رفتاردرمانی شناختی

رفتاردرمانی شناختی

رفتاردرمانی شناختی

نوشته همکار افتخاری: مهدی ماندگار

مقدمه:

اضافه کردن مداخلات شناختى به رفتار درمانى موجب شد تا موج دوم رفتاردرمانى که “رفتار درمانى شناختى ” نام دارد ،عملاً جایگزین رفتار درمانى قبلى گردد. موج دوم از این نیاز برآمد که لازم بود به طور مستقیم با شناخت‌ها کارشود. در این موج بر نقش فرایندهای شناختی در پدیدآیی، بقاء و درمان اختلالات روانشناختی تاکید میشود. از رویکردهای برجسته موج دوم میتوان به شناخت درمانی بک و درمان عقلانی- عاطفی الیس اشاره کرد. هر دو رویکرد برشناسایی و اصلاح شناخت‌های تحریف شده و غیرعقلانی تاکید دارند. (کمالی، ۱۳۹۳)

در رفتار درمانى شناختی درمانگر، علاوه بر توجه به تقویت کننده‌هاى، مثبت و منفى، به بررسى و کشف خطاهاى شناختى مانند تعمیم بیش از حد، تفسیر سیاه وسفید، … مى‌پردازد و تلاش مى‌کند از طریق نشان دادن خطاهاى شناختى مراجع، مشکلات او را بر اساس زنجیره‌ى شناختى CBT حل کند. یعنی اینکه رویکردهای موج اول و دوم با هم یکپارچه شده و مجموعه وسیعی از درمان‌ها تحت عنوان درمان‌های شناختی–رفتاری (CBT) ایجاد کرده‌اند. (همان، ۱۳۹۳)

درمان رفتاری شناختی چیست؟

درمان رفتاری به تضیعف ارتباط بین موارد مشکل‌ساز و عکس‌العملهای عادی شما نسبت به این موارد کمک می‌کند. عکس‌العمل هایی چون ترس، افسردگی یا خشم و رفتارهای خودشکنانه و خود آزار. این شیوه همچنین به شما می‌آموزد که چگونه فکر و بدن خود را آرام سازید، تا بتوانید احساس بهتری داشته باشید، آزادتر بیاندیشید و بهتر تصمیم بگیرید. درمان رفتاری شناختی (CBT) بر پایه این تصور کلی که رفتارها و الگوهای فکری منفی متغیر تأثیر بسزائی بر رفتار شخص دارد، قرارگرفته است. (CBT) به تشخیص تحلیل و تغییر افکار و رفتارها کمک می‌کند.

درمان شناختی به شما می‌آموزد که الگوهای فکری معین چگونه سبب علائم بیماری شما می‌شوند. این عمل توسط ارائه تصویری تحریف شده در مورد آنچه که در زندگی شما می‌گذرد و مضطرب، نا امید و خشمگین کردن شما بدون هیچ دلیل منطقی و تحریک شما برای اقدام به رفتاری نادرست، انجام می‌شود. هنگامی که درمان رفتاری و درمان شناختی با عنوان CBT ترکیب می‌شوند شما را مجهز به ابزاری نیرومند برای توقف علائم بیماری‌تان و بدست آوردن مسیری رضایت بخش تر برای زندگیتان می‌کند. (نیلوفری، ۱۳۹۰)
این یک روش درمانی از طریق صحبت کردن با بیمار است و در دو مرحله انجام می گیرد:

  1. در مرحله اول روان درمانگر تلاش در دریافت طرز تفکر بیمار نسبت به خود پیرامون اطراف و دیگران دارد.
  2. در مرحله دوم سعی می نماید مسائل و مشکلاتی که موجب تولید اختلالات روانی در فرد گردیده است را پیدا نماید.

در این روش خاص روان درمانگر تلاش می کند تا معضل بزرگ شما را به اجزاء کوچک‌تری تبدیل کرده و این به شما کمک می کند تا معضلات و چگونگی تاثیرگذاری آن را در زندگی تان بهتر ببینید.

