چرا نمی‌توانیم با حذف عادت‌های بد، گام‌های بزرگ برداریم؟

چرا نمی‌توانیم با حذف عادت‌های بد، گام‌های بزرگ برداریم؟

به گزارش سایک نیوز ، روزنامه خراسان نوشت: «در حال چرخیدن در فروشگاه‌های اینترنتی هستیم. چشم‌مان می‌افتد به کالایی که مدت‌ها دنبالش بودیم و حالا با تخفیف عرضه شده اما پول خرید آن کالا با تخفیف زیاد را هم نداریم. تصمیم می‌گیریم فکری به حال دخل و خرج و پس‌اندازمان بکنیم. چند وقت بعد کمی سرمان گیج می‌رود به دکتر مراجعه می‌کنیم. تشخیص می‌دهد درگیر فشار خون شده‌ایم و باید ورزش کنیم و نمک را هم کنار بگذاریم. تصمیم جدی می‌گیریم به فکر سلامت‌مان باشیم. روزی دیگر در حال تماشای فوتبال هستیم که فرزندمان به داور توهین می‌کند. اولین چیزی که به ‌ذهن‌مان می‌رسد این‌ است که ما هم مقابل او چنین رفتاری را داشتیم. تصمیم جدی می‌گیریم دیگر هنگام تماشای فوتبال، رانندگی و در هیچ شرایط پر استرس دیگری از الفاظ نامناسب استفاده نکنیم. کلی تصمیم ریز و درشت برای ایجاد تغییرات مثبت در زندگی می‌گیریم اما در مقام عمل نه پس‌انداز محقق می‌شود، نه ورزش و حفظ سلامتی، نه کنترل احساسات در شرایط دشوار. نمونه‌های زیادی در این‌ باره وجود دارد. تصمیم‌های کوچک و ساده‌ای که می‌توانند زمینه تغییرات بزرگ و خوبی در زندگی ما باشند اما قابلیت اجرایی شدن ندارند. انگار از پس یک تغییر کوچک هم برنمی‌آییم با آن‌ که از فواید بزرگش باخبریم. خودمان می‌دانیم رفتارمان اشتباه است اما بلد نیستیم به قول ‌و قراری که با خودمان گذاشتیم پایبند بمانیم و عادت‌های بد را کنار بگذاریم. چرا این اتفاق می‌افتد؟ مشکل در کجاست و راه‌حل چیست؟ در این پرونده سراغ این موضوع رفتیم تا یاد بگیریم با عملی کردن تصمیم‌های کوچک تغییرات بزرگ در زندگی ایجاد کنیم. با ما باشید.

چرا تصمیم‌هایمان عملی نمی‌شود؟

خیلی آرمانگرا هستیم

برای رسیدن به اهداف بزرگ باید از تغییر در عادت‌های اشتباه و کوچک شروع کرد. گاهی لازم نیست کارهای خوب و ویژه انجام دهیم. همین‌ قدر که کار اشتباه انجام ندهیم در مسیر درست هستیم. پس باید دنبال تصمیم‌هایی باشیم که قابلیت اجرایی‌شدن دارند و بزرگ و آرمان‌گرایانه نیستند. چون تصمیم بزرگ را به‌ سختی می‌توان اجرایی کرد و در نهایت چیزی جز سرخوردگی نصیب ما نمی‌شود.

نقشه نداریم

یک تصمیم هر چقدر هم درست باشد باید یک راهبرد برای عملیاتی کردن داشته باشیم. خیلی وقت‌ها چون هیچ نقشه‌ای نداریم و نمی‌دانیم از کجا شروع کنیم بی‌خیال انجام کارها می‌شویم. به ‌جای هدفگذاری باید روی چگونگی زوم کنیم. این‌ که بگوییم از امروز می‌خواهم منظم باشم کافی نیست. باید بگوییم از امروز می‌خواهم هر دو ساعت یک بار دور و برم را خلوت کنم. هر کتابی را که از قفسه خارج کردم تا شب داخل قفسه بگذارم و برای ژانرهای مختلف فیلم‌هایم جای مخصوص در نظر بگیرم تا راحت پیدایشان کنم و راحت به محل مد نظر برگردانم‌شان.

