محققان بررسی کردند که چگونه گوش دادن به موسیقی بر بیماران مبتلا به زوال عقل اثر میگذارد و دریافتند که “موسیقی شخصی” میتواند به عنوان مسیری جایگزین برای برقراری ارتباط با بیماران مبتلا به بیماری آلزایمر به کار رود.
به گزارش سایک نیوز و به نقل ازایسنا، مطالعات اخیر، اثر گوش دادن موسیقی شخصی و آشنا را بر افراد مبتلا به زوال عقل بررسی کردند.
یافتههای یک مطالعه جدید، ارتباط بین موسیقی و وضعیت دژنراتیو(تباهی) را روشن میکند.
تباهی یا “دژنراسیون”(degeneration) به معنی تغییر آسیبشناختی پسرونده در یاخته(سلول) یا اجزای یاخته یا بافت است که در نتیجه آن ممکن است کارکرد یاخته یا بافت مختل شود، یا کاملا از کار بیافتد.
یک شبکه برجسته مغز، مسئول آرامش بخشیدن و احساس رضایت به انسان در هنگام گوش دادن به موسیقی است. محققان گفتند که بیماران مبتلا به زوال عقل در معرض دنیایی قرار میگیرند که برایشان ناآشنا است و موسیقی میتواند شبکه مغزی آنها را مجددا فعال و از آنها در مقابل بیماری آلزایمر محافظت کند.
“نورمن فاستر” پژوهشگر دانشگاه “سلامت یوتا” و همکارانش در مطالعه جدید منتشر شده در مجله “پیشگیری از بیماری آلزایمر”، به بررسی این منطقه از مغز برای توسعه درمانهای مبتنی بر موسیقی پرداختند که میتواند به بیماران مبتلا به زوال عقل(دمانس) کمک کند.
محققان آهنگهای معنیداری(آهنگهایی که قبل از ابتلا به بیماری گوش میدادند) را برای یک گروه از بیماران مبتلا به دمانس انتخاب کردند. محققان گفتند که این افراد هنگام گوش دادن به موسیقیِ آشنا سرزنده شدند و تا حدودی به حالت عادی بازگشتند.
محققان موسیقی را به لنگری تشبیه میکنند که بیماران را با واقعیت پیوند میدهد.
“فاستر” و همکارانش با استفاده از MRI تابعی، بررسی کردند که زمانی که بیماران مبتلا به دمانس به کلیپهای موسیقی انتخاب شده از مجموعه موسیقیهای خود به صورت عادی، معکوس و در حالت سکوت گوش میکنند، چه اتفاق میافتد.
آنها شواهدی مبنی بر این که موسیقی مغز را فعال میکند و موجب میشود که کل مناطق مغزی با یکدیگر ارتباط برقرار کنند، دریافتند.
آنها همچنین دریافتند وقتی که بیماران به موسیقیهای شخصی خود گوش میدادند، مناطق مغز، ارتباطات عملکردی بیشتری را نشان میدهند.
“فاستر” گفت که نتایج، شواهدی را نشان میدهد که موسیقی معنادار شخصی میتواند به عنوان یک مسیر جایگزین برای ارتباط با بیماران مبتلا به بیماری آلزایمر استفاده شود.
وی افزود: مسیرهای حافظه زبانی و بصری در اوایل پیشرفت بیماری آسیب دیدهاند، اما موسیقی شخصی میتواند مغز را به ویژه برای بیمارانی که در حال از دست دادن ارتباط خود با محیط هستند، فعال کند.
یافتهها یک روش جدید را برای مقابله با افسردگی، اضطراب و پریشانی در بیماران مبتلا به زوال عقل ارائه میکند.
فعال کردن آن نواحی از مغز که در همسایگی مناطق آسیبدیده هستند، ممکن است فرصتی برای کند کردن روند پیشرفت بیماریهای عصبی فراهم کند.
دمانس با کاهش تواناییهای ذهنی همراه است که به اندازه کافی بر زندگی روزمره تاثیر میگذارد. بیماری آلزایمر نیز شایعترین شکل دمانس است.
آمارهای مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری ایالات متحده آمریکا تا سال ۲۰۱۷ نشان میدهد که ۱۵ درصد از جمعیت این کشور، مبتلا به دمانس هستند.
در حال حاضر درمانی برای این بیماری وجود ندارد.
زوال عقل یا “دمانس”(dementia) یا خِرَدسودگی در پزشکی و روانپزشکی، اختلال مزمن و گاهی حاد فرآیندهای روانی به علت بیماری عضوی مغز که با تغییر شخصیت و نئاندرتال شدن و موقعیتناشناسی و اختلال در حافظه و داوری و اندیشه همراه است.
شایعترین نوع دمانس، زوال عقل سالخوردگی یا بیماری آلزایمر است. از دیگر عوامل ایجاد دمانس میتوان به سکته مغزی، روانآشفتگی ناشی از سمی شدن بدن در اثرمصرف مواد مخدر و روانگردان و بیماریهای ناشایع ولی معروف مانند جنون گاوی اشاره نمود.
