سایک نیوز به نقل از سایکولوژی تودی: وقتی نوبت به «فرآیند مرگ» میرسد، افراد عمدتا از دردِ طاقتفرسا، احساس حقارت و ایجاد زحمت و آزار برای دیگران واهمه دارند.
بسیاری از افراد، تصورات نادرستی در مورد «فرآیند مرگ» دارند که این خود باعث میشود که ارزیابی و به چالش کشیدن آن باورها، از اهمیت فراوانی برخوردار باشد.
بررسی این موضوع که «مراقبت تسکینی» چگونه میتواند به کاهش درد فیزیکی افراد کمک کند، یکی از روشهای به چالش کشیدن تصورات فرد در مورد «فرآیند مرگ» است.
افرادی که از «فرآیند مرگ» واهمه دارند، غالبا بدترین سناریوها را تصور میکنند؛ مانند درد طاقتفرسا، احساس خفتوخواری در مقابل دیگران یا ایجاد زحمت و آزار برای عزیزان.
مراجعان من، سناریوهای ناگواری در مورد اینکه خود را در «واپسین لحظات زندگی» چگونه تصور میکنند، پیشبینی کردهاند. روایتهای آنها غالبا نشانگر تصویری سراسر حزنانگیز از «فرآیند مرگ» است.
فکروخیال بهمنزلهی واقعیت نیست.
چیزی که اهمیت دارد آن است که توجه داشته باشیم تمام این تصورات، ساختهی تخیل و اندیشهی ما هستند و این سناریوهای دهشتناک، همگی برآمده از قوهی تخیل مراجعان است. حالا سوالی که پیش میآید این است که چنین روایات تخیلی بر کدام فرضیهها استوار و تا چه میزان دقیق هستند؟ فراموش نکنید که افرادِ مبتلا به اضطراب، مستعدِ خطاهای شناختی هستند. سناریوهای مربوط به زمان آینده، از جملهی سناریوهای مرگ، بسیار مصیبتبارتر از آن چیزی که در واقعیت هستند، به نظر میرسند. بنابراین بیایید این تصورات را در مورد «فرآیند مرگ» فرو بریزیم و آنها را در معرض یک «تحلیل انتقادی» قرار دهیم.
ترس از درد جسمی و روحی
بسیاری از افرادِ مبتلا به «اضطراب مرگ» گمان میکنند که مرگ، بهطور قطع با درد شدیدِ جسمی و روحی همراه است. اما این دیدگاه ممکن است لزوما درست نباشد یا حداقل این درد بسیار کمتر از آن چیزی باشد که ما تصور میکنیم.
«مراقبت تسکینی» بر اساس تعریف سازمان بهداشت جهانی، دربرگیرندهی همهی اقدامات فعال و کامل برای کاستن از رنج و درد و بهبود کیفیت زندگی در بیماران است. در حالت کلی، این روش، مختص به بیمارانِ مبتلا به یک بیماری خاص است که به درمان پاسخ نمیدهند و نتیجهی مستقیمِ بیماری، مرگ است. این روش تنها به آرام نمودن بیمار و کم کردن نشانههای بیماری در وی مربوط میشود.
همچنین «مراقبت بیمارستانی یا آسایشگاهی (Hospice Care)» نوع خاصی از مراقبت دلسوزانه است که بر کیفیت زندگی افرادی که یک بیماری پیشرفته و لاعلاج را تجربه میکنند، تمرکز دارد تا آنها بتوانند تا جایی که امکان دارد طولانیتر و راحتتر زندگی کنند. هدف اصلی «مراقبت تسکینی» و «مراقبت بیمارستانی» کاهش رنج جسمی، عاطفی و معنوی در بین افراد مبتلا به بیماریهای جدی به کمک رویکرد بیمار-محور است. تحقیقات نشان دادهاند که «مراقبت تسکینی» باعث کاهش علائم و افزایش کیفیت زندگی شده است. امروزه با وجود تیمهای «مراقبت تسکینی» در ۷۲ درصد از بیمارستانهای ایالات متحده، میزان دسترسی به این نوع درمان بهطور پیوسته افزایش یافته است.
من سالها بهعنوان یک مددکار اجتماعی-بالینیِ شاغل در آسایشگاهها و بیمارستانها، با مرگومیر سروکار داشتهام. من با کارگروههای بزرگی شامل متخصصان پزشکی، سلامت روان و متخصصان معنوی همکاری کردهام تا آسودگیِ بیماران را از لحاظ احساسی و جسمانی رقم بزنم. بیمارانی که تا امروز تجربهی کار کردن با آنها را داشتهام، از چنان انعطافپذیری، اراده و قدرتی برخوردار بودهاند که همواره مرا شگفتزده کردهاند. بسیاری از آنها، در هفتهها یا روزهای منتهی به مرگ، مکالمات صمیمانهای با خانواده و دوستانشان داشتند.
