آیا خشونت خانگی می‌تواند به استرسِ پس از حادثه (PTSD) منجر شود؟

آیا خشونت خانگی می‌تواند به استرسِ پس از حادثه (PTSD) منجر شود؟

سایک نیوز به نقل از نیک آرام: یافتنِ راه صحیح برای پرداختن به شرایط دشوار و پیچیده‌ای مانند خشونت خانگی، نه تنها آسان نیست، بلکه می‌تواند به ایجاد اثراتی ماندگار بر سلامت روان منجر شود؛ از جمله‌ این اثرات می‌توان به اختلالِ استرس پس از سانحه (PTSD) اشاره کرد.

در دنیای پرتلاطم و طاقت‌فرسا، این خانه است که پناهگاه امنِ شما محسوب می‌شود؛ اما وقتی در محل زندگی‌تان «خشونت» نیز حضوری پررنگ دارد، می‌توان اطمینان داشت که این خشونت، با تبدیل شدن به یک خاستگاهِ استرس‌زا، ثباتِ روانی شما را از پایه متزلزل خواهد ساخت.

آن دسته از بزرگسالان که خشونتِ شریک عاطفی خود را تجربه کرده‌ یا حتی کودکانی که از سوی یک بزرگسال مورد سوءاستفاده خانگی قرار گرفته‌اند، ممکن است به اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) مبتلا شوند.

آیا خشونت خانگی می‌تواند تجربه‌ی اختلال (PTSD) را به دنبال داشته باشد؟

‏Post-traumatic Stress Disorder یا اختلال استرس پس از سانحه، پیش از این تنها به جانبازان جنگی مربوط می‌شد، اما واقعیت این است که هر فردی می‌تواند به این وضعیت مبتلا شود.

هر حادثه‌ی تروماتیک یا آسیب‌زا که سلامت یا امنیت شما را با تهدید روبرو سازد- مانند سوانح رانندگی یا بلایای طبیعی- می‌تواند به (PTSD) منجر شود. نکته‌ی اساسی آن است که تمام افرادی که یک حادثه‌ی آسیب‌زای روانی را تجربه می‌کنند، الزاما به (PTSD) مبتلا نمی‌شوند.

برآوردها نشان می‌دهند که هفتاد درصد از بزرگسالان در ایالات متحده‌ی آمریکا، دست‌کم یک مرتبه در طولِ زندگی‌شان، حادثه‌‌‌ای تروماتیک را تجربه کرده‌اند، اما تنها حدودِ بیست درصد از این افراد به (PTSD) مبتلا شده‌اند.

خشونت خانگی

خشونت خانگی می‌تواند واکنشِ ستیز-گریز (fight flight) یا واکنش انجماد (freeze response) را در انسان فعال کند که این، خود می‌تواند منجر به (PTSD) شود. «واکنشِ ستیز-گریز» یک واکنش فیزیولوژیک به قصد نجاتِ خویش محسوب می‌شود. کلیه‌ی جانداران از جمله انسان، در پاسخ به ادراکاتِ خود نسبت به موقعیت‌های خطرناک، حمله یا فرار، از خود چنین واکنشی نشان می‌دهند. این واکنش، نخستین بار توسط والتر برفورد کانن توصیف شد. در نظریه‌ی کانن، جانداران نسبت به تهدیدات- از طریقِ مجموعه‌ای از ترشحات در کلِ دستگاه عصبی سمپاتیک- پاسخ می‌دهند که این واکنش، دلیل اصلی عملِ ستیز (مقابله) یا گریز (فرار) آن‌ها به حساب می‌آید.

همچنین «واکنش انجماد» یا «واکنش یخ‌زدگی» یکی از چندین واکنش دفاعی به تروماست. در حالی که در زمینه‌ی تروما، استراتژی «ستیز-گریز» بیشتر شناخته شده‌ است، اما «واکنش انجماد» در چند سال گذشته، شناسایی و به طور فزاینده‌ای در مورد آن تحقیق شده است. از نشانه‌های مهمِ «واکنش انجماد» می‌توان به هوشیاری بیش از حد، افزایش ضربان قلب، تنش در بدن و عضلات، ناتوانی در آزادسازی انرژی ذخیره‌شده، برخی نشانه‌های کلامی و نفس‌های کم‌عمق و سریع اشاره کرد. اگر فردی در  مواجهه با حوادث آسیب‌زا، از طریقِ ستیز یا گریز به توفیقِ روانی دست نیابد، ممکن است «واکنشِ انجماد» را تجربه کند.

