در مورد جهل کثرت گرایانه بیشتر بدانیم!

در مورد جهل کثرت گرایانه بیشتر بدانیم!

 

 

 

هنگامی که در یک گروه هستیم ، تمایل داریم مانند اکثر اعضای آن نظری داشته باشیم ، فقط به این دلیل که “از هماهنگی” برخوردار نیستیم. با این حال ، گاهی اوقات این اتفاق برای سایر اعضای گروه می افتد ، که پیش خود مثل ما فکر می کنند اما علناً به آنچه اکثریت مطرح می کنند پایبند هستند.

این همان نادانی کثرت گرایانه است

جهل کثرت گرایانه مفهومی از روانشناسی اجتماعی است. این اصطلاح در سال 1931 ، توسط دانیل کاتز و فلایود ا. آلپورت مطرح شد.

وقتی پدیده ناآگاهی کثرت گرایانه رخ می دهد ، افراد (اغلب به اشتباه) نگرش اکثریت را در گروه تایید می کنند ، در حالی که در واقع ، اعضای آن ، به طور خصوصی ، نظر دیگری دارند.

از سوی دیگر ، جهل کثرت گرایانه با یک پدیده دیگر در روانشناسی اجتماعی ارتباط دارد: اثر تماشاگر.

اثر تماشاگر یا اثر کنارایستاده، یک رخداد روانشناسانه اجتماعیست که اشاره به مسائلی دارد که افراد از کمک‌کردن به دیگران در شرایط اضطراری در حالتی که افراد دیگری حاضر هستند اجتناب می‌کنند. احتمال یاری‌رساندن به افراد با تعداد تماشاگران ارتباط دارد، هر چه قدر تعداد تماشگران بیشتر باشد، احتمال اینکه فردی از آنان کمک کند کم‌تر است. یعنی اثر تماشاگر پاسخ نوع دوستی افراد را مهار می کند.

این به دلیل سه پدیده است:

  • انتشار مسئولیت
  • جهل کثرت گرایانه
  • درک از ارزیابی

برای توضیح ، بیایید تصور کنیم که در مترو هستیم ، و می بینیم که یک مرد شریک زندگی خود را کتک می زند. افراد زیادی در مترو هستند. چه اتفاقی می افتد؟

فرآیندهای قبل از رفتارکمک

برای درک بهتر آن ، گام به گام خواهیم دید که در اثر تماشاگر چه اتفاقی می افتد و سه پدیده ای که برای توضیح آن ذکر کردیم ، به چه معنا هستند.

در ادامه مثال : مردی وجود دارد که در مترو ، مقابل چشم سایر مسافران  شریک زندگی خود را کتک می زند. فرآیندهایی که قبل از انجام کمک، ما را به تصمیم نهایی برای کمک به قربانی یا عدم آن سوق می دهد، موارد زیر است:

1- توجه کردن

اولین کاری که ما انجام می دهیم توجه به وضعیت است ، زیرا “مشکلی وجود دارد”. در اینجا فشار زمان شروع به اعمال فشار می کند: اگر ما عمل نکنیم ، وضعیت می تواند بدتر شود.

2- جهل کثرت گرایانه

دومین اتفاقی که می افتد این است که از خود می پرسیم: آیا این یک وضعیت اضطراری است؟ در اینجا وضوح یا ابهام وضعیت قدرت خود را اعمال می کند. اگر اوضاع مبهم باشد ، ممکن است شک داشته باشیم که آیا وضعیت اضطراری است یا خیر.

سپس جهل کثرت گرایی ظاهر می شود: ما فکر می کنیم “شاید اگر هیچ کس در مترو به آنها کمک نمی کند ، به این دلیل است که وضعیت اضطراری نیست” (تفکر غلط)

فکر دیگری که ممکن است داشته باشیم ، که جهل کثرت گرایانه را توضیح می دهد ، این است: “من شرایط را به عنوان یک موقعیت اضطراری تعبیر می کنم ، اما بقیه آن را نادیده می گیرند. بنابراین ، من خودم را به جهل اضافه می کنم “. بنابراین ، ما همچنان کمکی نمی کنیم.

3- انتشار مسئولیت

سپس مرحله سوم قبل از رفتار کمک می رسد: از خودمان می پرسیم: “آیا من اصلا مسئولیتی دارم؟”

سپس انتشار مسئولیت ، پدیده دیگری از روانشناسی اجتماعی ظاهر می شود که گرایش به سلب مسئولیت از ما را در شرایطی توضیح می دهد که گروه افرادی که آن را مشاهده می کنند بسیار زیاد است و مسئولیت صریحی در قبال آن به ما پیشنهاد نشده است .

این ناخودآگاه باعث می شود ما آن را به دیگران نسبت دهیم: “بگذار دیگران عمل کنند.”

4- درک از ارزیابی

در مرحله چهارم تأثیر تماشاگر ، نگرانی از ارزیابی فرا می رسد. از خود می پرسیم: “آیا می توانم کمک کنم؟”

این پاسخ تحت تأثیر دانش ما در مورد موضوع است(به عنوان مثال قدرت بدنی ، توانایی مذاکره یا ابراز وجود …) و اضطراب در مورد ارزیابی که دیگران ممکن است از رفتار ما انجام دهند.

اگرچه متناقض به نظر می رسد ، اما به نوعی می ترسیم از “قضاوت برای کمک” یا “قضاوت در مورد چگونگی کمک ما”.

5- تعادل هزینه-پاداش

آخرین روند ، که ما را به جواب نهایی می رساند این است که آیا به قربانی کمک می کنیم یا نه .از خود می پرسیم: “آیا من کمک کنم؟)” ما هزینه ها و مزایای کمک به قربانی را حساب می کنیم.)

این مرحله تحت تأثیر یک سری عناصر قرار دارد ، که احتمال کمک ما را افزایش می دهد: همدلی با قربانی ، نزدیک بودن با او ، جدی بودن وضعیت ، مدت زمان آن و … در نتیجه همه این فرایندها ، در نهایت تصمیم می گیریم کمک کنیم یا نه!

 

 

منبع: تیم ترجمه سایک نیوز