داستان هایی که درمان می کنند، مروری بر قصه درمانی

داستان هایی که درمان می کنند، مروری بر قصه درمانی

قصه درمانی چیست؟

آیا می دانستید داستان گویی می تواند یک ابزار درمانی قدرتمند باشد؟ یک قصه مناسب، در زمانی مناسب، می تواند به بهبود مشکلات روانی و حتی جسمانی افراد کمک کند.
ممکن است سنت های کهن و بسیار غنی داستان سرایی در همه فرهنگ ها اَشکال ابتدایی روان درمانی بوده باشند. بنابراین می توان گفت استفاده از قصه درمانی موضوعی تازه نیست اما به تازگی مجدداً محبوب شده است. دکتر میلتون اریکسون (خانواده درمانگر معاصر) به بیماران خود داستان های زندگی خود و دیگران را می گفت.
داستان ها موضوعاتی تنها سرگرم کننده نیستند، آن ها می توانند مراجعان را با روشی غیرمستقیم، لذت بخش و بدون ایجاد مقاومت بهبود بخشند. همچنین استعارات در قصه ها (خواه واقعی باشند و خواه نه)، به افراد اجازه می دهند تا چشم اندازهایشان و روش های قدیمی و غیر سازنده فکرد کردن شان را تغییر دهند. به بیان دیگر داستان ها و استعارات می توانند پیغام های عمیق و معنی داری را به مخاطبان خود منتقل کنند.

میلتون اریکسون را می توان از پیشگامان قصه درمانی دانست. داستانهای اریکسون گاه پر مفهوم و گاه ساده و گاه نیز به عمد گیج کننده ، نامفهوم و بی سر و ته بود و گاهی نیز هرگز پایانی نداشتند . هدف اریکسون از داستان گویی ، کار کردن بر روی ذهن ناخودآگاه بیمار بود . (سایک نیوز) او پیامها و اهداف خود را در قالب یک داستان به بیمار تلقین می کرد و  برای اینکه ذهن هشیار بیمار را دور بزند و از دخالت و مقاومت آن در برابر تلقین جلوگیری کند ، گاه به عمد روش بی سر و ته گویی و یا گیج کنندگی و یا استعاره گویی را در پیش می گرفت تا به این ترتیب ذهن هشیار را موقتا گمراه کند و بتواند مستقیما با ذهن ناخوداگاه بیمار در ارتباط قرار گیرد.

نقش قصه در درمان چیست؟

مهم ترین نقشی که قصه یا استعاره در درمان ایفا می کند ، همگانی و جهانی جلوه دادن مشکلاتی است که مراجع با آن ها دست و پنجه نرم می کند، بنابراین مراجع احساس نمی کند تنها است و مشکلش خاص ، منحصر به فرد و غیرقابل حل است. این همان پدیده ای است که در فرایند گروه درمانی بخوبی شناخته شده و یکی از مزیت های گروه درمانی محسوب میشود. چرا که همگانی دیدن مشکل و شریک شدن تجارب فردی ، همواره یکی از عوامل درمانی بسیار موثر گزارش شده است. قصه در وهله اول به مراجع میگوید که او تنها نیست که این گونه مشکلات را تجربه کرده و چنین احساسی دارد ، بلکه دیگران هم قبل از او چنین مشکلاتی داشته اند . فهم این نکته اغلب درد و ناراحتی را به طور معناداری کاهش داده و به فرد کمک میکند تا همانند دیگران برای یافتن راه حلی برای مشکل خود تلاش نماید.

به طور کلی قصه و تمثیل چهار قلمرو از وجود انسان را تحت تاثیر قرار میدهند:

١.قلمرو شناختی: توانایی قصه در انتقال دانش و کمک به فرایند حل مسئله
٢. قلمرو عاطفی: قصه باعث پالایش عاطفی-هیجانی و امید آفرینی میشود
٣.قلمرو بین فردی: قصه باعث ایجاد و خلق پیوستگی و رابطه انسانی -اجتماعی افراد با یکدیگر میشود
۴. قلمرو شخصی: قصه باعث بصیرت و بینش میشود چرا که فرد خودش و مسائل مبتلا به زندگی اش را در روایت دیگران ملاحظه و مشاهده کرده و درک بهتری از خود و مشکل اش پیدا میکند.