رویدادهای آسیب‌زا، مانند وقایعِ ناگوار، یک نقطه‌ی پایان دارند که پس از آن می‌توان در راستای خودیابی و بازگشت به زندگی اقدام کرد. برخی از آسیب‌های روانی، مانند خشونت خانگیِ بلند‌مدت (مزمن)، بدون هیچ محدودیتی ادامه می‌یابند یا دائما تکرار می‌شوند. باید توجه داشت که ترومای تکرارشونده می‌تواند به (PTSD) از نوعِ پیچیده (Complex PTSD) یا (C-PTSD) منجر شود. کابوس، نقص حافظه، تجدید تجربه‌ی آسیب‌زا، برانگیختگی بیش از حد، اجتناب از افراد، مکان ها یا سناریوهای خاص، جدایی یا احساس جدایی از خود و علائم جسمی مانند سردرد یا ناراحتی معده، از جمله علائمِ «ترومای پیچیده» به شمار می‌روند.

خشونت خانگی

مقصودِ ما از «محرک‌ها» چیست؟

محرک‌ها، نوعی تلقین یا یادآورِ تروما هستند که پاسخ‌دهیِ سیستم عصبیِ سمپاتیک شما را تحریک می‌کنند. آن‌ها معمولا از طریقِ یک عامل مشخص- مانند مکانی که خشونت خانگی در آن رخ داده است- با ترومای شما در ارتباط هستند.

هنگامی که با یک محرک روبرو می‌شوید، ممکن است یک واکنش فیزیکی مانند «واکنش مبهوت» یا «افزایش ضربان قلب» را تجربه کنید. «واکنشِ مبهوت» یک واکنشِ حفاظتی، سریع و ناخودآگاه است که توسط یک تحریکِ ناگهانی و شدید ایجاد می‌شود. این واکنش، شامل یک انقباضِ عضلانی-نزولیِ سریع است که از سر تا زانو امتداد می‌یابد.

لازم به ذکر است، همانطور که یک محرکِ تروما می‌تواند واکنشی شدید در پی داشته باشد، اما تجربه‌ی حسیِ مشابه، ممکن است در افرادی که به (PTSD) مبتلا نیستند، بدونِ تاثیر باشد.

محرک‌های خشونت خانگی، می‌توانند دربرگیرنده‌ی چیزهایی باشند که مغزِ شما را به یاد فردِ در ارتباط با تروما می‌اندازند:

  • صداها: شکستنِ شیشه، بر هم کوبیدن درها، فریاد یا جیغ
  • بوها: دودِ سیگار، قهوه، ادکلن
  • مشاهدات: استایل لباس پوشیدن، مدل مو یا حتی نوع وسیله نقلیه‌ی افراد

محرک‌ها، همچنین می‌توانند تا حدی غیرمستقیم باشند. به عنوان مثال، ممکن است شخصی را مشاهده کنید که در حالِ پیاده‌روی با یک سگ است. این تصویر احتمالا مباحثه‌ای با دیگری- در مورد سگ‌ها- را به خاطرِ شما می‌آورد که مربوط به دورانِ خشونت خانگی است.

علائم

ترومای مزمن می‌تواند بر نحوه‌ی عملکردِ مغز شما، اثراتِ ماندگاری بر جای بگذارد و حتی شکلِ مغز را با تغییر مواجه سازد.

بر اساس نتایجِ مطالعه‌ای در سال ۲۰۱۸، افرادی که  به (PTSD) مبتلا هستند، ممکن است هیپوکامپ کوچکتری داشته‌ باشند. هیپوکامپ، ساختمان عصبیِ خمیده‌ای در مغز است که نقشِ قابل‌توجهی در یادگیری و حافظه دارد.

تروما می‌تواند شیوه‌ی تعامل شما با نزدیکان یا دیگر افراد را تغییر ‌دهد. در مواجهه با دیگران، سیستم عصبی سمپاتیکِ شما، در حالت فعال باقی خواهد ماند و در نتیجه، شما در برابر خطرات احتمالیِ زندگی، در حالتِ گوش‌‌به‌زنگی (hypervigilance) قرار خواهید گرفت. «گوش‌به‎زنگ بودن» یا «حالت فوق‌دلواپسی» وضعیتی هشداردهنده است که رفتارهایی را به همراه دارد که به پیشگیری از خطر کمک می‎کنند. افرادِ مبتلا به فوق‌دلواپسی یا گوش‌به‌زنگی، به شکلی غیر‌معمول نسبت به محیط و اطرافیانِ خود حساس هستند. البته گوش‌به‌زنگ بودن، به خودیِ خود یک بیماری محسوب نمی‌شود، اما روشی رفتاری است که ممکن است بر اثر تروما یا یک مشکل سلامت روانیِ اصلی یا نهفته، ایجاد شده باشد. گوش‌‌به‌زنگی می‌تواند همراه با علائم فیزیکی باشد؛ از جمله این علائمِ احتمالی می‌توان به اتساع مردمک چشم، افزایش سرعت تنفس، بی‎قراریِ ظاهری، تعریق و بالا رفتنِ ضربان قلب اشاره کرد.

