خانواده‌های پرتنش، کودکان پرتنشی تربیت می‌کنند

خانواده‌های پرتنش، کودکان پرتنشی تربیت می‌کنند

یک روان‌شناس گفت: در خانواده‌هایی که دعوا بین اعضا یا پدر و مادر زیاد است، کودک تنش را الگو برداری می‌کند.

‌‌فرناز امیراصلانی ‌اظهار کرد: خانواده، مهم‌ترین نهاد اجتماعی موثر بر تکوین شخصیت تلقی می‌شود و اختلافات خانوادگی تاثیری بسیار سوء بر سلامت روانی کودکان و نوجوانان باقی می‌گذارد؛ در واقع نتایج مطالعات نشان می‌دهد افرادی که سطح بالای تعارض والدین را تجربه می‌کنند، به طور معناداری نسبت به افرادی که تعارضات کمتری را تجربه کرده‌‌اند، مشکلات بیشتری دارند.

این روان‌شناس با بیان این‌که اختلاف در امر تربیت فرزندان می‌تواند زمینه‌ساز مشکلات رفتاری باشد، ادامه داد: پدر و مادر در مدرسه آدم‌سازی، نقش آموزگارانی را دارند که کودکان از آن‌ها الگو می‌گیرند و فرزندان آن‌چه در محیط خانه می‌بینند را تقلید می‌کنند؛ به عبارتی هفت سال اول زندگی، سال‌های تشکیل پایه‌های اخلاق، رفتار و نگاه به زندگی است و هر چه کودک کوچک‌تر است، دنیای او نیز کوچک‌تر است و دنیا را از زاویه دید پدر و مادر می‌بیند.

وی با تاکید بر این‌که کودک بعد از شش یا هفت سالگی وارد محیط اجتماعی می‌شود و از منظرهای مختلف جامعه را می‌بیند، افزود: قدرت ذهنی انسان‌ها، از بچگی تا بزرگسالی به‌گونه‌ای است که اتفاقات را تعمیم می‌دهند. وقتی کودک زیر شش سال احساس می‌کند در محیطی ناامن با قانون‌های بی‌ثبات زندگی می‌کند، آن را به دنیا و همه آدم‌های دنیا تعمیم می‌دهد. این موضوع در شخصیت او تاثیر اساسی می‌گذارد و با همین نگاه بزرگ می‌شود. این افراد در تعامل با هم‌سالان، مربی و همسر احساس ناامنی می‌کنند.

امیراصلانی تصریح کرد: بی‌پروا دعوا کردن در حضور فرزندان و فریاد کشیدن، تاثیری طولانی‌مدت و عمیق بر شخصیت فرزندان می‌گذارد که خلاصی از آن چندان راحت نیست. کودکان به طرق مختلف به تنش‌های میان والدین واکنش نشان می‌دهند. آن‌ها حتی گاهی در اوج کودکی، بزرگ می‌شوند و یک‌تنه سعی می‌کنند آرامش را به خانواده بازگردانند. در چنین شرایطی کودک از خود حقیقی‌اش جدا می‌شود و این موضوع به شدت آسیب‌زا است.

این روان‌شناس همچنین با اشاره به این‌که نتیجه جنجال‌های خانوادگی روی فرزندان متفاوت است، خاطرنشان کرد: کودکان با توجه به سن، جنس و خصیصه‌های خود واکنش نشان می‌دهند. در خانواده‌های پرتنش معمولا دلبستگی‌ مادر به عنوان مراقب اصلی کودک، با کودک زیر دو سال خود که هنوز قدرت تکلم ندارد و به‌طور کامل وابسته است، شکل نمی‌گیرد؛ زیرا مادر افسرده و بی‌حوصله است و نمی‌تواند زمان لازم را برای کودک گذاشته و به او آرامش دهد. در سنین دبستان، کودک قدرت درک بیشتری دارد ولی از آن‌جا که توضیحی در این خانواده‌ها داده نمی‌شود، معمولا این بچه‌ها با خیال‌پردازی فکر می‌کنند، خودشان مقصر هستند.

وی افزود: معمولا مشاجرات والدین به کودک‌آزاری منجر می‌شود و والدینی که وقت‌شان صرف درگیری می‌شود، حوصله ندارند وقت زیادی برای کودکان‌شان اختصاص دهند. بچه‌هایی که در این خانواده‌ها هستند یا نادیده گرفته می‌شوند و یا این‌که امنیت‌شان تامین نمی‌شود. این کودکان ممکن است طرد شوند، زیرا پدر یا مادری که خودش درگیری‌های عاطفی شدید دارد و افسرده و ناراحت است، حوصله توجه و رسیدگی به کودکش را ندارد.

امیراصلانی تاکید کرد: هرچند بعضی از فرزندان، دقیقا همان اتفاقی را که در کودکی شاهد آن بودند را الگوبرداری نمی‌کنند، اما این الگوبرداری در زندگی آن‌ها تاثیر زیادی دارد؛ در واقع عکس‌العمل افراد نسبت به موقعیت‌ها، به برداشت آن‌ها از واقعیت بستگی دارد. این افراد ممکن است در زندگی خود الگوی مشاجره را پیاده کنند یا برعکس، در نقش مظلوم واقع شوند. به هر حال بیشتر این افراد، راهکارهای صحیحی برای حل مسئله ندارند. به این ترتیب مشکلات به نسل بعدی منتقل می‌شود و این چرخه معیوب فقط در صورتی متوقف می‌شود که آموزش لازم به والدین ارائه شود.

این روان‌شناس یادآور شد: هر چند نمی‌توان راهکار یکسانی برای همه خانواده‌ها پیشنهاد داد، اما بهتر است مشاجرات در حضور کودک نباشد. والدین باید در خلوت‌ مشکلات‌شان را حل کنند. حتی مشاجرات کوچک والدین هم به کودک آسیب می‌رساند. از این‌رو مهارت کنترل خشم و عصبانیت، برای هر فردی به خصوص در زندگی مشترک یک اصل مهم است و به تعویق انداختن دعوا باعث می‌شود که عصبانیت‌ها فروکش کند.

 

منبع : ایسنا