این اجزا عبارتند از :

  • وضعیت

این معمولأ شامل یک حادثه تأثرآور و یا یک موقعیت و رویداد دشوار در مسیر زندگی یک فرد است.

بدنبال این وضعیت نامناسب در قسمت‌های مختلف ذهن آن فرد تغییراتی ایجاد خواهد شد و این تغییرات زیر می‌باشد:

  1. اندیشه
  2. احساسات
  3. احساسات فیزیکی
  4. طرز برخورد با مشکل

هر کدام از این اجزا می‌توانند بر یکدیگر تاثیرگذار باشند. طرز تفکر شما درباره یک مشکل خاص موجب تغییر و تحول در حالات فیزیکی و احساسیتان خواهد گردید. راه‌های مفید و کمک کننده (Helpful) و غیر مفید و مضر (Unhelpful) زیادی برای حل یک مشکل و معضل در زندگی موجود است و چگونگی حل این معضل بستگی زیادی به طرز شناخت و تفکر فرد دارد.

به عنوان مثال :

وضعیت یا موقعیت مشکل: شما روز بسیار بدی را گذرانیده و خسته و رنجیده هستید. بنابراین تصمیم می گیرید برای تمدد اعصاب و خرید مواد غذایی به بیرون بروید. همانطور که شما در طول جاده در حال راه رفتن هستید، یکی از آشنایان تان از کنارتان گذشته و ظاهرا، به شما اعتنایی نکرده و شما را نادیده می گیرد.

تغییرات ایجاد شده در فرد میتواند به شکل سالم و مفید و یا غیر سالم و غیر مفید ظاهر گردد.

“طرز فکر سالم و کمک کننده”

طرز فکر سالم: به نظر می رسد این دوست من گرفته و درهم و در خود فرو رفته بود. تعجب می کنم اگر مسئله و یا گرفتاری خاصی برایش ایجاد شده باشد.

احساسات سالم: احساس نگرانی برای دوستی که به شما بی‌توجه بوده می کند.

تغییرات جسمی و فیزیکی در فرد سالم: فردی با قدرت تفکر سالم هیچ نوع تغییر خاصی در خود احساس نخواهد کرد.

طرز برخورد با مشکل در فرد سالم: فردی با قدرت تفکر سالم بعد از برگشت به منزل با دوست خود تماس گرفته و از احوال او جویا گشته تا مطمئن شود که او سالم است.

“طرز تفکر ناسالم، غیرمفید و مضر”

طرز فکر ناسالم : او مرا نادیده گرفته بنابر این او مرا دوست ندارد.

احساسات در فردی با تفکرات ناسالم: احساس کمبود، افسردگی و طرد شدن از سوی دوستش بر او چیره میگردد.

تغییرات جسمی و فیزیکی: در اثر آزردگی شدید فرد ممکن است دچار دل بهم خوردگی، دلپیچه و تهوع نمائید.

طرز برخورد با مشکل: فرد بلافاصله به خانه برگشته و برای مدتی از برخورد با این دوست خود شدیدأ اجتناب می ورزد.

در مثال بالا کاملأ مشهود است که افراد بسته به موقعیت فکری خود می توانند واکنش های احساسی و روانی متفاوتی در برابر حوادث روزمره داشته باشند. چگونگی ساختار فکری فرد بر روی واکنش‌های رفتاری، احساسی و طرز عملکرد او در زندگی تاثیر عمیقی می گذارد.

این نوع افراد با حداقل علائم و شواهد سریعأ به یک نتیجه گیری کلی و منفی می رسند که موجب تولید :

  • تعدادی از احساسات ناخوشایند
  • رفتارهای غیر سودمند در مسیر زندگی آنان خواهد گردید.

در مورد مثال بالا زمانی که شما با افکاری از قبیل بی‌اعتنایی، نادیده گرفته شدن از جانب دوست خود (افکار مضر) به خانه برگردید، این منجر به احساس افسردگی و غمگینی در شما خواهد گردید. بر عکس اگر شما قادر باشید که از مجموعۀ افکار غیر مضر استفاده کنید، شما با آن فرد تماس گرفته و با صحبت کردن سعی در پیدا کردن دلیل رفتار غیر متعارف او برخواهید آمد. از این طریق شما احساس بهتری در خود خواهید کرد.