طبق تعریف، خردسودگی عبارت است از تخریب پیش رونده کارکردهای شناختی که در زمینهای از هوشیاری کامل بروز میکند.
دمانس از علائم بیماری و به صورت مجموعهای از عملکردیهای بد بالینی شامل اختلالاتی در حافظه، زبانپریشی، تغییرات روانشناختی و روانپزشکی و مختل شدن فعالیتهای روزمره تظاهر مییابد.
بیماری آلزایمر(Alzheimer’s disease) که به اختصار آلزایمر خوانده میشود، یک نوع اختلال عملکرد مغزی است که به تدریج تواناییهای ذهنی بیمار تحلیل میرود.
بارزترین نوع از انواع مختلف زوال عقل، اختلال حافظه است. اختلال حافظه معمولا به تدریج ایجاد شده و پیشرفت میکند. در ابتدا اختلال حافظه به وقایع و آموختههای اخیر محدود میشود ولی به تدریج خاطرات قدیمی هم آسیب میبینند.
بیمار پاسخ سوالی را که چند لحظه قبل پرسیده است، فراموش میکند و مجددا همان سوال را میپرسد. بیمار وسایلش را گم میکند و نمیداند کجا گذاشته است. در خرید و پرداخت پول دچار مشکل میشود و نمیتواند حساب داراییاش را نگه دارد.
به تدریج در شناخت دوستان و آشنایان و نام بردن اسامی آنها نیز مشکل ایجاد میشود. کمکم مشکل مسیریابی پیدا کرده و اگر تنها از منزل بیرون برود، ممکن است گم شود. در موارد شدیدتر حتی در تشخیص اتاق خواب، آشپزخانه، دستشویی و حمام در منزل خودش هم مشکل پیدا میکند.
بروز اختلال در حافظه و روند تفکر، سبب آسیب عملکردهای اجتماعی و شخصی بیمار شده و در نتیجه ممکن است سبب افسردگی، عصبانیت و پرخاشگری بیمار شود.
یکی از مشکلات زوال عقل بروز توهم و هذیان است. مثلا بیمار فکر میکند همسرش به وی خیانت کرده است و یا همسایگان و پرستارش قصد آسیب رساندن و توطئه علیه وی را دارند. بیمار ممکن است به فرزندانش بدبین شود. گاهی اوقات بیمار افرادی را مثلا والدین فوت شده یا اقوامی را که حضور ندارند، میبیند.
در موارد شدید، بیمار برای انجام کارهای اولیه شخصی نیاز به کمک پیدا میکند و ممکن است توانایی کنترل ادرار و مدفوع خود را هم از دست بدهد.
بیمار مبتلا به زوال عقل ممکن است در تکلم و یافتن کلمات مناسب مشکل پیدا کند و در نتیجه کم حرف و گوشهگیر شود.
در موارد پیشرفتهتر بیمار آگاهیاش را نسبت به بیماری از دست داده و نمیداند دچار ناتوانی در انجام برخی کارها است و ممکن است کارهای خطرناک و خطرساز انجام دهد. به تدریج ممکن است توانایی حرکتی بیمار هم دستخوش آسیب شده و مکررا تعادلش را از دست داده و زمین بخورد.
آلزایمر رایجترین شکل زوال عقل است. علائم این بیماری با از دست دادن قدرت حفظ اطلاعات به خصوص حافظه موقت در دوران پیری آغاز شده و بهتدریج با از دست دادن قدرت تشخیص زمان، افسردگی، از دست دادن قدرت تکلم، گوشهگیری و سرانجام مرگ در اثر ناراحتیهای تنفسی به پایان میرسد.
مرگ پس از ۵ تا ۱۰ سال از بروز علائم اتفاق میافتد، اما بیماری حدود ۲۰ سال قبل از ظهور علائم آغاز شده است.
این بیماری با از دست رفتن سیناپسهای نورونها در برخی مناطق مغز، فاسد شدن(نکروزه) سلولهای مغز در مناطق مختلف سیستم عصبی، ایجاد ساختارهای پروتئینی کروی شکلی به نام پلاکهای پیری (SP) در خارج نورونهای برخی مناطق مغز و ساختارهای پروتئینی رشتهای به نام “NFT” در جسم سلولی نورونها مشخص میشود.
این بیماری علاجناپذیر را اولین بار روانپزشک آلمانی به نام “آلویز آلزایمر” در سال ۱۹۰۶ میلادی معرفی کرد. غالبا این بیماری در افراد بالای ۶۵ سال بروز پیدا میکند، گر چه آلزایمر زودرس (با شیوع کمتر) ممکن است زودتر از این سن رخ دهد.
در سال ۲۰۰۶ میلادی ۲۶٫۶ میلیون نفر در جهان به این بیماری مبتلا بودند و پیشبینی میشود که در سال ۲۰۵۰ میلادی از هر ۸۵ نفر، یک نفر مبتلا به آلزایمر وجود داشته باشد.