با یک قصه خوب میتوان برای مراجع به روشنی توضیح داد که افکار ناسازگار چگونه ایجاد میشوند چگونه تعمیم یافته اند و به طور انتخابی انتزاع شده اند و مورد تحریف قرار میگیرند و چگونه در یک رویداد یا واقعه جدید الگوی واکنشی آشنا( عادتی) را بر می انگیزند.
قصه ها و داستان ها ابزار منحصر به فرد و ویژه ای برای استفاده در روان درمانی اند (سایک نیوز) چرا که آن ها با همه مردم در هر سن و سالی ارتباط برقرار میکنند و دلیل دیگر آن که ما انسان ها غالبا به شکل قصه و داستان می اندیشیم.
در قصه ها معنای هر رویداد را چارچوب فکری ما تعیین میکند. وقتی که ما چارچوب را تغیر میدیم معنای واقعه نیز به تبع آن تغییر میکند .بسیاری حکایات و قصه ها رفتارها و حوادثی را در متن خود روایت میکنند که وقتی چارچوب و قالب آن ها را تغییر میدهیم معنای آنها نیز تغییر میکند. مثلا یک جوجه اردک که از دیگران متفاوت به نظر میرسد ، تبدیل میشود به جوجه اردک زشت ، اما در قالب و چارچوب دیگری همین جوجه اردک زشت به یک قوی زیبا تبدیل میشود ، بسیار زیباتر از اردک های دیگری که او همواره خودش را با آن ها مقایسه میکرده است.

قصه درمانی برای کودکان

کارل یونگ در کتاب انسان و سمبل هایش می نویسد : ما اگرچه ممکن است پس زمینه های فرهنگی و مذهبی متفاوتی داشته باشیم اما همه در ضمیر خودآگاه مشترکی سهیم هستیم. او معتقد بود که انسان ها از سمبل های یکسان یا مشابهی استفاده می کنند که نماینده هر دو جنبه والا و پست حیات روانی هستند. برونوبتلهایم، مشهورترین روانشناس در این زمینه است که از داستان به عنوان روش درمانی کودکان استفاده می کرد. او مربی و درمانگر کودکان روان پریش بود. به عقیده بتلهایم، مشکل ترین کار در آموزش کودکان کمک به آنان در درک معنای زندگی است تا به بلوغ روانی دست یابند. او می گوید: صرف نظر از نقش حیاتی و مهم سرپرستان کودکان، میراث فرهنگی که به شکل افسانه ها است به زندگی آنها معنا می بخشد. وی معتقد است که وقتی بچه ها را در برابر ادبیات قرار می دهیم، قصه ها بیشترین جاذبه را برای آنها دارند.

او چنین توضیح می دهد: موضوع این نیست که فضیلت در پایان پیروز و اخلاقیات ترویج می شوند بلکه این است که قهرمان قصه،جذاب ترین مسئله برای کودک است و او در تمام مبارزات، قهرمان خود را در نقش قهرمان قصه می بیند. به خاطر این هم ذات پنداری، کودک تصور می کند که به قهرمان داستان از آزمون ها و بلایا به زحمت می افتد و با او به پیروزی دست می یابد. زیرا که فضیلت پیروز است. کودک چنین هم ذات پنداری را به تنهای انجام می دهد و چالش های درونی و بیرونی قهرمان، اخلاقیات را بر لوح ضمیر او حک می کند. شنل قرمزی نمونه ای از داستان های نمادین است. شنل قرمزی کوچک برای دیدن مادربزرگ به آن سوی جنگل می رود. او قلب مهربانی دارد اما زود نصایح مادر را فراموش می کند و به گرگ اعتماد کرده و تمام جزییات خانه مادربزرگش را برای او افشا می کند. گرگ هم ابتدا مادربزرگ و سپس شنل قرمزی را می خورد و اگر دوستان او کمی دیرتر رسیده بودند ممکن بود پایان غم انگیزی در داستان داشته باشیم. (سایک نیوز) شنل قرمزی یاد می گیرد که دوستی چیز بسیار خوبی است اما اعتماد بی جا به هر کسی که از راه می رسد کار بسیار نابه جایی است.

داستان شنل قرمزی ممکن است در نظر اول خیلی پیش پا افتاده به نظر بیاید، اما تمثیل بسیار خوبی برای یاد دادن این موضوع است که هر کسی شایسته دوستی نیست نباید هرگز به غریبه ها اعتماد کرد. داستان و افسانه، پیام های روانشناختی مهمی در بر دارند. آن ها با آشنا کردن کودکان با آن چه در ضمیر ناخودآگاه شان می گذرد، به کودکان کمک می کنند تا بر مشکلات روانشناختی رشد فایق آیند. داستان ها به کودکان می آموزند که مبارزه علیه مشکلات شدید در زندگی اجتناب ناپذیر و بخشی طبیعی در حیات بشری است و اگر انسان عقب نشیند و ثابت و استوار با سختی غیرمنتظره و اغلب ظالمانه روبرو شود، بر تمام موانع غلبه می کند و در نهایت پیروز می گردد.

