به گزارش سایک نیوز و به نقل از ایرنا، کارشناسان معتقدند اکنون چالشهای زیادی در حوزه سلامت روان کشور وجود دارد. با توجه به این که اغلب مردم با توجه به پیشفرضهای ذهنی خود مراجعه به روانشناس یا مشاور را صحیح نمیدانند، گاه اتفاقاتی که در اتاق درمان میافتد، مراجعانی را که به هر دلیل به مشاور یا روانشناس مراجعه کردهاند، مأیوس میکند. بیتوجهی به مراجع از سوی روانشناس، عدم پایبندی به اصول علمی، نداشتن مهارت کافی و فن بیان و کش دادن جلسات برای گرفتن پول بیشتر، از جمله مواردی است که باعث شده گاه مراجعان نسبت به روانشناسان و مشاوران بدبین شوند. چنین مواردی باعث شده در ذهن بسیاری از مردم، مراجعه به روانشناس یا مشاور، مساوی با هدر دادن پول و وقت باشد. اما بهراستی حوزه سلامت روان کشور چه چالشهایی دارد و آیا اوضاع آنطور که مردم فکر میکنند، خراب است؟
دکترمحمد حاتمی، رئیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره درباره چالشهای موجود در حوزه سلامت روان میگوید: نخستین چالش و مشکلی که در حوزه سلامت روان وجود دارد، ناهماهنگی در خدماتدهی روانشناسی و مشاوره در نهادهای مجری است. در حوزه سلامت روان، نهادهای مختلفی فعالیت دارند و سازمان نظام روانشناسی و مشاوره، یک سازمان ناظر و معیار است و مجری نیست. نهادهای مجری در این حوزه وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، سازمان بهزیستی، وزارت کشور، استانداریها، شهرداریها، وزارت آموزش و پرورش و حتی رسانهها هستند. مشکل اصلی این است که این نهادها از سیاست واحدی در مقابله با آسیبها و اختلالات روانی پیروی نمیکنند و همین امر باعث سوءاستفاده میشود و از طرفی، خدماتدهی روانشناسی و مشاوره بهصورت تخصصی و تحت نظارت سازمان تخصصی که سازمان نظام روانشناسی است، انجام نمیشود.
به اعتقاد دکترحاتمی، یکی از اثرات منفی ناهماهنگی و نبود فرماندهی واحد حوزه سلامت روان در کشور، وجود تعرفههای متفاوت و بالاست. در واقع امروز، سازمان بهزیستی یک تعرفه مشخص میکند، سازمان نظام روانشناسی یک تعرفه مشخص میکند و حتی در استانها مختلف هم هر کس برحسب سلایق خودش تعرفه تعیین میکند؛ در حالی که همه این موارد در قانون مشخص شده است.
تعرفههای روان درمانی در صورت تصویب دولت وارد لیست بیمه میشوند
بر اساس قانون، سازمان نظام روانشناسی و مشاوره است که تعرفههای سالانه را مشخص کرده و برای تصویب به هیئت دولت میفرستد. البته در طول ۱۵ سال گذشته هیچوقت چنین اتفاقی نیفتاده است؛ موضوعی که دکتر حاتمی نیز آن را تایید میکند. او میگوید: در طول ۱۵ سال گذشته که از تأسیس سازمان میگذرد، شورای مرکزی سازمان تعرفهها را مشخص کرده و روانشناسان و مشاوران موظف بودند آن تعرفهها را رعایت کنند. تنها نقصی که در این حوزه وجود داشت این بود که این تعرفه برای تصویب به هیئت دولت ارسال نمیشد. البته امسال و در دوره جدید، ما تعرفهها را در شورای مرکزی تصویب کرده و برای تصویب به دولت فرستادهایم.
یکی از آثار مثبت تصویب تعرفهها، ساماندهی آنها در سراسر کشور است، علاوه بر این، دکترحاتمی میگوید در صورت تصویب تعرفهها از سوی دولت، بیمهها موظف هستند خدمات روان درمانی را نیز در لیست تحت پوشش بیمهای خود قرار دهند.
مجوزهای بهزیستی غیرقانونی است
دکترحاتمی میافزاید: یک از چالشهای حوزه سلامت روان این است که اقشار ضعیف و کمدرآمد نمیتوانند از خدمات سلامت روان استفاده کنند. به همین دلیل، پیگیری موضوع تحت پوشش قرار دادن بیمهای خدمات سلامت روان بسیار مهم است. توصیه من این است که نهادهای اجتماعی مثل بهزیستی، کمیته امداد و حتی بنیاد شهید که در حوزه سلامت روان کار میکنند، بهتر است بهجای اینکه به فکر دادن مجوز به افراد و آمارسازی باشند، کمک کنند تا بیمه خدمات سلامت روان به سرانجام برسد. در حال حاضر این نهاد بهجای خدمت به اقشار ضعیف و کم درآمد جامعه که جامعه هدف آنها نیز هستند، وظایف سازمانهای تخصصی مثل سازمان نظام روانشناسی را انجام میدهند .