آنها شاد و خندان بودند، شوخی میکردند، مشغول تماشای برنامههای تلویزیونی بودند، غذاهای ناسالم مصرف میکردند و حتی آبجوی موردعلاقهی خود را مینوشیدند. البته من در لحظات بسیار سخت نیز کنار بیماران بودهام، اما در عین حال، آنها لحظات تاثیرگذارِ فراوانی را با خانواده، دوستان و اعضای سیستم حمایتی به اشتراک گذاشتند. چیزی که به نظر میرسید این بود که سوگِ پیشاپیش (anticipatory grief)، اضطراب و دلشکستگیِ این بیماران با مواردی همچون خردهگیری، آسیبپذیری، حرفهای مثبت، پایان دادن به اختلافات، حمایتگری، شکرگزاری، پذیرش عقاید و باورها و حتی شادی آمیخته شده بود.
ترس از ایجاد زحمت و آزار برای عزیزان
افراد مبتلا به اضطراب مرگ، غالبا گمان میکنند که مرگ قطعا به این معناست که عزیزانشان بهواسطهی مراقبت از آنها، تحت آزار و اذیت قرار خواهند گرفت یا اینکه عزیزانشان بابت شرایط پیشآمده برای آنها، بهشدت غمگین خواهند شد و قادر به مقابله با این غم نخواهند بود. آنها عمدتا تصور میکنند که اگر یکی از عزیزانشان درگیر پروسهی بیماری و مرگِ آنها شود، بدونشک دچار فروپاشی و نابودی مطلق خواهد شد. البته که سوگِ ناشی از فقدان، مسئولیت پرستاری از بیمار و دیگر تجربیات دشوارِ مرتبط با از دست دادنِ یک عزیز، همگی پیشامدهایی معمولی و حتی قابلانتظار به شمار میآیند، اما ضروری است که ما باید عوامل فراوانی را مدنظر قرار دهیم؛ عواملی که میتوانند بر نحوهی مقابلهی عزیزان ما با شرایط فوق، تاثیرگذار باشند: ویژگیهای شخصی، توانمندی متفاوت افراد و سیستمهای حمایتی همگی میتوانند در نحوهی مقابله با دشوارترین موقعیتها نقشی حیاتی ایفا کنند.
هنگامی که با بیماران لاعلاج سروکار داشتم، زمان قابلتوجهی را در جهت حمایت از عزیزانِ آنها صرف کردم. آیا میدانید که بهواسطهی این تجربیات، چه چیزی توجه من را بیشتر به خود جلب کرد؟ برخلاف انتظار چیزی که به چشم میآمد، نه غم، ناراحتی یا خستگی آنها (که قطعا وجود داشت)، بلکه توان، انعطافپذیری، تعهد و عزم باورنکردنیِ آنها بود. آنها در خدمت بیمار خود و عزیزانِ بیماران دیگر بودند، با اتومبیل و هواپیما مسافتهای طولانی را طی میکردند، روزهای متوالی بیدار میماندند، برای یکدیگر غذا درست میکردند و به یکدیگر دلداری میدادند.
برآورده شدن نیازهای عزیزانِ یک بیمار، بهقدری اهمیت دارد که از اولویتهای کلیدی آسایشگاهها و «مراقبت تسکینی» به حساب میآید. تحقیقات، جملگی بر مزایای «مراقبت تسکینی» در راستای کاهش مسئولیت نگهداری از بیمار، هزینه هایمالی، اضطراب، افسردگی و سوگ تاکید میکنند.
دیدگاه بازنگریشده
این احتمال وجود دارد که نحوهی تصور شما از فرآیند مرگ، بر اساس فرضیات نادرست پایهریزی شده باشد. البته که مانندِ هر چیز دیگری در زندگی، نمیتوان تضمین داد که ما قطعا مرگ خوشایندی خواهیم داشت. احتمالِ بروز شرایط ناگوار در مورد چگونگیِ مرگ امکانپذیر است. اما این احتمال وجود دارد که فرآیند مرگِ شما آنقدر که فکر میکنید دردناک، دهشتناک یا ملالآور نباشد. حمایت خانواده و دوستان، ایمان داشتن، کنترل درد و دیگر اقدامات تسکینی یا مراقبتی در آسایشگاهها و همچنین توانمندی شخصی و انعطافپذیری از جمله دلایل منطقی محسوب میشوند که نشان میدهند شما و عزیزانتان قادر هستید با این شرایط دشوار کنار بیایید.