وزارت امورِ جانبازانِ ایالات متحده آمریکا، موارد زیر را در فهرست علائمِ ترومای پیچیده (C-PTSD) قرار داده است:

  • دگرگونیِ رفتاری مانند پرخاشگری و تکانشگری
  • برون‌ریزیِ عاطفی مانند خشم یا افسردگی
  • علائم شناختی مانند تغییر در شخصیت
  • مشکلات رابطه
  • علائم فیزیکی در غیاب علت پزشکیِ مشهود

شما ممکن است نشانه‌های زیر را نیز تجربه کنید:

  • اختلال خواب
  • حواس‌پرتی
  • احساس شرم یا گناه
  • کابوس‌ها
  • مشکلات مربوط به اعتماد
  • تمایل به اجتناب از دیگران
  • رجوع به خاطره یا رویدادهای گذشته
  • اختلال گسستگی
  • واکنشِ مبهوت
  • دمدمی‌مزاج بودن
  • منفی‌گرایی

تروماهایی مانند خشونت خانگی که بر اساس روابط ایجاد می‌شوند، می‌توانند نحوه‌ی مواجهه‌ی شما با دیگران را تغییر دهند. به عنوان مثال، شاید دیگر برای شما دشوارتر باشد که به دیگران اعتماد کنید.

عده‌ای از افراد که خشونتِ خانگی را تجربه کرده‌اند، همواره احساس می‌کنند که استحقاقِ یک رابطه‌ی بدونِ تروما را ندارند. آ‌نها ممکن است به طور مکرر، خود را در روابط نامتعارف مشاهده کنند؛ زیرا چنین روابطی برای آن‌ها آشنا هستند.

مطالعه‌ای در سال ۲۰۱۶ نشان داد کودکانی که تحت سوء‌استفاده فیزیکی و جنسی قرار گرفته‌اند، پس از رسیدن به سنین نوجوانی، با احتمال بیشتری توسط افراد هم‌سن و سالِ خود، قربانی خواهند شد.

نکاتی در راستای «مقابله»

روان‌درمانی یک رویکرد درمانیِ تاثیرگذار برای بسیاری از مبتلایان به (PTSD) و (C-PTSD) است. راهکارها عبارتند از:

  • درمانِ پردازش شناختی
  • مواجهه‌درمانیِ طولانی‌مدت
  • درمانِ شناختی-رفتاری
  • پردازش مجدد و حساسیت‌زداییِ حرکات چشم (EMDR)
  • سیستم‌های درون‌خانوادگی (IFS)
  • بازسازیِ شناختی

راهبردهای خودمراقبتی، همچنین می‌توانند از تاثیر تروما بکاهند. حتی اگر احساس می‌کنید به قدری خسته هستید که توانایی ایجادِ تغییرات فراوان را ندارید، باید بدانید که پیشرفت‌های کوچک در سبک زندگی، همچنان می‌توانند تفاوت‌ها را رقم بزنند:

  • تغذیه
  • ورزش
  • خواب
  • کاهش استرس
  • رابطه‌ی اجتماعی-حمایتی

‏(PTSD) ناشی از خشونت خانگی، می‌تواند تفکرِ مبتنی بر عینیات و واقعیات را دشوار سازد. بخش مهمی از روش مقابله، درک این موضوع است که چگونگی شرایط، تقصیر شما نیست.

یافتن فردی قابل‌اعتماد و صحبت کردن با او، می‌تواند بسیار کارساز باشد. یکی از گزینه‌های قابل‌دسترس، یک گروه پشتیبانی آنلاین است که از طریق آن می‌توانید با دیگر افراد که تجربه‌ای مشابه با شما را به اشتراک می‌گذارند، ارتباط برقرار کنید.

خشونت خانگی

خلاصه

خشونت خانگی می‌تواند به (PTSD) و (C-PTSD) منجر شود و تاثیری ماندگار را به دنبال داشته باشد. این عامل می‌تواند بر نحوه‌ی مواجهه‌‌ی شما با جهان تاثیرگذار باشد و حتی شکل مغزتان را تغییر دهد. همچنین، شما ممکن است در پاسخ به محرک‌ها، واکنش‌هایی همانندِ رجوع به خاطرات و بازگشت به رویدادهای گذشته را تجربه کنید.

درمان و همچنین راهبردهای خودمراقبتی می‌تواند کارساز باشد.

هنگامی که خشونت خانگی در جریان است، درخواستِ کمک می‌تواند امری دشوار باشد و ممکن است این نگرانی را نزد شما ایجاد کند که نکند کمک خواستن، به بدتر شدن اوضاع منجر شود.