نمیتوان از کودکان انتظار داشت مشکلاتشان را مانند افراد بزرگسال با یک روانشناس در میان بگذارند یا برای مشکلاتی که با والدین ، دوستان و دنیای اطراف خود دارند ، در جستجوی یک پزشک باشند. شناخت این مشکلات به کمک روش های کمتر شفاهی برای یک روانشناس ضروری است.
به گزارش سایک نیوز و به نقل از بهداشت نیوز، نمیتوان از کودکان انتظار داشت مشکلاتشان را مانند افراد بزرگسال با یک روانشناس در میان بگذارند یا برای مشکلاتی که با والدین ، دوستان و دنیای اطراف خود دارند ، در جستجوی یک پزشک باشند. شناخت این مشکلات به کمک روش های کمتر شفاهی برای یک روانشناس ضروری است.
همچنین اگر پزشک مشکل کودک را تشخیص دهد نمیتواند او را مجبور کند رفتار متفاوتی از خود نشان دهد. درمان بیشتر شامل تغییر دادن علایق ، احساسات ، انگیزش ها و درک است تا اینکه صرفا به تغییر رفتار محدود باشد.
روانشناسان برای پیش بینی و درمان مشکلات عاطفی کودکان از تکنیک بازی درمانی استفاده می کنند. بازی ها و ابزار موجود در آن ها میتواند فرصتی در اختیار کودک قرار دهد تا با آزادی عمل بیشتری نگرش های خود را ابراز کند. مثلا دیوید که پنج سال سن دارد ، مدت هاست کابوس های شبانه ی وحشتناکی می بیند.
وقتی نظر دیوید درباره ی والدینش پرسیده شد چون کودکان دیگری که درباره ی والدین خود اظهار نظر می کنند ، پاسخ کوتاه و مشخصی داد که هیچ اطلاعاتی را در این باره در بر نداشت.
سپس مینیاتورهایی با شکل های خانه ، وسایل منزل ، آتش نشان ، پدر و مادر ، بچه ها ، ماشین و… به او داده شد تا با آن ها بازی کند. دیوید با استفاده از مینیاتورها داستانی درباره ی خانه ساخت که در آن هیچ چیز سر جای اصلی خودش نبود.
پسر کوچک این خانواده که رفتارهای نسبتا خوبی داشت گاهی بدون دلیل خاصی و بدون اینکه کسی او را ببیند در خانه خرابکاری می کرد. دیوید به پزشک گفت که این کودک (( شیطان )) است و هرگز در خانه مثل او رفتار نمی کند.
در مرحله ی بعد رفتارهای کودک اندکی خشن تر می شد. با ادامه ی روند بازی ، میزان بیشتری درباره ی این کودک حرف بزند. او به پزشک گفت : (( بچه نباید در خانه خرابکاری کند و وسایل را بشکند و پدران و مادران باید اجازه بدهند بچه ها به همه ی وسایل دست بزنند.))
او گفت : (( این کار پدر و مادر باعث میشود بچه ها عصبانی شوند و وقتی بچه ها عصبانی شوند کارهای بدی انجام می دهند.)) سپس با کمی اضطراب به پزشک گفت : (( هیچ بچه ای نباید پدر و مادرش را بزند.)) اکنون به راحتی می توان فهمید که پدر و مادر دیوید بسیار ایرادگیر هستند و او در واکنش به رفتارهای والدینش ، رفتارهای پرخاشگرانه و برخوردهای بدنی بروز می دهد.
علاقه ی دیوید به واکنش های خشن به پدید آمدن احساس گناه در او می انجامد که نتیجه ی آن احساس ، نوعی تضاد است و برآیند این تضاد ، هنگام خواب نمایان میشود.
دیوید حین بازی با روانشناس یاد گرفت که گاهی عصبانی شدن کودک از دست پدران و مادران امری طبیعی است. او احساس میکند اشتباهاتی که انجام داده است ، آن قدرها نیز که تصور می کرده ، بد نبوده است. سپس آموخت که عشق پدر و مادرش به دلیل رفتارهای بد او کم نشده است.
او خیلی زود خود را به پدر و مادرش اثبات می کند. در این زمان والدین دیوید از ابراز وجود فرزند خود و اثرات ناخوشایند ایراد گرفتن های مداوم آگاه می شوند و نتیجه ی نهایی این روند ، چیزی جز محو شدن خواب های ناگوار نخواهد بود.
به عبارت دیگر ، تفسیر ماهرانه و به کارگیری درست بازی ، پزشک را قادر می سازد تا کاری برای غلبه بر مشکلات انجام دهد. در ابتدا مشکل تعریف میشود ، سپس کودک از طریق بازی و به شکلی کاملا آرام مشکلات خود را بازگو میکند و پس از رفع تنش ها و مشکلات ، خود را در شرایطی می بیند که میتواند مشکلش را مشاهده کند.
او در نهایت میتواند به گونه ای شرایط را تجزیه و تحلیل کند که سرانجام به تغییر رفتارش بینجامد.
روانشناس برای شناخت و برطرف کردن مشکل کودکان از وسایل بازی و تکنیک های متفاوتی استفاده می کند. او با توانایی تفسیر اظهارات کودک از طریق این وسایل ، میتواند مشکلات را به شکلی واضح تر به خود او نشان دهد.
همچنین به کودک کمک میکند خودش برای حل مشکلی که دارد دست به کار شود.
بیشتر بخوانید
درمان مشکلات کودکی با قصه درمانی