بر اساس نتایج تحقیقات جدید دانشمندان اسپانیا، فرانسه و ایتالیا، افرادی که هنگام یادگیری جملات جدید دستهای خود را در پشت خود قرار میدهند، افعال کنشی، اسم و جملات را بهتر بهخاطر میآورند، اما حافظه آنان تحت تاثیر افعال بصری قرار نمیگیرد.
به گزارش سایک نیوز و به نقل از ایسنا، نتایج تحقیق جدید شواهد جدید الکتروفیزیولوژیکی در مورد چگونگی تاثیر تغییرات کوچک در وضعیت درک و حافظه را ارائه میدهد. این مطالعه بر روی کلمات و جملات منفرد متمرکز بود و از زبان به عنوان راهی برای بررسی حافظه مفهومی استفاده کرد. دادهها از ۲۶ دانشجو در دانشگاه لالاگونا اسپانیا جمع آوری و گروه تحقیق یادآور شد که این نتایج مربوط به همه سنین است.
شرکتکنندگان با حفظ حالتهای مختلف جسمی، فهرست جملات را با یک فعل کنشی دستی مانند «گرفتن» یا یک فعل توجه مانند «دیدن» میخوانند. نیمی از گروه دستان خود را روی میز قرار دادند و نیمی دیگر دستان را در پشت خود گرفتند. قبل از اینکه از شرکتکنندگان بخواهند جملات را دوباره بر اساس آنچه به یاد دارند، بخوانند، به مدت یک دقیقه، فعالیتی را به عنوان عامل حواسپرتی انجام دادند. محققان دادههای الکتروانسفالوگرام (EEG) را از هر دو مرحله آزمایش جمعآوری کردند.
بیشتر تحقیقات معنایی، کلمات را به صورت جداگانه ارائه میدهند و شرکتکنندگان را همزمان بر روی یک کلمه آزمایش میکنند. به گفته محقق متناظر لئو دوتاریوس، محقق دانشگاه پاریس و دانشگاه تورنتو، یک مشکل رایج در مطالعات قبلی این است که معنا بر اساس کلمات مرتبط با آن تغییر میکند. این گروه تحقیق برای جلوگیری از این مشکل عبارات طولانیتری طراحی کردند. محققان دو مجموعه از ۱۲۰ جمله را برای یادگیری و یادآوری شرکتکنندگان ایجاد کردند، یکی بر افعال کنش دستی و دیگری در افعال توجهی متمرکز بود. یک گروه کنترل متشکل از ۶۰ شرکتکننده قضاوت کردند که چقدر این کلمات آشنا و مشخص هستند.
دوتاریوس توضیح داد: روند انتخاب افعال کاملا چالش برانگیز است زیرا زبان بهویژه در محدوده این مطالعه یک منبع محدود است. محققان همچنین مجبور شدند تعداد زیادی کلمه را آزمایش کنند زیرا دادههای الکتروانسفالوگرام با سایر محرکهای مغز بسیار درهم وبرهم بود. این تکنیک انواع امواج مغزی ازجمله مواردی که شرکتکنندگان به یک شی در اتاق نگاه میکردند را نیز بررسی میکرد. طبق گفته دوتریاوس، در مطالعات EEG مانند این مورد، بهترین راه برای مقابله با این فعالیتهای بیربط ارائه یک متغیر به دفعات و سپس میانگین دادن تمام نقاط داده است. سپس محققان میتوانند سیگنالهای ناخواسته را پالایش کرده و نتایج واقعی را مشخص کنند.
این گروه با بررسی پتانسیلهای مربوط به رویداد که میدان الکتریکی مغز پس از یک رویداد خاص را ثبت کرده است، دادهها را تجزیهوتحلیل کرد. در این مطالعه، امواج مغزی ۱۰ میلیثانیه را پس از شروع یک جمله یا نحوه پردازش فعل را ثبت کردند. محققان سپس فرکانس امواج مغزی را در طول زمان بررسی کردند تا دریابند کدام یک قویتر است.
دوتاریوس از نتایج این تحقیق متعجب و خوشحال است. به عقیده وی این نتایج تاثیرگذار است و شما میتوانید تاثیر وضعیت دست شرکتکنندگان را هم در طول فرآیند یادگیری و هم در خواندن دوباره مشاهده کنید. اگرچه ژست شرکتکنندگان فقط در مرحله اول تغییر کرده است.
نتایج تحقیقات قبلی نشان داد که عملکرد حافظه افراد وقتی اغراق میکنند اندکی متفاوت است. وی خاطرنشان کرد: «حافظه هویت شماست زیرا اگر حافظه نداشته باشید گذشته هم نخواهید داشت.» در مطالعات رفتاری گذشته، وی و همکارانش آزمایش کردند که آیا ژست بر حافظه بزرگسالان از اشیاء قابل تعقیب تاثیر می گذارد یا خیر. آنان تفاوت در واکنش شرکتکنندگان نسبت به اشیایی را که میتوان آنها را در دست نگه داشت، مانند چکش یا خودکار در مقایسه با اشیایی که افراد نمیتوانند با دست آنها را نگه دارند، مانند فرش یا ماشین را مشاهده کردند. تحقیق فعلی وی به منظور گسترش درک ما از چگونگی قرارگیری وضعیت، زبان و حافظه مفهومی با یکدیگر است.
در حال حاضر، دوتاریوس در حال تحقیق بر روی افراد نابینایی است که درک متفاوتی از جهان و افعال دیداری مانند «مشاهده» دارند. افراد نابینا هنوز از این کلمات استفاده میکنند اما آنها را با معنای دیگری مرتبط میکنند. بهعنوانمثال، افراد نابینا معمولا وقتی کلمهای مانند «دیدن» را میگویند، افعال بصری را به فعلهای کنشی تبدیل و آن را لمس میکنند. دوتاریوس خاطرنشان کرد: «برای آنان، مشاهده به معنای کاوش در شی با دست است.»
وی این نوع تحقیقات مربوط به حافظه را یک زمینه بسیار مهم تحقیقاتی میداند که میتواند به ما کمک کند درک بهتری از نحوه ذخیرهسازی اطلاعات توسط مغز داشته باشیم و کمبودهای ناشی از صرع یا بیماری لایم را توضیح دهیم. دانشمندانی که درک بهتری از زبان و مغز دارند بهتر میتوانند برای کمک به توانبخشی افراد کمک کنند.
دوتریاوس گفت: «با این تحقیقات میتوان درک کرد که چگونه مغز اطلاعات را پردازش میکند. همچنین میتواند الهامبخش مدلهایی در هوش مصنوعی و علوم رایانه باشد.»