پرسشگری سقراطی و رابطهی آن با «فرآیند مرگ»
پرسشگری سقراطی، نوعی گفتگو بر پایهی پرسش و پاسخهای متعدد و هدفمند است. در این روش، به کمک شناسایی دقیق و عاری از قضاوت در مورد نگرش و موضع طرف مقابل، ابتدا با موضع او موافقت و همراهی میکنیم تا فرد متوجه شود که درمانگر قادر است بهدرستی از دیدگاه او به موضوع یا مساله نگاه کند. سپس از طریق طرح سوالاتِ صادقانه و جستجوگرایانه تلاش میکنیم تا تناقضات استدلالیِ او را آشکار و با استفاده از موضعِ خود شخص، ادعایش را رد کنیم.
روش پرسش و پاسخ سقراطی اینگونه است که پس از طرح نخستین پرسش، به هر پاسخی که میرسیم آن را با پرسش دیگر ادامه میدهیم؛ تا جایی که بتوانیم پاسخ مراجع را تا حد ممکن درک کنیم. در پرسشگری سقراطی باید به این سوالات توجه داشت:
- اطلاعات اولیهی فرد مقابل چیست؟
- چه تجربیاتی در مورد موضوع دارد؟
- از چه طریقی متوجه میشویم که اطلاعات او موثق یا ناموثق است؟
- چطور میتوانیم به او نشان دهیم که این اطلاعات ممکن است ناقص یا نارسا باشد
اما «پرسشگری سقراطی» چه ارتباطی با «فرآیند مرگ» دارد؟ من میتوانم در مورد تمام دلایلی که نشان میدهد فرضیات شما احتمالا نادرست باشد، پُرگویی کنم. اما اگر فرضیات خود را به چالش بکشید، به احتمال فراوان دیدگاهتان را تغییر خواهید داد. در زیر چند پرسش وجود دارد که از یک نمونه از گفتگوی سقراطی الهام گرفته شده است و در قالب درمان شناختی-رفتاری (CBT) مورداستفاده قرار میگیرد.
- آیا تا به حال در خلال فرآیند مرگِ کسی که دوستش داشتهاید، حاضر بودهاید؟ آیا شما فکر میکنید که آن فرد- بهواسطهی شرایط پیشآمده- باید احساس سرافکندگی یا شرمندگی داشته باشد؟
- در راستای اطمینان از حفظ شان و منزلت اطرافیان خود چه کاری انجام میدهید؟ فکر میکنید عزیزانتان متقابلا چگونه این کار را برای شما انجام میدهند؟
- غیر از اینکه اطرافیان، شما را بهعنوان یک «سربار» تلقی کنند، چگونه ممکن است که عزیزانتان، چنین شرایطی را یک فرصت برای مراقبت از شما قلمداد کنند؟ یا اساسا چگونه تشخیص میدهید که باید از عزیز خود مراقبت کنید؟
- حتی اگر عزیزانتان بهواسطهی مراقبت از شما «احساس فرسودگی» را تجربه کرده باشند (که یک تجربهی بسیار رایج محسوب میشود) آیا به این معناست که آنها تمایل ندارند برای شما اهمیت قائل شوند و به شما علاقهای ندارند؟ از سویی دیگر، اگر شما بابت مراقبت کردن از یک عزیز خسته شدهاید، آیا این بدان معناست که دیگر تمایل ندارید از او مراقبت کنید؟ یا موضوع بسیار سادهتر از اینهاست و شما فقط به مدتی استراحت یا تجدید قوا نیاز دارید؟
- راههای دسترسی عزیزانتان به حمایتهای لازم برای برطرف ساختنِ نیازهای مراقبتی کدامند؟ سیستم پشتیبانی آنها؟ گروههای مذهبی؟ نیروهای خدماتی استخدامشده؟ متخصصان مراقبت تسکینی؟
- فکر میکنید مراقبتهای تسکینی یا آسایشگاهی با کدام سازوکار میتوانند به شما در مسیرِ درمان درد فیزیکی کمک کنند؟
- علاوه بر حمایت عزیزان خود، دیگر به کدام حمایتهای اضافی نیاز دارید؟ پیشگامان مذهبی؟ درمانگران؟ مشاوران؟ یا مددکاران اجتماعی؟
- کدام سرگرمیها باعث میشوند که شما احساس رغبت، هیجان و خرسندی کنید؟ آیا تمایل دارید که عزیزانتان در هر یک از این نوع فعالیتها با شما همراه باشند؟