سایک نیوز به نقل از ایرنا: شلختگی و بی نظمی در زندگی یک معضل است که میتواند بسیاری از برنامه های شما را نیز مختل کند، البته راههایی برای پایان دادن به بینظمی در زندگی وجود دارد.
لحظات زیادی در زندگی وجود دارند که احساس میکنید همه چیز در اطراف شما به هم ریخته و آشفته است. انگار همه این اتفاقات بد تقصیر شماست. به نظر شما در این لحظات شلخته باید چه کار کرد؟ زندگی به طور کل شلخته و به هم ریخته است. موجودیت هرچیزی هم شلخته است. پس بدانید که شما تنها نیستید اما خوشبختانه نظم بخشیدن به امور زندگی کار غیرممکنی نیست. اولین مرحله این است که با آن مواجه شوید و ببینید که چرا کنترل اوضاع از دست شما خارج شده است. اگر در چنین زمانهایی کنترل زندگی را از دست میدهید و نمی دانید که چگونه به زندگی خود نظم ببخشید و آینده بهتری بسازید، این قسمت را تا انتها مطالعه کنید تا به شما کمک کنیم.
علل شلخته و بی نظم بودن زندگی
– جریانهای خارج از کنترل
شاید بهترین برنامهریزیها را انجام داده باشید اما احساس میکنید که جهان اطراف دور سر شما میچرخد و هیچ کنترلی ندارید و انگار توپهای بزرگی دور سر شما هستند و اندازه آنها بزرگتر و بزرگتر میشود. این توپها نماد مشکلات زندگی میباشند.
– نمیدانید که چه میخواهید.
این که بخواهید تمام ذهنیت خود را جمع آوری کنید و به سمت جلو حرکت کنید، اصلا کار راحتی نیست؛ به شرطی که بدانید از زندگی خود چه میخواهید. این سردرگمی قطعاً نظم زندگی را به هم میریزد.
– اخیراً در چیزی شکست خوردهاید.
شکست در موارد مختلف یک نوع احساس منفی به شما میدهد. فکر نکنید که شکست به معنای پسرفت است. بلکه یک قدم به سمت جلو میباشد تا دیگر آن خطاها را تکرار نکنید و تجربه بیشتری به دست بیاورید. از آنجایی که نمیتوانید آب ریخته را دوباره جمع کنید اما نباید نگران باشید. بلکه میتوانید با افزایش تلاش خود وضعیت را بهبود ببخشید.
به بیان دیگر شلختگی در زندگی میتواند نظم داده شود و دوباره به یک جنبه مثبت و کاربردی در زندگی شما تبدیل گردد. پس تجربههای زندگی را را نادیده نگیرید و سعی کنید از راهکارهای ما در این مطلب استفاده کنید.
۱۵ روش برای نظم دادن به زندگی شلخته و رسیدن به شادی
۱. احساسات خود را سرکوب نکنید.
زمانی که زندگی شلخته میشود، اضطراب در شما افزایش پیدا میکند و در نتیجه باید این حس منفی را در خودتان خاموش کنید. خاموش کردن حس منفی به معنای از بین بردن استرس و اضطراب نیست، بلکه به این معناست که آن را به عنوان تجربه برای پیش رفتن به سمت آینده استفاده کنید. زمانی که تجربه منفی در ذهنتان وجود داشته باشد، خیلی راحت میتوانید برای تغییرات واقعی تلاش کنید.
پس با خودتان در مورد این احساسات صحبت کنید و به افکاری که دارید اعتماد کنید اما سرزنش کردن را کنار بگذارید. به ترسی که در درونتان وجود دارد، به عنوان یک عامل انگیزشی برای بهتر بودن نگاه کنید. این امواج مدام در حال رفت و آمد هستند.
۲. لیستی برای انجام کار تهیه کنید.
شاید هنوز کارهای ناتمامی پیش روی شما وجود داشته باشد که مدام در سر تان رفت و آمد میکنند. اهداف بلندمدت باعث ایجاد اضطراب و سردرگمی در شما میشود. به جای آن باید لیستی از انجام کارها را تهیه کنید و برای یک ماه آینده خود برنامه بنویسید. اگر احساس میکنید که برنامهریزی برای یک ماه آینده هم استرس شما را زیاد میکند، فقط لیست کارهای مربوط به فردا را یادداشت کنید.
