به لطف انداموارههای مغزی، دانشمندان IMBA (موسسۀ بیوتکنولوژی مولکولی استرالیا) توانستند دریابند که توبروس اسکلروزیس -یک اختلال نادر عصبرشدی- به جای آنکه فقط به صورت ژنتیکی نمود پیدا کند، به رشد نیز وابسته است. این دانشمندان بواسطۀ مدلهای آزمایشگاهی مشتق از مغز انسان، ریشۀ این اختلال را در سلولهای پیشساز مخصوص انسان یافتند. نتایج آزمایشات که در «ساینس» منتشر شده است، ما را نسبت به درک گستردهتر اختلالات و بیماریهای مغزی توسط این انداموارهها، بیشتر امیدوار میکنند.
پیچیدگی مغز انسان بیشتر بعلت فرایندهای رشدی آن است که برخی از آن پیچیدگیها و فرایندها، همچنان در ناشناختهترین مرزهای دانش علمی ما قرار دارند. عقدۀ توبروس اسکلروزیس (TSC) نیز از این قاعده مستثنا نیست. همچنان که مدت زیادی است بواسطۀ مدلهای حیوانی و دادههای حاصل از آن، این اختلال ژنتیکی را میشناسیم، امروزه تحقیقات موفقیتآمیز آزمایشگاه کنوبلیش در IMBA از انداموارههای مغزی جهت پردهبرداری از اسرار اختلالات نادر عصبرشدی استفاده میشوند.
یورگن کنوبلیش، پژوهشگر این مرکز اشاره دارد: یافتههایمان بر علل ریشهای توبروس اسکلروزیس ما را به نوع خاصی از سلول پیشساز مغزی سوق داده است. این توضیح میدهد که چرا آسیبشناسی این اختلال به خوبی با سایر مدلهای آزمایشگاهی مطابق نمیشود.
در برخی از بیماران متأثر از این اختلال، توبروس اسکلروزیس به شکل پیشرفتهتری از صرع و نشانگان روانپزشکی مانند اتیسم و ناتوانیهای یادگیری نمود پیدا میکند. از لحاظ ریختشناسی، TSC با ویژگی علائم شناختهشدهاش در مغز بیماران عنوان میشود. تومورهای خوشخیم موجود در بخش مشخصی از مغز همانند ضایعات کرتکس مغز و یا «جبۀ مغزی» با عنوان غده شناخته میشوند. برای مدت طولانی هر دوی این ناهنجاریهای ریختشناختی به علل ژنتیکی نسبت داده میشدند. علی ای حال، نتایج تحلیلهای نمونههای حاصل این مطالعه در رابطه با غدد تفاوتهایی را داراست.
نینا کرسینی از محققان این مطالعه میگوید: ما جهت آزمایشات در راستای توبروس اسکلروزیس، مدلهای انداموارهای مغزی این اختلال را رشد دادیم: در واقع این انداموارهها، کشت سلولهای سهبعدی است که برای شبیهسازی مغز استفاده میشوند که میتوانیم آن را از هر بیماری تهیه کنیم.
برای مطالعۀ حاضر، تیم تحقیقات انداموارههای مغزی را از چندین بیمار مبتلا به توبروس اسکلروزیس تهیه کردند. با این روش، میتوانیم فرایندها و پروسههای مولکولی رشدی موجود در این بیماران را تشخیص دهیم.
به هر حال، تجمیع علل فیزیولوژیک یک بیماری، تنها قدم اول به سمت پیدا کردن مقصر است. با جلوتر رفتن این تحقیق، دریافتند که هردوی این نابهنجاریها توسط تکثیر بیش از حد نوع خاصی از سلول مغزی انسان آغاز میشوند. این سلولها که CLIP نامیده میشوند، در مرحلۀ رشد مغز انسان یافت شده و جالب توجه این است که در حیواناتی مانند موش، وجود ندارند. همین موضوع آشکار میسازد که مغز ما بسیار پیچیده است، خیلی پیچیدهتر از مغز اکثر حیوانات.
کنوبلیش در ادامه مطرح کرده است: یافتههای ما در مورد پایههای انسانی منحصربهفرد رشد مغزی و آسیبشناسی آنها میتواند برای سایر بیماریهایی که در حال حاضر دارای درمان مشخصی نیستند نیز استفاده شود.
انتشار اخبار تحقیقات شامل استفادۀ انداموارههای مغزی انسان در سراسر جهان توجهات بسیاری را نسبت به این آزمایشگاه و اقدامات آن جلب نمود. این آزمایشگاه هم اکنون نیز رهبری بسیاری از تحقیقات مرتبط با فرایندهای پنهان مغزی و رشد آن را بعهده گرفته است.
کنوبلیش میگوید: ما متوقف نخواهیم شد! در تحقیقات بعدیامان بیماریهای عصبروانپزشکی بیشتری را مد نظر قرار خواهیم داد و از تکنولوژیهای پیشرفتهتر نیز بهره خواهیم جست. ما امیدواریم که مدلهای آزمایشگاهی اینچنینی، نهایتا ما را در راستای درک بهتر مکانیسمهای ویژۀ انسانها کمک خواهند نمود.
همچنین بخوانید: