در خود است. افراد ممکن است به دلایل مختلفی عذاب وجدان بگیرند، از جمله احساس گناه از گذشته برای اعمالی که مرتکب شدهاند (یا فکر میکنند مرتکب شدهاند)، کوتاهی در انجام کاری که باید انجام میدادند یا افکاری که فکر میکنند از نظر اخلاقی اشتباه هستند.
احساس گناه، هیجانی خودآگاه است که با احساسی دردناک ناشی از انجام دادن یا تصور انجام دادن کاری غلط همراه میباشد. احساس گناه زمانی رخ میدهد که فرد اسنادهای درونی ناپایدار و خاص دربارهٔ کنشهایش دارد که به این احساس منفی دربارهٔ رفتارهای خاصی که مرتکب شدهاست، میانجامد.
احساس گناه، حسی آزاردهنده است که مانند شرم، خجالت یا غرور به عنوان یک احساس خودآگاه توصیف شده است. به دلیل بروز احساس گناه افراد خودشان را سرزنش میکنند. معمولاً افراد مختلف به دلایل گوناگونی احساس گناه دارند، مثلاً به خاطر اعمالی که مرتکب شدهاند یا فکر میکنند که مرتکب شدهاند، یا به دلیل انجام ندادن کاری که باید انجام میدادند.
همچنین برخی افراد به خاطر کارهایی که نباید انجام میدادند، دچار احساس گناه میشوند. علاوه بر اینها دستهای از افراد هم به دلیل داشتن افکاری که معتقدند از نظر اخلاقی اشتباه هستند، درگیر این حس میشوند.
احساس گناه ارتباط تنگاتنگی با مفاهیم پشیمانی، حسرت و همچنین شرم دارد. احساس گناه عامل مهمی در تداوم علائم اختلال وسواسی- جبری است.
احساس گناه چگونه شکل می گیرد؟
احساس گناه به عنوان یک احساس شرطی از کودکی به مردم آموزش داده میشود. در پاسخ به اشتباه یا درگیر شدن در رفتاری که بزرگسالان آن را “بد” میدانند، کودکان یاد میگیرند که از این حس به عنوان وسیلهای برای ارزیابی خود و اعمالشان استفاده کنند. در واقع احساس گناه دادن به دیگران از همان کودکی شروع میشود. میل به اجتناب از این حس میتواند نقش مهمی در عملکرد کودکان در زندگی روزمره داشته باشد.
این شرطیسازی میتواند منجر به ایجاد محرکهایی شود که افراد را تا بزرگسالی دچار مشکل میکند. تلاش برای اجتناب از عذاب وجدان یا “بد” بودن افراد بالغ را به سمت ایجاد الگوهای اجتنابی یا فرار از تعهد سوق میدهد که آنها را از برآوردن نیازهای خود یا داشتن زندگی شاد و رضایت بخش باز میدارد.
یکی از رایجترین کاربردهای عذاب وجدان، انگیزه است. میل به بهترین یا اخلاقیترین نسخه از خود بودن به یک نیروی محرک تبدیل میشود. این انگیزه دریافت بازخورد مثبت یا اجتناب از بازخورد منفی است. در هر دو سناریو، یک فرد در تلاش است تا توسط دیگران به عنوان “خوب” شناخته شود.
در بعضی موارد احساس گناه طبیعی است. مثلاً وقتی که فردی به دیگران آسیب میرساند، احساس گناه یک واکنش کاملاً طبیعی است. این احساس یک اتفاق درونی است ولی میتواند با جامعه هم در ارتباط باشد.
به نظر میرسد احساس گناه نقش مهمی را در تنظیم روابط بین فردی به عهده دارد. برای مثال افراد را تشویق میکند روابط ارزشمند خود را ترمیم کنند و از انجام اقداماتی که برای رابطه آنها آسیبزا است، خودداری کنند.
هرچند احساس گناه آزاردهنده است، ولی میتواند انگیزهای قوی برای عذرخواهی، تصحیح، جبران اشتباه و رفتار مسئولانه ایجاد کند. از آنجا که انجام این کار به حفظ پیوندهای اجتماعی و جلوگیری از آسیب رساندن به دیگران کمک میکند، میتوان گفت احساس گناه کارکردهای مثبتی دارد. ولی زمانی که احساس گناه بیش از حد باشد و فرد در همه موقعیتها خودش را سرزنش کند، اگر این وضعیت درمان نشود منجر به اضطراب، وسواس و افسردگی میشود.