زمانی که وظایف بزرگ را به چند وظیفه کوچک تقسیم کنید، این اهداف دیگر ترسناک به نظر نمیرسد. مثلاً به جای این که “پیدا کردن شغل” را در لیست اهداف یادداشت کنید، بنویسید:”چرخ زدن به مدت یک ساعت در اینترنت و وب سایتها برای مشاهده گزینههای شغلی”. سپس هر زمان که این وظایف کوچک را انجام دادید به خودتان افتخار کنید.
۳. برنامهای بریزید که برای خودتان مناسب باشد.
بعضی از افراد نیاز به یک روتین دارند. داشتن یک برنامه منظم و مداوم به ما اجازه میدهد که بتوانیم حس نظم و ترتیب را در خودمان ایجاد کنیم و کمتر استرس بکشیم. اگر در انجام روتین روزانه موفق نباشید، اشکالی ندارد. به جای آن تلاش کنید تا به آن پایبند بمانید اما این برنامهریزی باید متناسب با شخصیت خودتان باشد. مثلاً افرادی که بیش فعال هستند باید یک برنامهریزی سرگرم کننده داشته باشند و بیش از حد به خودشان سخت نگیرند. مثلاً اگر ۱۰ وظیفه داخل لیست انجام کارهای روزانه وجود دارد، به خودتان بگویید که تا یک ساعت آینده یکی از آنها را انجام داده باشید.
۴. خجالت نکشید.
همه انسانها در مراحل مختلف زندگی با بحران مواجه میشوند. این جریانها ممکن است از کنترل شما خارج باشد یا این که به دلیل بعضی از اشتباهاتتان رخ داده باشد. حتی اگر اشتباهاتی را در گذشته انجام دادهاید، به خودتان بقبولانید که در آن لحظه بهترین کاری بود که میتوانستید به انجام برسانید و به خودتان یادآوری کنید که در پس هر شکست یک پیروزی است و احتمالاً آن شکست مقدمه پیروزیهایی در آینده هستند زیرا دقت و هوشیاری شما را افزایش دادهاند. پس سرزنش کردن را که عامل ایجاد احساسات منفی است، کنار بگذارید.
۵. یکی از موارد را حذف کنید.
شاید به لیست انجام کارهای روزانه نگاه کنید و کلاً وحشت زده شوید اما به این نکته دقت کنید که مجبور نیستید همه وظایف را خودتان انجام دهید. معمولاً همه ما تلاش داریم که کارهایمان را خودمان به انجام برسانیم و روی هیچکس حساب نکنیم اما مطمئن باشید که در این مسیر میتوانید از اعضای خانواده یا دوستان هم کمک بگیرید. نگرانیهایتان را با یک دوست در میان بگذارید و از او کمک بگیرید. این که یک کاری را خودتان انجام ندادهاید، به معنای این نیست که در آن کار شکست خوردهاید.
۶. تمرکز و انرژی را روی علایق خود متمرکز کنید.
زندگی واقعی ما انسانها پر از استرس است اما باید خودتان را در معرض کارهایی قرار دهید که واقعا به آن ها عشق میورزید. انجام اقداماتی که به آنها علاقه دارید، باعث میشود تا هویت خود را بهتر بشناسید و دوباره به علاقمندیهایتان توجه کنید. مثلاً برنامهریزی کنید که هر روز ۵ دقیقه قدم بزنید و از چیزهایی که دوست دارید عکس بگیرید. برای کودکتان یک غذای خوشمزه درست کنید یا در کلاس یوگا شرکت کنید. اهمیت دادن به خود، از طریق انجام دادن این کارهای کوچک باعث میشود که ذهن متمرکزتری داشته باشید.
۷. روی احساسات منفی تمرکز نکنید.
هیچ چیز بدتر از این احساس نیست که شلختگی را در اطراف خود مشاهده کنید اما شاید این درک خودِ شما از واقعیت باشد. زمانی که احساس میکنید زندگی بدی دارید، مدام روی احساس منفی تمرکز خواهید داشت و در نتیجه به چیزهای مثبت زندگی و نعمات دیگر دوستان صمیمی و جنبههای مثبت نگاه نمیکنید؛ بهتر است چند لحظه چشمان خود را ببندید به این فکر کنید که کجا نشستهاید، چه خانوادهای دارید، چه شغلی دارید و بدن سالمی دارید. به صدای نفسهای خود گوش دهید و فکر نکنید که جهان به پایان رسیده است، فقط باید به دنبال فرصتهای مختلف باشید.