قصه درمانی در کودکان به الگوسازی کمک بسیاری می کند . کودک با شنیدن یک قصه , مدام حوادث و شخصیت های داستان را به تجارب خود از زندگی واقعی نسبت می دهد و به دلیل اینکه تطابق در سطح نا هشیار رخ می دهد ممکن است کودک تمایل داشته باشد بیشتر قصه‌های کودکان درباره انسان‌ها، جانوران، موجودات خیالی و اشیایی از قبیل ساعت، قطار و گلدان‌هاست که دارای شخصیت، باور، فکر، احساس و رفتار است. هنگامی که یک قصه گفته می‌شود، موضوع شکل می‌گیرد، مسائل مختلف آشکار می‌شود و شخصیت‌ها و اشیای قصه با افکار و هیجان‌ها و رفتارهای خاص پاسخ می‌دهند  که قصه ای را که با یکی از تجربیات خودش در زندگی واقعی شباهت دارد را بازگو کند.

قصه درمانی کودک را برای مقابله با اضطراب‌ها و هراس‌ها آماده می‌سازد و می‌تواند بسیاری از مفاهیم آموزشی در حوزه‌های فرهنگ، اخلاق، بهداشت و یا دانش‌های مختلف را، بدون آن که مستقیما به باورهای او ضربه بزند یا در کودک مقاومت منفی و احساس لجبازی ایجاد کند، به کودک انتقال دهد.

 

کدام قصه ها برای کدام سنین؟

کودکان ۲ ساله خیلی زود به شنیدن داستان یا شعرهای کودکانه علاقه نشان می دهند. داستان های مخصوص کودکان نوپا نباید طولانی یا پیچیده باشند. ممکن است داستان تنها بازتاب کارهای روزانه، مثل تهیه غذا یا پختن آن باشد. وقتی کودکان بزرگتر می شوند می توانید داستان هایی با حوادث و شخصیت های بیشتری برای شان بگویید. برای مثال ۳ ساله ها اغلب از شنیدن داستان های واقعی درباره کودکی خود یا بقیه اعضای خانواده خوش شان می آید. تا سن هفت سالگی، برای بچه ها می توانید قصه هایی به روش آهنگین و ریتمیک بگویید که در آن ها کلمات کلیدی تکرار شوند. برای این گروه سنی، اغراق در بیان و نشان دادن قصه با حرکات، بسیار مناسب است زیرا به تخیل آن ها پر و بال می دهد و رابطه خوبی بین قصه گو وشنونده ایجاد می شود.

به نظر رودلف اشتاینر_مؤسس مدارس والدورف_بچه های پیش دبستانی عاشق حرکات بیانی با دست، تغییر حالت و احساس با صورت و صداهای زمینه و جلوه های صوتی هستند. برای این که شخصیت ها و حوادث را برای بچه ها زنده کنید می توانید، می توانید از این عناصر استفاده کنید. به یاد داشته باشید که این عناصر را در یک داستان همیشه مثل هم استفاده کنید تا بچه ها آن ها را یاد بگیرند و به خاطر بیاورند. تطابق یابی، عنصرمهمی در قصه گویی است که به قصه ها نیروی نفوذ و تأثیر می بخشد. تطابق یابی، یک فرآیند ذهنی ناخودآگاه است. وقتی بچه ها به داستان گوش می دهند به طور مداوم آن چه را می شنوند با خاطرات خود پیوند می دهند. آن ها در ذهن خود جستجو می کنند تا تجربیات حاضر خود از داستان را با وقایعی از گذشته مرتبط کنند. اگر کودکی بشنود ” سگی بزرگ وخشمگین ” شروع به تطابق یابی در تجربیات گذشته می کند تا به این سه کلمه معنی بدهد. بنابراین، عبارت ” سگی بزرگ خشمگین ” در هر کودک شنونده، تصویر متفاوتی را در خاطر زنده می کند. چون کودکان منحصر به فرد هستند، تجارب شان نیز منحصر به فرد است. آن ها را از خلال حواس خود تعبیر و بنا بر تجربیات گذشته شان تفسیر می کنند.

روایت درمانی و تفاوت آن با قصه درمانی را اینجا بخوانید.

ترجمه و گردآوری: تیم تخصصی سایک نیوز
منابع: کتاب قصه درمانی نوشته دکتر علی صاحبی
unk.com
hypnosistrainingacademy.com
hidoctor.ir
ettelaat.com



telegram2 files