پاسخهای رفتاری
تمایل به وجود احساس گناه در شخص بهطور قابل اعتمادی با وجود یک شخصیت اخلاقی مرتبط است.بهطور مشابه، احساس گناه میتواند باعث رفتار فضیلتآمیز متقاعب شود. افرادی که احساس گناه میکنند ممکن است بیشتر از دیگران خود خویشتن داری کنند، از زیاده روی در خود اجتناب کنند و پیشداوری کمتری از خود نشان دهند.
به نظر میرسد احساس گناه رفتارهای جبرانکنندهای را برای کاهش هیجانات منفی ایجاد میکند. به نظر میرسد که افراد در رفتارهای جبرانی هدفمند و خاص نسبت به افرادی که به آنها ظلم یا توهین کردهاند، دست میزنند.
عدم وجود احساس گناه در سایکوپتها
افراد مبتلا به سایکوپاتی فاقد هرگونه احساس واقعی گناه یا پشیمانی برای آسیبی هستند که ممکن است به دیگران وارد کرده باشند. این افراد رفتارهای سایکوپاتی خود را منطقی میدانند و در عوض ممکن است دیگران را به دلیل رفتارهایشان سرزنش کنند یا بهطور کلی رفتار خود را طور کامل انکار کنند. افراد مبتلا به سایکوپاتی تمایل دارند برای خود و دیگران مضر باشند. آنها توانایی کمی برای برنامهریزی برای آینده دارند. یک فرد مبتلا به سایکوپاتی هرگز خود را مقصر نمیبیند، زیرا هر کاری که لازم و به نفع خود باشد را بدون قید و شرط انجام میدهد. شخصی که احساس گناه یا پشیمانی نمیکند دلیلی ندارد که خود را به خاطر کاری که به قصد آزار رساندن به دیگری انجام دادهاست مقصر بداند. یک فردی که دارای میزان سایکوپاتی بالایی میباشد، همیشه اعمالش را بهعنوان تقصیر شخص دیگری توجیه میکند.
روانشناسان این را بخشی از فقدان استدلال اخلاقی (در مقایسه با اکثریت انسانها)، ناتوانی در ارزیابی موقعیتها در چارچوب اخلاقی، و ناتوانی در ایجاد پیوندهای عاطفی با افراد دیگر به دلیل عدم همدلی میدانند.
نظریههای تکاملی
برخی از روانشناسان تکاملی نظریهپردازی میکنند که احساس گناه و شرم به حفظ روابط سودمند مانند دگرخواهی دوسویه کمک میکنند.اگر فردی وقتی به دیگری صدمه میزند احساس گناه میکند یا نمیتواند محبتی متقابل انجام دهد، به احتمال زیاد به دیگران آسیب نمیرساند یا بیش از حد خودخواه میشود. به این ترتیب، او احتمال انتقامگیری توسط اعضای قبیله خود را کاهش میدهد و در نتیجه چشمانداز بقای خود و قبیله یا گروه را افزایش میدهد. مانند هر احساس دیگری، احساس گناه میتواند برای کنترل یا تحت تأثیر قرار دادن دیگران دستکاری شود. انسانها بهعنوان حیواناتی بسیار اجتماعی که در گروههای بزرگ و نسبتاً پایدار زندگی میکنند، به راههایی برای مقابله با درگیریها و رویدادهایی نیاز دارند که در آنها سهواً یا عمداً به دیگران آسیب میرسانند. اگر کسی به دیگری آسیب برساند و سپس احساس گناه کند و پشیمانی و اندوه نشان دهد، فرد آسیب دیده احتمالاً میبخشد؛ بنابراین، احساس گناه، بخشش را ممکن میسازد و به حفظ گروه اجتماعی کمک میکند.
در روانکاوی
برای آنکه احساس گناه در روانکاوی را درک کنید ابتدا باید از احساس گناه از نظر فروید آگاه شوید. خود یا ایگو در برخورد با نهاد از نیروی مشخصی استفاده میکند که سوپرایگو نامیده میشود. تضاد بین نهاد و وجدان احساس گناه را به همراه دارد. عذاب وجدان میتواند واقعی یا خیالی باشد. اما در هر دو مورد، از توجه انسانی ناشی میشود. این که آیا شخص به ارتکاب عملی فکر میکند و سپس نسبت به آن عذاب وجدان میگیرد یا عملی را مرتکب میشود و سپس به خاطر انجام آن عذاب وجدان میگیرد و یا عملی را انجام میدهد و سپس پاسخ دیگران را منفی میبیند در نتیجه احساس گناه میکند. شخص مورد نظر از نظر فکری و عاطفی با عمل مورد نظر درگیر شده است. به طور معمول، احساس گناه پس از فکر یا درک انجام کاری اشتباه، رخ میدهد.