  • موقعیت

این نوع رفتارهای مضر و غیر مفید می توانند وارد یک سیکل معیوب, آزار دهنده و بیمارگونه گردند. اگر فردی مداوم از این سیکل معیوب در حل مسائل زندگی استفاده نمایید، این امر موجب افکاری منفی و غیر واقعی در مورد خود و پیرامون اطرافشان می گردد. در نتیجه فرد دچار اضطراب، دلمردگی و افسردگی طولانی مدت خواهد گردید. رفتار درمان شناختی یا افکار رفتار درمانی به فرد کمک کرده تا این سیکل معیوب را شکسته و از روش سالم و مفید که در بالا توضیح داده شده در حل مسائل زندگی خود استفاده نمایید.

تغییر در هر یک از این پنج نقطه (موقعیت نامناسب، افکار مضر، احساسات ناسالم، تغییرات جسمانی آزار دهنده و رفتار مضر و ناسالم) که به یکدیگر زنجیر وار متصل می باشند، می تواند تأثیر بسیار چشمگیری در ایجاد رفتارهای سالم و غیر مضر در افراد را نموده و تأثیر بسیاری در بهبود اختلالات روانی آن‌ها داشته باشد. (حمیدپور، ۱۳۹۱)

رفتار درمانی شناختی

مراحل درمان CBT :

جلسات “رفتار درمانی شناختی” می تواند به صورت جداگانه و یا گروهی و همچنین می تواند از طریق خود درمانی توسط کتاب های مربوطه و یا با کمک برنامه های کامپیوتری انجام شود.

شما می توانید با تمرینات زیر شروع کنید:

جایگزین کردن افکار ناراحت کننده با افکاری مفید که به شما در جلسات CBT توصیه شده است. شناخت دقیق‌تری از رفتارهای مضر خود یافته و به جای این رفتارهای تخریبی از رفتارهای مفید و کمک کننده استفاده نمایید. در هر جلسه شما راجع به حالات و افکار و رفتار هفته گذشته تان با روان درمانگرتان صحبت کرده و او به شما کمک کرده تا رفتاری سالم تری در قبال مسائل روزمره در پیش بگیرید.

روان درمانگر هرگز شما را مجبور به انجام کاری نخواهد کرد و از شما نخواهند خواست تا کارهایی که شما دوست ندارید انجام دهید. قدرت “رفتار درمانی شناختی” در این است که شما می توانید همچنان به تمرین و توسعه مهارت های خود حتی پس از پایان جلسات روان درمانی ادامه دهید. این امر می تواند یک نوع مانع و روش محافظتی برای بروز مشکلات روانی در آینده باشد.

روند درمان درCBT به شکل زیر است :

۱- مشکلات انسان‌ها عاملی دارند.

۲- باید دلیل این عوامل را پیدا کرد.

۳- دلایل عموماً افکار، احساسات، یا خاطرات ناخوشایند هستند.

۴- پس این افکار، احساسات یا خاطرات ناخوشایند عامل مشکلات زندگی هستند.

۵- برای کنترل مشکلات باید افکار، احساسات، یا خاطرات ناخوشایند را کنترل نمود.

مثلاً در درمان فردى که احساس مى‌کند به دلیل اعتیاد به هروئین دچار مشکلات متعدد شغلى و خانوادگى شده است، روند فرمولاسیون و درمان این چنین خواهد بود :

۱ . مشکلات شغلى و خانوادگى این فرد به دلیل اعتیاد به هروئین است؛

۲ . پس باید دلیل این اعتیاد را پیداکرد؛

۳ . معمولاً دلایل وسوسه به مصرف مواد، خاطره‌ى آزاردهنده‌ى برخورد تند پدر، احساس اضطراب و افسردگى، احساس گناه ناشى از آسیب به دیگران، . . . هستند

۴ . پس این وسوسه به مصرف مواد، خاطره‌ى آزاردهنده‌ى برخورد تند پدر، احساس اضطراب و افسردگى، احساس گناه ناشى از آسیب به دیگران، . . . عامل مشکلات زندگى هستند؛

۵ . پس براى بهبود مشکلات شغلى و خانوادگى این فرد باید خاطره‌ى آزاردهنده، احساس اضطراب و افسردگى، احساس گناه، . . . را کنترل نمود .