او به نکته مهم دیگری هم اشاره میکند و آن اینکه تنها مرجع رسمی که میتواند پروانه فعالیت روانشناسی و مشاوره صادر کند، سازمان نظام روانشناسی است و پروانههایی که از سوی سازمان بهزیستی، وزارت کشور یا هر نهاد دیگری صادر میشود، غیرقانونی است.
بهزیستی: سازمان نظام روانشناسی شأنی برای صدور مجوز مراکز مشاوره ندارد
در حالی رئیس سازمان نظام روانشناسی مجوزهای صادرشده از سوی سازمانهایی مثل بهزیستی را فاقد وجاهت قانونی میداند که به گفته مسئولان سازمان بهزیستی، مطابق ماده ۶ مقررات مالی دولت، بهزیستی مکلف و موظف به صدور مجوز مراکز مشاوره است و قبل از تشکیل سازمان نظام روانشناسی و مشاوره نیز این کار را انجام میداده است.
این اختلاف مدتی است به یکی از چالشهای میان دو سازمان تبدیل شده است. گویا تاکنون به دفعات تفاهمنامههای مختلفی بین بهزیستی و سازمان نظام روانشناسی و مشاوره نوشته شده اما به دلیل همین اختلافات هنوز به امضا نرسیده است.
اردیبهشت امسال، بهزاد وحیدنیا، معاون مشاوره و روانشناختی سازمان بهزیستی کشور درباره این موضوع گفته است: براساس قانون سازمان نظام روانشناسی و مشاوره، این سازمان بهعنوان مجموعهای برای احقاق حقوق صنفی و ارتقای دانش روانشناسی است که میتواند در حوزه تخلفات مراکز مشاوره، کمک حال بهزیستی باشد و در قانون نیز به آنها تکلیف شده است که درباره تصمیمگیریهای حوزه مشاوره با بهزیستی همکاری کنند و وظیفه آنان است که هرجا لازم است، کنار بهزیستی باشند.
البته به گفته او مصادیق دیگری در این باره در قانون وجود دارد؛ تنها و اصلیترین وظیفه سازمان نظام روانشناسی و مشاوره، تعیین حدود صلاحیتهای مشاورهای و صدور پروانه کار است و شأنی برای صدور مجوز مراکز مشاوره برای این سازمان وجود ندارد؛ از این رو لازم است همه مراکز مشاوره طبق قانون تحت نظارت دولت قرار گیرند.
مردم از کجا بدانند تعرفه سازمان روانشناسی چیست؟
رئیس سازمان نظام روانشناسی نیز وجود تخلفات در حوزه تعرفه خدمات سلامت روان را قبول دارد، اما با این حال، میافزاید این سازمان آمار دقیقی از میزان تخلفات ندارد. چرا که به گفته او این مردم هستند که باید در صورت مشاهده تخلفات، آن را به معاونت انتظامی سازمان خبر دهند و در بعضی مواقع، ما در جریان تخلف نیستیم، چون شکایتی از سوی مردم گزارش نشده است.
دکترحاتمی در پاسخ به این سؤال که مردم از کجا بدانند که تخلفی در تعرفهها صورت گرفته است، میگوید: بر اساس قانون، همه مشاوران و روانشناسان باید پروانه فعالیت خود را در سردر ورودی دفترش نصب کرده و در کنار آن، تعرفههای سازمان هم منتشر شود. بنابراین کسی که به روانشناس مراجعه میکند باید تابلوی پروانه فعالیت و تعرفهها را ببیند و در صورت نبود آنها، بهتر است به مطب دیگری مراجعه کنند.
برخی از روانشناسان خارج از حوزه تخصصی خود فعالیت میکنند
اما مسئله دیگری که در حوزه خدمات روانی وجود دارد این است که برخی از روانشناسان و مشاوران آگاهی کاملی درباره اصول علمی حوزه فعالیت خود ندارند. به عبارت دیگر، برخی از آنها که تعدادشان کم هم نیست، تخصص و مهارت کافی برای ارائه خدمات سلامت روان ندارند. گاه مُراجع در اتاق درمان با بیتوجهی و سهلانگاری روانشناس و مشاور روبهرو میشود و همین مسئله او را از ادامه درمان مأیوس میکند. دکترحاتمی در این باره میگوید: در حال حاضر، سازمان نظام روانشناسی درگیر این موضوع است تا مرز صلاحیت حرفهای مشاوران و روانشناسان را تعیین، مشخص و ابلاغ کند. به گفته او، در پروانه فعالیت روانشناسان و مشاوران حوزه فعالیت آنها، بهطور مشخص عنوان شده است و آنها نباید خارج از حوزه خود، کار مشاوره و درمان انجام دهند.