علل ایجاد احساس گناه
به طور کلی عوامل مختلفی در ایجاد این احساس نقش دارند. برخی از این موارد را در ادامه بررسی میکنیم:
اضطراب: اگر اضطراب زیادی دارید، احتمالاً اقدامات خود را به گونهای منفی ارزیابی میکنید و خود این روند باعث میشود شما احساس گناه داشته باشید.
تجربیات دوران کودکی: کودکانی که والدین کمالگرا، سرزنشگر یا سختگیر دارند، دائم احساس میکنند کار اشتباهی انجام دادهاند، چیزی برای پنهان کردن دارند یا مسئول اشتباهات هستند. این افراد در بزرگسالی ممکن است با احساس گناه طولانی مدت روبرو شوند.
افسردگی: یکی از مهمترین علائم افسردگی، احساس گناه است. البته نباید به همین یک علامت برای تشخیص افسردگی اکتفا کنید. لازم است جهت تشخیص درست به روانپزشک مراجعه کرده تا طی جلسات مصاحبه تمامی موارد مورد بررسی قرار گیرد.
فرهنگ: اگر کارهایی که انجام میدهید با هنجارهای فرهنگی که با آنها بزرگ شدهاید، مغایرت داشته باشد، ممکن است احساس گناه کنید. حتی اگر دیگر آن هنجارها را باور نداشته باشید یا از آنها حمایت نکنید.
مذهب: برخی از سنتهای دینی از احساس گناه به عنوان راهی برای نشان دادن این که شخص اشتباهی مرتکب شده، استفاده میکنند. افراد وقتی کار یا فکری مغایر با آموزههای دینی داشته باشند، احساس گناه میکنند و خود را مستحق عذاب و سرزنش میدانند. فشارهای اجتماعی: اگر احساس کنید دیگران شما را به خاطر کارهایی که انجام دادهاید قضاوت میکنند، ممکن است با احساس گناه و پشیمانی مواجه شوید.
انواع حس گناه
پس از بررسی علل ایجاد احساس گناه، بهتر است ببینیم انواع احساس گناه چیست. گاهی احساس گناه میتواند در برابر احساسات منفی و ناراحتکننده از فرد محافظت کند اما اگر احساس گناه بیش از حد باشد، باعث بروز اختلالات روانی مثل افسردگی میشود.
به همین دلیل گروهی از محققان روانشناسی معتقد هستند که بهتر است احساس گناه به دو دسته تقسیم شود:
1 احساس گناه ناسازگار: این نوع احساس گناه اغلب بر زندگی تأثیر منفی میگذارد. این احساس ممکن است شامل احساس گناه مزمن، احساس گناه مربوط به شرم و سایر گناهانی باشد که منجر به ناراحتی روحی و روانی میشود.
2 احساس گناه سازگار یا طرفدار اجتماع: این نوع احساس گناه مفید است، زیرا باعث میشود فرد از اشتباهات خود مطلع باشد؛ سپس برای جبران آنها و ترمیم روابط خود تلاش کند.
به غیر از دستهبندی بالا، در دیدگاه دیگری سه نوع احساس گناه وجود دارد:
1. گناه واکنشی: احساس گناه واکنشی زمانی اتفاق میافتد که فرد برخلاف باورها و عقایدش و استانداردهای جامعه عمل کرده باشد.
2.گناه پیشبینیکننده: این احساس گناه در نتیجه تفکر درباره اقدامی برخلاف معیارهای اخلاقی شخصی یا معیارهای جامعه اتفاق میافتد. به خاطر وجود این نوع احساس گناه، ممکن است شخصی تصمیم بگیرد اقدام خاصی را انجام ندهد، زیرا میداند اشتباه است یا معتقد است احتمالاً به دیگران صدمه میزند.
3. گناه وجودی: این نوع احساس گناه پیچیدهتر است. احساس گناه وجودی میتواند ناشی از احساسات فرد نسبت به بیعدالتی عمومی یا ناعادلانه بودن جهان هستی، باشد. همچنین میتواند احساس شخص را نسبت به تأثیر منفی که ممکن است در زندگی دیگران داشته باشد، توصیف کند.