۸. به افرادی که نیاز دارند کمک کنید.
شاید با خودتان فکر کنید که زندگی بسیار شلوغی دارید و فقط باید روی کارهای خود تمرکز کنید و نمیتوانید به هیچ کس دیگری کمک کنید اما جالب است بدانید که کمک کردن برای حل مشکل دیگران، راحتتر از حل مشکل خودتان است زیرا معمولاً برای مشاهده آن استرس ندارید، ذهن بازتری دارید و نگاه شما دقیقتر است. در نتیجه اگر هنگام کمک نیاز به دیگران به آنها کمک کنید، احساس بهتری پیدا میکنید و حس میکنید که کار بزرگی انجام دادهاید.
۹. افسوس خوردن را کنار بگذارید.
افسوس خوردن یک تعبیر منفی است که اغلب باعث ایجاد حس تنبلی میشود. افسوس خوردن به دلیل کمبود انگیزه در زندگی اتفاق میافتد. در نتیجه فرد دیگر مانند همیشه از خودش مراقبت نمیکند و مدام دچار خودسرزنشی میشود اما بهتر است به جای آن خودتان را دوست داشته باشید، ارزش خود را پایین نیاورید و از خود و نیازهایی که دارید، بیشتر مراقبت کنید و با خودتان مهربانتر رفتار کنید.
۱۰. آشفتگیها را بپذیرید.
همیشه قرار نیست که همه چیز خوب پیش برود. همیشه در هر کاری آشفتگی وجود دارد. پس خودتان را سرزنش نکنید و این شرایط را بپذیرید. با خودتان در مورد جایی که در آن قرار دارید صادق باشید و همه شرایط را بپذیرید. خجالت زدگی را کنار بگذارید. هر چه قدر که بیشتر خجالت زده و شرمنده باشید، شرایط برای شما سختتر میشود و نمیتوانید دوباره به روند طبیعی زندگی برگردید. پس این که حقیقت را بپذیرید، قدم اصلی برای بهبود است.
۱۱. کارهای هیجان انگیز انجام دهید.
یک دفترچه بردارید و آن را باز کنید. سعی کنید ۱۵ چیز را در آن یادداشت کنید که شما را به هیجان در میآورد و باعث می شود که برای آینده بیشتر تلاش کنید. این کارها میتوانند کارهای کوچک و بزرگ باشند. مثلاً شاید از جشن تولد گرفتن هیجانزده شوید یا حتی خوردن یک فنجان قهوه هنگام صبح شما را خوشحال کند. پس سعی کنید به انجام این کارها فکر کنید و در حد توان آنها را به انجام برسانید.
۱۲. درک و فهم خود را به چالش بکشید.
زمانهایی هست که احساس میکنید زندگی دچار آشفتگی شده است، شاید نگاه شما به قضیه اشتباه است. سعی کنید سوالات متفاوتی را از خودتان بپرسید. به جای این که مدام با خودتان تکرار کنید چرا زندگی من به هم ریخته است، سعی کنید به آن پاسخ دهید که چه چیزهایی در کنار هم، باعث بهبود زندگی مردم میشود یا چه چیزی برای زندگی من بهتر است.
زمانی که بتوانید جوانب مختلف زندگی خود را بررسی کنید، مشکلات به چشم شما کوچکتر میشود. زمانی که دیدگاه خود را تغییر دهید، واقعیت هم در ذهن شما تغییر میکند.
۱۳. مثبت نگری سمی را کنار بگذارید.
به گزارش وب گاه نمناک، احتمالا تجربه داشتهاید زمانی که با احساسات بسیار سخت یا آسیبهایی در زندگی مواجه میشوید، دیگران به شما توصیه میکنند که ” فقط مثبت فکر کن “. درست است که قصد و نیت اطرافیان شما خوب و خیر است و مثبت فکر کردن یک کار قدرتمند محسوب میشود اما این طرز فکر گاهی اوقات مخرب و آزاردهنده هم هست که به آن مثبت نگری سمی گفته میشود. پس مراقب باشید که بیشتر از این، خودتان را مجبور به انجام کاری که نمیتوانید نکنید.