به همین دلیل بیشتر مداخلات درمانى مبتنى بر مهار وسوسه در زمان وقوع مانند، توجه گردانى (آموزش روشهاى کنترل افکارى که موجب بروز وسوسه مى‌شوند) مانند توقف افکار (اجتناب از برانگیزاننده ها با افکار وسوسه کننده) و دورى از محل مصرف یا افراد مصرف کننده مى‌باشند. (قاسم زاده، ۱۳۹۲)

روان درمانگر به شما کمک می کند تا اجزاء مشکل که موجب عدم تعادل روانی تان گردیده را مشکل، طرز فکر شما در مورد آن مشکل، احساساتی که در رابطه با آن مشکل تجربه کرده اید، تغییرات و ناراحتی های جسمانی که تجربه کرده اید و سرانجام برخورد و رفتار شما در مقابل این مشکل چگونه بوده است. از هم جدا نموده و آن را در یک دفترچه یادداشت نمایید. این نوع جدا سازی به شما کمک کرده تا بتوانید با دیدی واقع بینانه تری به مسئله خود بنگرید تا دریابید که آیا شما از روش های رفتاری سالم در حل مسائل تان استفاد کرده و یا ناخودآگاهانه از روشهای مضر و غیر سالم برای حل مشکلات تان بهره می جویید.

از این پس روان درمانگر سعی خواهد کرد تا به شما در جهت تغییرات فکری و گزینش رفتارهای سالم و مفید کمک نماید. البته این کاملأ واضح است که صحبت کردن در مورد هر کاری ساده تر از انجام دادن آن کار است. بنابراین بعد از آنکه شما توانستید دریابید که چه نوع تغییرات فکری و رفتاری برای شما کمک کننده خواهد بود، روان درمانگرتان یک سری تکالیفی را در هر جلسه برایتان تعیین خواهد کرد. این نوع تمرینات به شما کمک می کند تا سریع تر تغییرات لازمه در ذهن تان جایگزین گردند. (همان، ۱۳۹۲)

چگونه درمان رفتاری شناختی از روش‌های درمانی دیگر متمایز است؟

سال‌ها تجربه و تحقیقات بالینی نشان داده‌اند که درمان رفتاری شناختی (CBT) روش درمانی بسیار مؤثری است. این روش بر مداخله‌های ساده ولی مؤثر، البته نه باب روز، و بر روش های اثبات نشده متکی است. (CBT) بر مبنای روش علمی و قدرت عقل و ایمان شخص استوار است، اعمال، عواطف و افکار منفی آن‌ها را کنترل کرده و تغییر می‌دهد. این روش معمولا ًکوتاه مدت و همراه با اقدامی تنظیم شده است. (نیلوفری، ۱۳۹۰)

منابع:

حمیدپور، حسن.(۱۳۹۱) . کتاب آموزش درمان شناختی- رفتاری. تهران: انتشارات ارجمند

قاسم زاده، حبیب الله. (۱۳۹۲) . کتاب رفتار درمانی شناختی. تهران: انتشارات ارجمند

نیلوفری، علی. (۱۳۹۰) . کتاب درمان شناختی رفتاری. تهران: انتشارات ارجمند

کمالی، سارا. (۱۳۹۳) . کتاب ACT در عمل. تهران: انتشارات ارجمند

فولادی، زهره. (۱۳۹۱)، ترجمه مقاله Cognitive Behavioral Therapy. www.rcpsych.ac.uk، بازیابی شده در تاریخ ۳۰ مرداد ۱۳۹۴