پژوهش جدیدی نشان میدهد که میشود از روی واکنش مغز به رفتار ناعادلانه در یک بازی کامپیوتری که در آن پاداش پولی وجود داشت، پیدا شدن علامتهای افسردگی در شرکتکنندگان سالم را پیشبینی کرد.
پژوهشگرانی از مؤسسهی ملی فناوری اطلاعات و ارتباطات در اوساکا، و دانشگاه تاماگاوا در توکیو جدیدترین یافتههایشان را در مجلهی Nature Human Behavior منتشر کردند.
آنها میگویند که این مطالعهی تصویربرداری به ما در شناختن فرآیندهای مغزی که ارتباط بین نابرابری اقتصادی، و افسردگی را توضیح میدهند کمک میکند.
افسردگی هماکنون یک مشکل جهانیست، که بیشتر از ۳۰۰ میلیون نفر را در جهان درگیر کرده است. این بیماری، مهمترین عامل ناتوانی در جهان حساب میشد. تنها در ایالات متحده، افسردگی ۷/۶ درصد از جمعیت ۱۲ سال یا بالاتر را تحت تأثیر قرار داده است، و در سال ۲۰۱۰، ۲۱۰/۵ میلیارد دلار برای مردم هزینه ساخته است.
مردمی که در ایالات متحده زیر خط فقر هستند، دو برابر بیشتر از کسانی که در خط فقط، یا بالاتر از آن قرار دارند، افسردگی میگیرند.
نابرابری اقتصادی و افسردگی
در گزارش این مطالعه، پژوهشگران نوشتهاند که نابرابر اقتصادی، تبدیل به یک نگرانی جدی در جامعه شده است، و مطالعههای قبلی بین این مسئله، و بیماریهای روانی مانند افسردگی ارتباط برقرار کردهاند.
آنها به مطالعههای بزرگی مثل Whitehall II ارجاع دادهاند، که در آن، ارتباط مهمی بین فاصلههای اقتصادی، و اختلال افسردگی اساسی پیدا شده بود.
با این حال، به این دلیل که فرآیند مغزیِ پشتِ این مسئله، شناخته شده نبود، سعی کردند مطالعهی دیگری را طراحی کنند.
در این مطالعه، آنها فعالیت مغزی شرکتکنندگان را با استفاده از فناوری fMRI زیر نظر داشتند. در همین حال، شرکتکنندگان یک بازی کامپیوتری میکردند که در آن باید پیشنهاد تقسیم کردن پول بین خودشان و یک شریک مجازی را قبول یا رد میکردند.
۳ مدل پیشنهاد در این بازی به شرکتکنندگان داده میشد: یکی این بود که هر دو نفر، مقدار مساوی پول دریافت میکردند (برابری)؛ پیشنهاد دیگر به این شکل بود که شرکتکننده پول بیشتری دریافت میکرد (نابرابری سودمند)؛ و دیگری به این شکل بود که شریک مجازی پول بیشتری دریافت میکرد (نابرابری زیانمند).
شرکتکنندگان بلافاصله بعد از بازی دو تست دیگر هم انجام میدادند: یکی Beck Depression Inventory (BDI) و دیگری تستی که تمایل آنها به ارزشهای اجتماعی را اندازه میگرفت. آنها تست BDI را یک سال بعد از بازی هم پر کردند.
شرکتکنندگانی که نگرش فردگرایانه داشتند، بیشتر به خودخواهی تمایل داشتند، و بیشتر پیشنهادهای «نابرابری سودمند» را قبول میکردند. در مقابل، کسانی که اجتماعی بودند، بیشتر از خودگذشتگی میکردند، و بیشتر پیشنهادهای نابرابر را رد میکردند.
پژوشگران، فعالیت آمیگدال و هایپوکمپ شرکتکنندگان در پاسخ به پیشنهادهای مختلف و با درجههای مختلف افسردگی را اندازهگیری کردند.
مشخص شد که در پاسخ به پیشنهادهای نابرابری زیانمند، فعالیت آمیگدال و هایپوکمپ در هر دو گروه فردگرا و اجتماعی، با یافتههای تستهای افسردگی و علامتهای یک سال بعد، همخوانی داشت. دربارهی پیشنهادهای نابرابری سودمند اما، وضعیت فرق میکرد. در پاسخ به این پیشنهادها، فعالیت آمیگدال و هایپوکمپ فقط در گروه اجتماعی، افسردگی را پیشبینی میکرد.
اثر اساسی بر خُلق
این یافتهها نشان میدهد که حساسیت به نابرابری اقتصادی، اثر قابل توجهی بر وضعیت خلقی انسان دارد، و آمیگدال و هایپوکمپ نقش مهمی در تفاوتهای بین فردی این اثر روی افراد مختلف دارند.