در حال حاضر ۱۴ رشته روانشناسی و مشاوره شامل روانشناسی بالینی، روانشناسی تربیتی، روانشناسی استثنایی، روانشناسی سلامت، مشاوره خانواده، مشاوره توانبخشی، مشاوره شغلی، مشاوره تحصیلی، روانشناسی صنعتی و سازمانی، روانشناسی نظامی، روانشناسی ورزشی و روانشناسی شناختی و … وجود دارد.دکتر حاتمی میگوید: کسی که مثلاً تخصص بالینی دارد، نمیتواند در حوزه روانسنجی کار کند. ما این موضوع را در تمدید پروانه آنها مدنظر قرار دادهایم، اما هنوز به نقطه ایدهآل نظارت و ارزیابی نرسیدهایم. متأسفانه این صحیح است که بعضی افراد خارج از حیطهای که ما بهعنوان کمیسیون تخصصی تعیین کردیم، خدماتدهی دارند. در واقع سازمان نظام بر اساس سطح تحصیلات و سطح علمی و توانمند افراد، حیطه تخصصی آنها را مشخص میکند.
دکترحاتمی ادامه میدهد: کسی که مدرک کارشناسی ارشد دارد، بیشتر باید در حوزه راهنمایی، مهارت و راهکار دادن کار کند و روان درمانی باید توسط مشاوران و روانشناسانی که دکترای تخصصی دارند، انجام شود.
کیفیت آموزش رشته روانشناسی در دانشگاهها
بسیاری نداشتن مهارت کافی و عدم پایبندی به اصول علمی را به مشکل دیگری گره میزنند و آن این است که بسیاری از فارغالتحصیلان رشتههای مشاوره و روانشناسی توانایی تبدیل دانایی و آگاهی خود به توانایی و مهارت را ندارند، چرا که در زمان تحصیل چنین زمینهای برای آن ایجاد نشده است. در این میان برخی از دانشجویان رشته روانشناسی و مشاوره میگویند که تمام اصول علمی در دانشگاه به آنها آموزش داده نمیشود و آنها مجبورند برای تکمیل دانستههای خود در کارگاههای خارج از دانشگاه که شهریههای بالایی دارند، هم شرکت کنند. همین باعث میشود کسانی وارد چرخه خدمات سلامت روان شوند که توان مالی دارند.
دکترحاتمی با اشاره به اینکه این موضوع کاملاً صحیح است، میافزاید: کیفیت آموزشی رشتههای روانشناسی و مشاوره در دانشگاههای ما متناسب با آن چیزی که سازمان نظام روانشناسی انتظار دارد، نیست. در دورهای ما با حجم زیادی از متقاضیان ورود به رشتههای روانشناسی و مشاوره مواجه شدیم، بدون اینکه برنامهای از پیش تعیین شده جهت ارتقای تخصص حرفهای آنها وجود داشته باشد. شرایطی برای این دانشجویان وجود ندارد که بتوانند در کنار مهارت نظری، مهارت عملی نیز کسب کنند. البته در همین مورد با وزیر علوم رایزنیهایی انجام دادهایم و البته کار پژوهشی هم انجام میدهیم تا از طریق اعتبارسنجی دانشگاهها متوجه شویم که کدام دانشگاهها به استانداردهای سازمان نظام روانشناسی نزدیک هستند و حتی اگر لازم باشد، ممکن است بعضی از دانشگاهها را از نظر حرفهای بیاعتبار اعلام کنیم.
با کنار هم قراردادن صحبتهای مسئولان هر دو سازمان بهزیستی و نظام روانشناسی مشخص نیست چرا این دو سازمان نمیتوانند به یک چارچوب واحد در ساماندهی خدمات روانشناسی و مشاوره برسند. سازمان نظام روانشناسی مدعی است تنها مرجع رسمی ارائه مجوز فعالیت به روانشناسان و مشاوران است و سازمان بهزیستی هم میگوید نظام روانشناسی پروانه فعالیت را صادر کند و ما مجوز فعالیت مراکز مشاوره را. در این میان آنچه مشخص است آسیبی است که مردم از این آشفتگی در حوزه سلامت روان کشور میبینند.