احساس گناه بازمانده چیست؟
گناه بازمانده (یا عذاب وجدان بازمانده) یک تجربه عاطفی است که ناشی از آسیب کم از یک موقعیت در مقایسه با دیگران است. برای مثال، هنگامی که یکی از یک تصادف یا درگیری زنده بیرون میآید در حالی که دیگران مردهاند، ممکن است احساس گناه بازماندگان را تجربه کند، علیرغم اینکه مسئول مرگ دیگران نیست.
این نوع احساس گناه زمانی ظاهر میشود که شخصی از تصادف یا بلایی که دیگران در آن آسیب میبینند، جان سالم به در ببرد یا زمانی که دیگران دچار بدبختی میشوند، اما شما آن را تجربه نمیکنید.
راهکارهای رهایی و غلبه بر احساس گناه
حالا که متوجه شدیم علت و انواع احساس گناه چیست، لازم است بدانیم چگونه میتوان بر آن غلبه کرد. به منظور حفظ سلامت روانی و کیفیت زندگی درخواست کمک بسیار مهم است. اگر احساس گناهی را تجربه میکنید که در زندگی روزمره شما اختلال ایجاد میکند، با یک متخصص بهداشت روان صحبت کنید. گزینههای درمانی مختلفی وجود دارد که ممکن است به شما در کنار آمدن با احساس گناه کمک کند. در ادامه تعدادی از این گزینهها را بررسی میکنیم:
دارودرمانی: پزشک شما ممکن است داروهای ضد افسردگی یا ضد اضطراب را برای کمک به شما در کنار آمدن با علائم ناشی از احساس گناه تجویز کند. همچنین پزشک ممکن است روان درمانی را توصیه کند.
رواندرمانی: درمان شناختی-رفتاری (CBT) یکی از روشهای درمانی است. به این صورت که شما یاد میگیرید افکار منفی که منجر به احساس گناه میشوند را تشخیص بدهید. سپس قادرید این افکار منفی را با افکار مثبت، جایگزین کنید.
درمان شناختی-رفتاری همچنین میتواند به شما در درک بهتر احساسات و نگرشهایتان کمک کند. در نتیجه وقتی اتفاقی میافتد که منجر به احساس گناه میشود، شما برای مقابله با آن در لحظه مجهز خواهید بود و از برخی تحریفهای شناختی که در ایجاد گناه نقش دارند، جلوگیری میکنید.
مقابله: اگر سعی میکنید با احساس گناه مداوم خود کنار بیایید، مواردی وجود دارد که میتوانید با مدیریت آنها، تحمل این احساسات دشوار را آسانتر کنید.
برخی از استراتژیهایی را که ممکن است به شما در مقابله با احساس گناه کمک کند، مرور میکنیم:
وضعیت را تغییر دهید: اگر فکر میکنید فقط بر افکار منفی تمرکز کردهاید، راههایی را در نظر بگیرید که در مورد موقعیت متفاوت فکر کنید. آیا عوامل دیگری نیز نقش داشتند؟ در آینده چه کارهای متفاوتی میتوانید انجام دهید؟ یافتن راهی برای تغییر تمرکز از افکار منفی به افکار واقعبینانه و مثبت، به شما کمک میکند از احساسات خود سرزنشگر عبور کنید.
خودتان را ببخشید: یادگیری نحوه بخشیدن خود میتواند ابزار مهمی برای رهایی از گناه باشد. بخشیدن خود به این معنا نیست که اگر اشتباهی مرتکب شدهاید یا به کسی صدمه زدهاید، خودتان را بیتقصیر بدانید. در عوض، مسئولیتپذیری است، یعنی به خودتان برای ابراز پشیمانی، جبران، سپس یافتن راهی برای ادامه دادن فرصت دوباره بدهید.
با فردی امن صحبت کنید: گاهی اوقات به اشتراک گذاشتن احساسات خود با یک دوست نزدیک مفید است. حمایت اجتماعی میتواند نقش مهمی در مقابله با احساسات دشوار داشته باشد، بنابراین حفظ روابط با دوستان و عزیزان را فراموش نکنید. اگر برای گفتگو با عزیزان خود در مورد احساس گناه مشکل دارید یا آنها حمایتی که شما نیاز دارید را ارائه نمیدهند، مشورت دربارهی احساسات خود با یک روانشناس خوب نیز میتواند مفید باشد.