هوشیار نیستیم

ما فکر می‌کنیم اگر در مصرف شیرینی زیاده‌روی می‌کنیم چون اراده کافی برای انجام ندادن این رفتار اشتباه را نداریم. در حالی‌ که مشکل اراده نیست، مشکل ضمیر ناخودآگاه ماست. ضمیرناخودآگاه با غریزی انجام دادن یک سری امور به ما کمک می‌کند بدون فکر کردن به کارها آنها را انجام دهیم. درست مثل رانندگی یا فوتبال که همه‌ کارها غیر ارادی و بر اساس چیزی که ملکه ذهن ما شده انجام می‌شود. به ‌این شکل ضمیر ناخودآگاه‌مان به ما کمک می‌کند انرژی ذهنی را برای کارهای مهم ذخیره کنیم. وقتی یک عادت بد به این شکل ملکه ذهن ما می‌شود کاملاً غیر ارادی آن‌ را انجام می‌دهیم. اما اگر ضمیر خودآگاه‌مان را تقویت کنیم و هنگام انجام کارها آگاه باشیم از بروز اشتباه پیشگیری می‌کنیم. راه‌ حل تغییر عادت اشتباه و حفظ خودآگاه این ‌است که تصمیم‌های ساده، کاربردی و عینی و قابل انجام بگیریم تا از بدو شروع یک رفتار ورق را به سمت انجام درستش برگردانیم. تصمیم‌های کوچک به‌ جای آن‌ که مجبورمان کنند با مسائل بزرگ سر و کله بزنیم با یک یا دو تغییر محسوس ساده به ما کمک می‌کنند اوضاع را کنترل کنیم.

زمان‌بندی نداریم

خیلی از تصمیم‌های ما درست اما به‌ شدت کلی هستند. تصمیم باید شفاف و دقیق باشد. به ‌طور مثال به‌ جای این ‌که بگوییم می‌خواهم کوه را جابه‌جا کنم باید بگوییم امروز می‌خواهم سنگ‌ریزه‌های ۵ متر اول دامنه کوه را جابه‌جا کنم.

دلسرد می‌شویم

تغییرات حتی اگر کوچک باشند برای به ‌ثمر رسیدن نیاز به زمان دارند. بنابراین نباید دلسرد شد؛ به‌خصوص این‌ که مغز در مواجهه با رفتارهای تازه همیشه کمی گیج می‌شود و احساس بیگانگی دارد. حالا به مرور که یک عادت درست در ذهن ما تحکیم شد دیگر با رفتار غیر ارادی هم آن‌ را درست انجام می‌دهیم و وقت آن‌ است سراغ اصلاح عادت بعدی برویم.

تصمیمات کلی می‌گیریم

تصمیم درست برای تغییر عادت باید صریح و واضح باشد. مثلاً وقتی نگران قند خون‌مان هستیم به‌ جای این‌ که بگوییم می‌خواهم وزنم را کنترل کنم و شیرینی کمتری بخورم، باید بگوییم از این به بعد جعبه شکلات را روی میزم نمی‌گذارم. چون وقتی شکلات‌ها نزدیک ماست ناخودآگاه از آن استفاده می‌کنیم. اما وقتی شکلات در یک کشوی بسته باشد باید قفلش را باز کنیم و چند رفتار ارادی و خودآگاه داشته باشیم بنابراین در دام عادت و غریزه نمی‌افتیم.

تقلید اشتباه داریم

ژنتیک و محیط و بسیاری عوامل دیگر باعث تمایز آدم‌ها از هم می‌شوند. موفقیت دیگران در ایجاد تغییر مثبت می‌تواند به ما انگیزه و خودباوری بدهد اما عمل به هر آن چه دیگران انجام داده‌اند اشتباه است چون هر آدمی بر اساس نیاز و روحیاتش اولویت‌ها و انتخاب‌های متفاوتی دارد و قرار نیست بر اساس فهرستی از اولویت‌ها و انتخاب‌ها درست مشابه نفر قبلی که یک مسیر را رفته و یک رفتار خوب را تثبیت کرده است، رفتار کنیم.

معنای خوبی به تصمیم نمی‌دهیم

برای ایجاد هر تغییر دنبال یک معنای مثبت باشید، فرض کنید چون تندتند غذا می‌خورید زودتر از بقیه غذای‌تان تمام می‌شود و در نتیجه بیشتر غذا می‌خورید و در گوارش هم مشکل دارید. به‌ جای آن‌ که بگویید از این به‌ بعد می‌خواهم غذایم را آرام بخورم بگویید می‌خواهم از غذایم لذت بیشتری ببرم.

علامت‌گذاری

زمانی که تصمیم‌های کوچک با علامت مشخصی همراه شوند بهتر قابل اجرا هستند. برای هر کار زمان و مکان مناسبی انتخاب یا یک رفتار جدید و تغییر مثبت را به یک عادت خوب متصل کنید. مثلاً استفاده از خلال دندان همراه با مسواک.

 

منبع: ایسنا

بیشتر بخوانید:

۵ عادت مخرب برای مغز!

عادت‌هایی که موفقیت دانشجویان را تضمین می‌کند